جلسه لژیون بیست و یکم به استادی راهنمای محترم مسافر شهرام با دستور جلسه: "وادی یازدهم: چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند" در روز یکشنبه 30 آذرماه 1404 رأس ساعت 19 آغاز بهکار نمود.
ما باید همانند آن رود خروشان و آن چشمههای جوشان باشیم؛ چشمه برای جوشش، حتماً منابعی دارد و غیر از این هم نیست. بالای دست هر چشمه، انباری از برف و یا آب وجود دارد که از آن، آبی به این زلالی و زیبای خارج میشود.
هر چشمه برای جاری و جوشان بودن، به دو ویژگی نیاز دارد:
ویژگی اول، اختلاف پتانسیل یا اختلاف ارتفاع است.
ویژگی دوم، منبع اساسی و درست است.
هنگامی که سفر اولی وارد کنگره میشود، باید این دو پارامتر را در وجود خودش ایجاد کند.
آن منابعی که ما گفتیم (برف و باران) شامل نوشتن سیدیها، گوش دادن به آنها و انجام دادنشان، حضور در کنگره و سایر آموزشهاست.
سفر اولی باید اختلاف پتانسیل درونی خود را بشناسد و نیروهای درونی خود را در مسیر درست هدایت، مدیریت و از هدر رفتن آن جلوگیری کند.
در کتاب۶۰ درجه،آمده است که نیروها را به باتلاق نریزید؛ ما باید از ژنتیک خود برای درمان و بهبود بهره ببریم و انرژیهای خود را مدیریت کنیم.
مثلاً اگر در فصل سرما نتوانیم مدیریت برف و باران را داشته باشیم مسلما در فصل گرما با کمبود آب مواجه میشویم.
بحث کار در سفر اول بسیار مهم است؛ ما نمیگوییم کار نکنید، بلکه با برنامهریزی درست حرکت کنیم، بهطوری که نه به سفر خود لطمه زده شود و نه به کار و محیط کار. در واقع آن سفر اولی باید کار، خانواده و نیروی جنسی خود را مدیریت و کنترل کند.
(4).jpg)
اگر رود را نگاه کنیم، متوجه مسیرش میشویم؛ هزاران پیچ و خم دارد و این پیچ و خمها و سنگها را باید طی کند.
بعد از گذراندن این مسیرها، به آبشار میرسیم که از ارتفاع زیاد با شتاب به زمین برخورد میکند و به شکل پودر در میآید؛ این پودر شدن نشانهی این است که نباید قرقاب خود شویم و با استفاده از قوه عقل، مدیریت نیروهای درونی و بدون منیت بدانیم بالا و پایین شدنهای زیادی در مسیر داریم.
پس از این همه پیچ و خم و بالا و پایین شدن، قطعا به دریا میرسیم.
قبل از رسیدن به دریا، مسیر را با قایقی کوچک هم میتوان طی کرد، اما وسط اقیانوس، جای برای قایق کوچک نیست. این کشتی یا قایق، تمثیلی از دانایی هر شخص است.
این وادی مانند کلیدی است که با آن میتوانیم زندگیمان را بدون ترس، بهتر هدایت و سپری کنیم.
اگر چشمه آن پیچ و خم را نداشت، اصلاً زیبایی در آن وجود نداشت؛ یا آن تکه سنگهایی که آب با شدت به آنها برخورد میکرد و صدای زیبایی ایجاد میکرد، همه در کنار هم به ما چشمهای زیبا هدیه میدهند.
کوتاهترین راهها دلیل بر درستی مسیر نیست. انسانها همیشه دنبال کوتاهترین راهها هستند.
اما آیا مقصدی هم وجود دارد؟
انسان با این آگاهیها، آموزشها و مسیرها، رشد پیدا میکند و به پلههای بالاتر صعود میکند.

تهیه و تایپ: مسافر محمد لژیون دوم
عکس: مسافر سعید
تنظیم و ارسال: مسافر حجت
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
160