English Version
This Site Is Available In English

چشمه‌ای که بخواد بجوشد باید هدف داشته باشد

چشمه‌ای که بخواد بجوشد باید هدف داشته باشد

جلسه چهاردهم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی سنایی با استادی  همسفر مریم، نگهبانی همسفر آسیه و دبیری همسفر هدی با دستور جلسه « وادی یازدهم (چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس می‌رسند.) و تأثیر آن روی من » روز یک‌شنبه ۳۰ آذرماه ۱۴٠۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

چشمه‌ای که بخواهد بجوشد، باید هدفی داشته باشد و جوشش درونش باشد. وقتی من به کنگره می‌روم، هدفم تنها این نیست که به حرف‌های راهنمام گوش دهم یا سی‌دی‌ها را بنویسم و همان مسیر قبلی را ادامه دهم. این مثل آبی می‌ماند که به استخر ریخته می‌شود و در یک جا می‌ماند و در نهایت گندیده می‌شود. اما وقتی که به کنگره می‌روم، سی‌دی‌های خود را می‌نویسم و به حرف‌های راهنما گوش می‌کنم، این باعث می‌شود که یک چشمه درون من به وجود آید که جوشیده و تبدیل به رودخانه‌ای پرقدرت می‌شود. رودخانه‌هایی که درخشنده و پر از انرژی و زندگی هستند. پیش از این که به کنگره بیایم، اصلاً مفهوم کمک کردن را نمی‌فهمیدم. حتی اگر هم کاری می‌کردم، برای خودم بود و فقط در ازای چیزی که می‌خواستم. به طور مثال، می‌گفتم که اگر خدا چیزی به من بدهد، من هم 100 تومان کمک می‌کنم. اما در آن زمان، کمک کردن برای من به آن شکل نبود که حالا می‌فهمم.

مسافرم، وقتی که پنج سال از دنور شدنمان می‌گذرد و خیلی غرغر می‌کردم، حتی در ابتدا می‌گفتم چرا این کارهایی که به کنگره می‌بری باید اینقدر باشد؟ اصلاً باور نداشتم که این کارها می‌توانند برای ما مفید باشند. اما به مرور زمان، به ویژه از وقتی که عضو لژیون سردار شدم، زندگی‌مان تغییر کرد. حتی در زندگی روزمره‌مان هم خدا به طور ملموس و مستقیم راه‌حل‌ها را جلوی چشممان گذاشت. برای مثال، زمانی که مسافرم می‌خواست استخری برای کشاورزی بسازد، ابتدا گفتیم نیازی به این کار نیست. اما بعد از دیدن خوابی، انگار به یک بیداری درونی رسید و تصمیم گرفت که باید این کار را انجام دهد. این‌ها همه تجربیاتی است که از خداوند دریافت کرده‌ایم و آن‌ها را به‌عنوان هدایت‌هایی در زندگیمان می‌دانیم.

از زمانی که عضو لژیون سردار شدم، متوجه شدم که بخشش وقتی خودت دست به کار می‌زنی و پول می‌دهی، حس متفاوتی دارد. پیش از این شاید به این موضوع توجهی نداشتم، اما وقتی خودم برای اولین بار شروع به بخشیدن کردم، احساس بسیار بهتری پیدا کردم. این تغییر حس، وقتی که در عمل می‌بینی که این بخشش می‌تواند تأثیرگذار باشد، واقعاً شگفت‌انگیز است. حتی وقتی مسافرم چهار سال دنور نشده بود، خودم به تنهایی شروع به انجام این کارها کردم و این کار باعث شد که خداوند به طرز معجزه‌آسا لطف خود را به ما نشان دهد. برای مثال، بعد از این که این پول را بخشیدم، دو هفته بعد به طرز شگفت‌انگیزی 30 میلیون تومان برگشت. اصلاً نمی‌دانستیم چطور این اتفاق افتاد، اما حقیقتاً این چیزی بود که خداوند به ما نشان داد.

در نهایت، در مورد انرژی و کسب انرژی هم باید بگویم که یکی از بزرگ‌ترین درس‌هایی که از کنگره آموختم، این است که چگونه می‌توانیم در خودمان انرژی ایجاد کنیم. وقتی که به کنگره می‌روم و وارد لژیون می‌شوم، حتی کاهش وزن کمی (مثلاً نیم کیلو) می‌تواند انرژی زیادی به من بدهد. وقتی که این تغییرات را در خودم می‌بینم، حس بهتری پیدا می‌کنم. این انرژی‌ها بسیار بیشتر از چیزی که تصور می‌کردم می‌توانند زندگی‌ام را پر از شادابی و نشاط کنند. من واقعاً از این بابت خدا را شکر می‌کنم که به کنگره آمدم و توانستم این تجربه‌ها را داشته باشم.

عکاس: همسفر سمیه راهنمای جونز
ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سنایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .