جلسه چهاردهم از دوره دوم جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی سالار خمین با استادی مسافر ابراهیم، نگهبانی مسافر فرج و دبیری مسافر یوسف با دستور جلسه «وادی یازدهم» در روز یکشنبه ۳۰ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد؛
من هم خداوند را شکر میکنم که یکبار دیگر در این هستی هستم، زندهام و میتوانم برای شما خدمتی انجام دهم.
از راهنمای خوبم، آقا طاهر، و همچنین از دبیر و نگهبان تشکر میکنم که این فرصت خدمت را برایم فراهم کردند.
دستور جلسه وادی یازدهم با عنوان *چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند* است.
یعنی چه؟ یعنی چشمه زمانی میجوشد و رودخانه زمانی خروشان میشود که منبع آبی آن فراوان باشد و اختلاف ارتفاع آن زیاد باشد؛ در این صورت رود به حرکت درمیآید و در نهایت به دریا و سپس به اقیانوس میپیوندد.
ما انسانها نیز همینگونهایم؛ زمانی که در هر کاری جوش و خروش داشته باشیم و با پشتکار حرکت کنیم، سرانجام به هدف و نقطهای که میخواهیم، خواهیم رسید.
مهندس در مثالی فرمودند که در حمامهای قدیمی، هرکس وارد میشد، فرقی نداشت چه جایگاهی دارد — دکتر، کاسب، مهندس یا هر شغلی دیگر — همه لباسهای خود را درمیآوردند و در آنجا برابر بودند.
هیچکس نمیگفت: «من دکترم» یا «من مهندس بودم».
در کنگره هم همینگونه است؛ هرکس با هر صفتی وارد میشود، باید آن را کنار بگذارد و خود را همانند دیگر رهجوها بداند. در کنگره هیچکس را به اجبار وارد نمیکنیم؛ هرکس با میل و خواست قلبی خود قدم به این مسیر میگذارد.
وقتی وارد کنگره میشویم، باید قوانین و حرمتهای آن را رعایت کنیم و به آنها با جدیت احترام بگذاریم.
در بخشی دیگر، مهندس درباره شربت OT صحبت کردند و گفتند: این شربت بهترین، زیباترین و تسکیندهندهترین دارویی است که به بچههای کنگره اهدا شده است.
در هیچکجای دنیا، نه در شرکتی و نه در کمپ دیگری، چنین دارویی یافت نمیشود.
با استفاده از این شربت توانستیم به رهایی کامل برسیم. شربت OT تنها برای درمان اعتیاد نبود، بلکه در درمانهایی مانند کمحوصلگی، بیخوابی و افسردگی نیز بسیار مؤثر بوده است.
مهندس همچنین درباره ویژگیهای انسان گفتند که انسانها به دو دسته تقسیم میشوند:
انسانهای خوب و انسانهای بد.
انسانهای خوب کسانی هستند که در *صراط مستقیم* حرکت میکنند، دروغ نمیگویند، غیبت و تهمت نمیزنند و سخن ناسزا بر زبان نمیآورند.
اما انسانهایی که در مسیر ضد ارزشها حرکت میکنند، یعنی دروغ، غیبت و کینه در آنها جاری است، همان انسانهای بد نامیده میشوند.
در ادامه، درباره دانایی صحبت کردند و فرمودند دانایی دو نوع است:
دانایی عام و دانایی خاص.
دانایی عام برای همه امور زندگی است و دانایی خاص مخصوص یک حوزه یا یک فرد است که در او استعداد و توانایی ویژهای ایجاد میکند.
همچنین درباره جوهر ذات انسان گفتند که جوهر ذات هرکس بستگی به خود او دارد.
ما در کنگره آموختهایم که چرا آمدهایم، برای چه در حرکتیم و هدف از بودن ما چیست.
در توضیح این موضوع بیان کردند که «برای فرمانروای خوب شدن، ابتدا باید فرمانبردار خوبی باشیم».
فرمانبردار خوب یعنی کسی که:
احترام حرمتهای کنگره و راهنما را حفظ کند،
به موقع بیاید و برود،
سیدیهایش را منظم بنویسد
و گوشبهفرمان راهنمای خود باشد.
در کنار این، باید منیّت نداشته باشیم. ما زمانی میتوانیم از منیت رها شویم که به دانایی بالا برسیم.
قبل از آشنایی من با کنگره، منیّتم بسیار پایین بود؛ همیشه با خود میگفتم: «من کم نگذاشتهام، من بهترین ماشین و خانه را دارم»؛ اما واقعیت این بود که داناییام کم بود.
وقتی وارد کنگره شدم، با گوشدادن به سیدیها و کتابها فهمیدم چقدر جای رشد دارم.
کمکم توانستم بر منیت خود غلبه کنم. حالا هنوز کامل نیستم، اما به حدی رسیدهام که بتوانم خوب و بد روزگار را از هم تشخیص دهم.
ممنونم که به صحبتهایم گوش دادید.
نویسنده: مسافر احمد از لژیون دوم آقای علی
تنظیم و ارسال: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
106