English Version
This Site Is Available In English

نقش آموزش و خدمت در تبدیل چشمه به رود خروشان

نقش آموزش و خدمت در تبدیل چشمه به رود خروشان

جلسه سیزدهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی یحیی زارع میبد یزد به استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر مرضیه، نگهبانی دنور همسفر سمیه و دبیری‌ دنور راهنما همسفر زهرا، با دستور جلسه «وادی یازدهم، چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند.» روز دوشنبه ۱ دی‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرار گرفتم تا آموزش بگیرم، خدمت کنم و در کنار شما عزیزان باشم. لازم می‌دانم در ابتدا صمیمانه تشکر و قدردانی کنم به‌ویژه در روز جشن گل‌ریزان که تمام اعضای گروه، خالصانه و با تمام توان خدمت کردند و زحمت کشیدند. زمانی که از تهران بازگشتم بسیار خوشحال بودم؛ چراکه دیدم شما عزیزان بادانشی که داشتید و با آگاهی و همدلی لژیون سردار را یاری کردید. امیدوارم این تلاش‌های خالصانه، سرشار از برکت باشد و در زندگی‌تان جاری گردد؛ همچنین از نگهبان سردار صمیمانه سپاسگزارم که در این مسیر مرا هدایت کردند و این توفیق نصیبم شد تا بتوانم وظایفم را به‌درستی انجام دهم.

در ارتباط با دستور جلسه امروز «وادی یازدهم: چشمه‌های جوشان ورودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس می‌رسند.» باید بگویم این وادی در حقیقت مسیر زندگی را به ما نشان می‌دهد. آقای مهندس طبیعت را به‌عنوان مثالی روشن پیش روی ما قرار داده‌اند؛ الگویی که اگر کلمات آن را تک‌تک معنا کنیم، به درک عمیقی می‌رسیم. چشمه، آب‌های ذخیره‌شده از برف‌هاست که از مناطق مختلف می‌جوشد و در مسیر حرکت می‌کند. چشمه باید همواره در جوشش و حرکت باشد؛ هیچ چشمه‌ای کوچک نیست اگر در جریان باشد. سپس به دره می‌رسیم؛ جایی که آب از میان سنگ‌ها و مسیرهای گوناگون عبور می‌کند و راکد نمی‌ماند، چراکه اگر بایستد، گندیده می‌شود.

در مسیر وقتی آب با سنگ‌ها و موانع برخورد می‌کند ناامید نمی‌شود؛ آرام‌آرام ادامه می‌دهد تا سرانجام به اقیانوس برسد. این آب به دلیل حرکت مداوم، زلال، صاف و پرانرژی می‌ماند. رودها نیز برای خود قوانینی دارند و اگر از قوانینشان سرپیچی کنند به نابودی می‌رسند. در مسیر درمان هم اگر لحظه‌ای ایستادم مهم این است که جهت حرکتم درست باشد؛ بجوشم و در مسیر بمانم. رسیدن به مقصد به‌سرعت رود بستگی ندارد؛ حتی چشمه‌ای که آرام حرکت می‌کند، سرانجام به اقیانوس می‌رسد. امروز اگر من در جایگاهم لغزشی داشته باشم دوباره بازمی‌گردم؛ چراکه من چشمه‌ام و دیر یا زود به اقیانوس خواهم رسید.

اگر من همسفر آموزش‌ها، گفتار و کردار آموخته‌شده را وارد زندگی‌ام نکنم فقط چشمه‌ام؛ اما اگر آن‌ها را در عمل به کار بگیرم، تبدیل به رود خروشان می‌شوم. رود خروشان خانه را آرام نگه می‌دارد و تنش را کاهش می‌دهد. تازه‌واردین عزیز همگی چشمه هستند؛ حضور منظم، آموزش‌پذیری و اجرای قوانین همان جوشش چشمه است. زمانی که خدمت می‌کنند، رود خروشان می‌شوند و درنهایت با رسیدن به آرامش، به اقیانوس تبدیل می‌گردند. اقیانوس عظمت دارد؛ اما هیچ‌کس نمی‌پرسد این عظمت از کجا آمده است اقیانوس از نقطه‌ای آرام، بی‌ادعا و با جمع شدن قطره‌قطره شکل‌گرفته است، نه با جدا شدن. هیچ‌ کس به‌تنهایی رشد نمی‌کند رشد در جمع اتفاق می‌افتد.

این دستور جلسه به من می‌آموزد که با تعادل و فداکاری آگاهانه حرکت کنم؛ نه فداکاری افراطی. حالم را به حال مسافرم گره نزنم و مسئول آموزش‌های خودم باشم، برای درمان عجله نداشته باشم؛ بلکه اعتماد به مسیر و حرکت با آرامش داشته باشم و بدانم که با آرامش می‌توانم به درمان برسم. کسی که در کنگره می‌ماند چشمه است و کسی که در مسیر می‌ماند رود است و کسی که ساختار کنگره را حفظ می‌کند اقیانوس می‌شود.

این دستور جلسه برای من با خاطرات شخصی‌ام گره‌ خورده است. اولین خدمتی که به من داده شد استادی بود، آن‌ هم در ساختمان مرزبانی که هنوز شکل امروزی را نداشت. جالب این است که آخرین مرحله خدمتم نیز خزانه‌داری بود و همان‌جا همسفر سمیه به من گفتند استاد شوم. دیدم اولین و آخرین مرحله خدمتم با استادی پیوند خورده است. این برای من پیام داشت، من چشمه‌ام، باید در جوشش بمانم و مسیر رود را ادامه دهم تا ان‌شاءالله به اقیانوس برسم. در اینجا لازم می‌دانم از راهنمایم همسفر زهرا صمیمانه تشکر کنم. ایشان بودند که مرا در مسیر خزانه‌داری راهنمایی کردند؛ چراکه ترس زیادی داشتم؛ اما باراهنمایی‌های ایشان و دوستان توانستم این خدمت را انجام دهم.

نمی‌دانم در من چه دیدند که همواره سفارش و تأکید می‌کردند بخوانم و ادامه بدهم. با توصیه راهنما دوباره شروع کردم و الحمدالله موفق شدم. از همسفر راضیه سپاسگزارم؛ اگر تصمیم ایشان نبود؛ شاید من نمی‌توانستم این مسیر را انتخاب کنم و ممکن بود در باتلاق بمانم، تمام این اتفاقات برای من درس و هشداری بود تا در مسیر بمانم و ان‌شاءالله آرام‌آرام به اقیانوس برسم. از همه شما عزیزان، از نگاه‌هایتان و از سکوت پرمعنایتان صمیمانه سپاسگزارم.

تایپیست: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
عکاس: همسفر زهرا مرزبان خبری
ویرایش و ارسال: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .