English Version
This Site Is Available In English

از درون آسیب دیدن

از درون آسیب دیدن

جلسه دوم از دوره سی‌و‌ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی کاسپین قزوین به استادی همسفر پریا، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه «وادی یازدهم، چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند.» روز دوشنبه ۱ دی‌ماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.



 خلاصه سخنان استاد:

 خدا را شکر که این جایگاه را تجربه می‌کنم. از مرزبانان و ایجنت‌ دوره قبل، فعلی تشکر می‌کنم. از نگهبان، دبیر و راهنما همسفر فاطمه تشکر می‌کنم که این اجازه را دادن و به من اعتماد کردن تا در این ‌جایگاه خدمت کنم.  

 در مورد دستور جلسه «وادی یازدهم، چشمه جوشان و رودهای خروشان همه به بحر اقیانوس می‌رسند.» باید بگویم که وادی‌ها اساسأ علم زندگی و قوانین را به ما یاد می‌دهند.

«روشنایی آبستن تاریکی بود.» بدین معنا است که ما از درون آسیب می‌بینم هیچ‌وقت از بیرون آسیب نمی‌بینم. نیروهای اهریمن دقیقاً به من القا می‌کنند که چه کاری خوب و چه کاری بد است. مثلاً نیروهای اهریمنی به من القا می‌کند امروز کنگره60 نروم، این همه سال رفتی چه کاری کرده‌ای؛ ولی به من القا می‌شود، اگر بروی انرژی خوبی کسب می‌کنی به آرامش می‌رسی‌.

 انسان دارای ویژگی‌های خاصی است. من فکر می‌کنم شخصی بد یا خوب است، قطعاً در وجود خود من آن ویژگی وجود دارد.

 خداوند به ما اختیار داده است. من این اجازه را ندارم که بگوییم مسافرم باید حتماً رها شود. اختیار زندگی او در دست خودش است. اختیاری که خداوند به همه داده و باید پاسخ‌گو باشیم. شخصی که چک بی‌محل می‌کشد اختیار داشته و باید خود پاسخ‌گو باشد.  

 در مورد ماده و مادیات بسیار کلیدی صحبت شده. اگر من بر مادیات سوار باشم اهریمن را شکست دادم؛ ولی برعکس مادیات بر من سوار باشند من شکست می‌خورم.

 در مورد تعادل می‌گوید که تعادل یعنی چه؟ افراط و تفریح، خواست من است باید تعادل را رعایت کنم. نه به دیگران آن قدر محبت کنم نه آن قدر کم بگذارم. اگر باران زیاد ببارد سیل می‌آید، اگر کم ببارد خشکی می‌شود. اگر به مسافرم زیاد محبت کنم دوست دارد که مصرف‌کننده بماند؛ چون همسفر کاری به من ندارد. اگر محبت نکنم دور می‌شود.

 در مورد جادوی هفت رنگ می‌گوید. خمر (حجاب‌ و پوشش) که بروی شخصیت و افکار من تأثیر می‌گذارد. الکل، سیگار و ...  این‌ها روی افکار و اندیشه اثر می‌گذارند. خشخاش که همان تریاک است اگر دست مردم عادی باشد زهر است؛ اگر دست طبیب باشد شفا است.

 برای خارج شدن از تاریکی به خداوند پناه ببرم. در این وادی نوشته شده که به ریسمان الهی چنگ بزنیم؛ یعنی حرمت‌ها و قوانین را رعایت کنم. هنگامی که به کنگره۶۰ می‌آیم باید احترام راهنمای خود را داشته باشم‌، آنچه که راهنما می‌گوید باید انجام دهم؛ چون او مشکلات و سختی‌ها را تجربه کرده است و آن‌ تجربه را در اختیار من قرار می‌دهد.

 وقتی به وادی یازدهم رسیدیم، یعنی وادی دهم را پشت سر گذاشته‌ایم که می‌گوید: «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است.» یعنی وقتی به کنگره‌۶۰ آمده‌ام باید یاد بگیرم غیبت نکنم، تهمت نزنم و از همه این‌ها مهم‌تر قضاوت نکنم.

 هنگامی که به وادی یازدهم که چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان رسیدم، باید چشمه‌ جوشان باشم. در مکانی که چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان وجود دارد، می‌بینم که چقدر همه‌چیز سرسبز و زیباست و من باید یاد بگیرم که ناامید نباشم؛ چون نوبت باران محفوظ است. هنگامی‌که هوا بارانی است، بالاخره صاف می‌شود یا هوا آفتابی است، بارانی می‌شود؛ پس من باید امیدوار به زندگی باشم.

 اگر من درخود تجزیه و پالایش را انجام دهم، تفکر و ایمان سالم پیدا می‌کنم و می‌توانم وادی چهاردهم را انجام دهم. یعنی بخشش را باید از خود آغاز کنم تا بتوانم دیگران را نیز ببخشم تا وقتی خودم را نبخشم و دوست نداشته باشم نمی‌توانم این رفتار را نیز با دیگران داشته باشم؛ یعنی به خودم احترام بگذارم.

 وقتی دوست دارم در کنگره۶۰ حضور داشته باشم؛ باید برای این کار سعی و تلاش خود را بکنم. اگر دوست دارم استخر، باشگاه و پارک بروم باید به خواسته‌های خود احترام بگذارم. نه اینکه به دیگران بی‌ادبی کنم، احترام می‌گذارم و بعدها کم‌کم یاد می‌گیرم دیگران را ببخشم.

 مهندس حسین دژاکام بارها می‌گویند: «هیچکس بد نیست آن حس ماست.» وقتی ما حس ما عوض نشود نمی‌توانیم بگوییم دیگران خوب یا بد هستند.
همیشه در لحظه درست زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم در کنار ما شاد زندگی کنند. به فرزند و مسافر خود فشار نیاورم که حتماً باید خوب شوند تا من خوب نباشم در زندگی دیگران هم خوب نمی‌شود.

 مهندس حسین دژاکام در صحبت‌های خود در مورد حس خودشان می‌گفتند که درختی در کنار خانه ما بود و من سال‌ها آن را ندیده بودم، بعد از درمان متوجه آن شدم. هنگامی که من وارد لژیون همسفر راهنما فاطمه شدم حس‌هایم عوض شد. انگار دیگران همه خوب شده بودند. با خود می‌گفتم چرا من دیگر گریه نمی‌کنم و ناراحت نمی‌شوم. خیلی وقت‌ها پیش می‌‌آید که عزیزانم دو روز به من زنگ نزدن، نگران آنان می‌شوم؛ چون حس و حال من عوض شده. ان‌شاءالله که بتوانم وادی هشتم و وادی چهاردهم را اجرا کنم.

در ادامه از اعضای تیم والیبال که برنده مسابقات شدن و مقام اول را کسب کردن تقدیر شد.


از اعضای تیم تنیس که برنده مسابقات شدن و مقام دوم را کسب کردن تقدیر شد.



از اعضای لژیون سردار نیز تقدیر شد.


 


مرزبان کشیک: همسفر مریم و مسافر رضا
تایپیست: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون چهاردهم)  
عکاس: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر زهره نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .