English Version
This Site Is Available In English

قدردانی؛ نوری که زندگی را روشن می‌کند

قدردانی؛ نوری که زندگی را روشن می‌کند

امروز یک شنبه 23/09/١۴٠۴ جلسه ششم  از دوره سوم  سری جلسات لژیون سردار مسافران کنگره ۶٠ زاهدان با استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر محمدرضا و خزانه داری مسافر علیرضا آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در گذشته، از مفهوم «قدردانی» درک کاملی نداشتم. قدردانی برایم تنها یک واژه بود؛ کلمه‌ای که شنیده می‌شد اما عمقش لمس نمی‌شد. تا زمانی که در موقعیتی قرار گرفتم که توانستم خودم را جای دیگران بگذارم، تا وقتی طعم زحمت، دلسوزی و بی‌منت کار کردن را چشیدم. آن‌جا بود که فهمیدم قدردانی یعنی دیدن، یعنی فهمیدن، یعنی لمس رنج و محبت دیگری.
زمانی که کاری را که دیگران برایم انجام می‌دادند، من نیز با تمام وجود و از سر شناخت انجام دادم، آن وقت بود که تشکر کردن به من لذت داد. با یک تشکر ساده، دیدم چقدر حالم خوب می‌شود؛ دیدم چگونه همین کلمات کوچک، درونم را روشن می‌کند. این تشکر کردن، فقط به من انرژی نمی‌دهد؛ بلکه به فرد مقابل هم انرژی منتقل می‌کند، گویی چراغی روشن می‌شود و نوری از دلی به دل دیگر می‌تابد.
امروز، هر روز خدا را شاکر هستم بابت حضورم در کنگره ۶۰. چراکه برداشت من این است که چیزهایی از کنگره دریافت کرده‌ام که با تشکر لسانی و زبانی هرگز قادر به جبران آن‌ها نیستم. این‌ها نعمت‌هایی نیست که بتوان قیمت گذاشت؛ این‌ها جان تازه‌اند، نگاه تازه‌اند، فرصت دوباره زندگی‌اند.
برداشت من از کنگره این بوده که وقتی در اوج ناامیدی و یأس بودم، وقتی راهی نمی‌دیدم و دلم خسته و تاریک بود، خداوند صدای «من» مرا شنید. انگار گفت: «قصد برگشت داری؟ یک‌بار دیگر راهی جلوی پایت می‌گذارم؛ ببین چند مرده حلاجی.» و این‌گونه بود که فرصتی دوباره برای زندگی به من عطا شد؛ فرصتی که شاید آخرین باشد، اما پرمعنا و سرنوشت‌ساز.
خدمتِ خدمتگزاران پرتوان کنگره را نباید وظیفه دانست. این‌ها لطف است، عشق است، ایثار است. حتی همین صندلی که امروز بر روی آن نشسته‌ام، نعمتی است که باید قدردانش باشم؛ چراکه اگر قدرش را ندانم، ممکن است روزی از من گرفته شود. هیچ چیز در این مسیر بدیهی نیست؛ همه‌چیز امانت است.
هرگاه روزم را با شکرگزاری آغاز کرده‌ام، آن روز برایم روزی طلایی بوده است؛ روزی که حال دلم بهتر بوده، نگاه‌ام روشن‌تر شده و مسیر برایم هموارتر گشته است. شکرگزاری، حال انسان را تنظیم می‌کند و او را در مسیر درست نگه می‌دارد.
قدرشناسی اما تنها در حرف خلاصه نمی‌شود؛ قدردانی باید در عمل باشد. یکی از راه‌های قدردانی، انجام کمک مالی است. در لژیون سردار، هرچقدر که باشد، مهم نیت و آگاهی پشت آن است. من خودم خوب می‌دانم در گذشته چه بوده‌ام و امروز در کجا ایستاده‌ام؛ و این فاصله را مدیون کنگره ۶۰ هستم.
انسان فراموش‌کار است، و چه خوب است که گاهی به گذشته خود فلش‌بکی بزند؛ به عقب نگاه کند و ببیند کجا بوده و حالا به کجا رسیده است. این یادآوری کمک می‌کند قدر امروزمان را بدانیم و بدانیم که با آموزش‌هایی که در کنگره گرفته‌ایم، امروز در چه مرحله‌ای از زندگی قرار داریم. این همان قدردانی واقعی است؛ قدردانی آگاهانه، عمیق و ماندگار.

 

نگارش : مسافر جواد (لژیون دوم راهنما آقای محمدعارف)
عکس و ارسال : مسافر رامین (لژیون یکم راهنما آقای جواد)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .