English Version
This Site Is Available In English

علمی، علم است که بر پایه حقیقت باشد

علمی، علم است که بر پایه حقیقت باشد

هشتمین جلسه از دوره اول از سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی گناوه با استادی مسافر فیروز، نگهبانی مسافر احمدرضا و دبیری مسافر احسان، با دستور جلسه «وادی یازدهم؛ چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس می‌رسند» روز شنبه ۲۹ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان فیروز هستم یک مسافر.
خدا را شکر بابت امروز که توانستم اینجا حضور پیدا کنم. روز افتتاحیه شعبه گناوه بودم و حضور در این فضا حس و حال خیلی خوبی برایم داشت. از دیروز که تصمیم گرفتم به اینجا بیایم، یک انرژی درونی در خودم احساس می‌کردم که باعث حرکت و اقدام شد.
انسان یک‌بار در ناآگاهی متولد می‌شود و بعضی انسان‌ها یک‌بار دیگر هم در کنگره متولد می‌شوند، برای من این‌گونه بود.
وقتی به سفر اولم نگاه می‌کنم، می‌بینم این تولد ذره‌ذره شکل گرفت؛ یعنی زنده شدن خودم را در کنگره، کم‌کم و به‌تدریج حس کردم.


دستور جلسه امروز، وادی یازدهم:
«چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس می‌رسند.»
امروز که در مسیر می‌آمدم، این دستور جلسه با بارندگی هم‌زمان شده بود و چشمه‌هایی که الان در کوه و بیابان جاری هستند، برایم تداعی همین وادی بود. این وادی یک تمثیل از انسان است. وقتی باران می‌بارد، چشمه‌ها راه می‌افتند. انسان هم وقتی در شرایط خوب قرار می‌گیرد، حالش خوب است. اما چشمه‌هایی هستند که دائمی‌اند، ادامه دارند، حرکت می‌کنند و می‌توانند به بحر و اقیانوس برسند.


انسان برای ادامه زندگی و حیات، به یک‌سری منابع اطلاعاتی نیاز دارد؛ منابعی که بر پایه حقیقت باشند و همیشه باعث حرکت انسان شوند.
روزی که وارد کنگره شدم، با یک تفکر و اندیشه متفاوت وارد شدم؛ با داستان‌هایی که هر کسی برای خودش دارد. به این باور رسیده بودم که اعتیاد درمان ندارد و اینجا هم مثل بقیه جاهاست. اما وقتی سی‌دی‌ها را کار کردم و به فلسفه خلقت انسان فکر کردم، دیدم ذهنیتم کاملاً تغییر کرد.
قبلاً فکر می‌کردم بالاترین چیزی که خدا به انسان می‌دهد این است که مال و اموالی جمع کند، برای فرزندانش چیزی بگذارد، چند کار خوب انجام دهد، یک عمری زندگی کند و بعد بمیرد؛ و در نهایت بازخواست، بهشت و جهنمی در کار باشد.

اما وقتی وارد کنگره شدم فهمیدم فلسفه خلقت، جدا از این نگاه ساده من بوده است.
در کنگره می‌گوییم انسان سفری را از یک نقطه شروع کرده که به آن «روز الست» می‌گویند و این سفر ادامه‌دار است. همیشه در ذهنم به کلمه «مسافر» فکر می‌کردم؛ اینکه انسان از یک مبدأ حرکت می‌کند و به یک هدف می‌رسد. قطعاً برای این حرکت، نمی‌شود همه دارایی‌ها و وسایل خانه را با خود برد؛ فقط باید چیزهایی را برداشت که به درد این سفر می‌خورد.


همیشه می‌شنیدم که آقای مهندس می‌گویند انسان ادامه‌دار است و با مرگ از بین نمی‌رود. کم‌کم فهمیدم انسان در چه جایگاهی قرار دارد. بعضی آموزش می‌گیرند، بعضی آموزش می‌دهند و نکته مهم این است که چه چیزی یاد می‌گیریم و چه چیزی یاد می‌دهیم؛ آیا آموزش‌ها بر مبنای حقیقت هستند یا نه. علمی، علم است که بر پایه حقیقت باشد و انسان را از درون به حرکت دربیاورد.

کلام آقای مهندس برای من این‌گونه اثر داشت که در سفر اول، با کلی مشکلات و گرفتاری وارد کنگره شدم. وقتی سی‌دی‌ها را گوش می‌دادم، نمی‌دانم چه انرژی‌ای مرا به حرکت وامی‌داشت. چون می‌فهمیدم حالم دارد بهتر می‌شود، ادامه می‌دادم. آن باوری که می‌گفت مواد مخدر سم است، دیگر برایم مفهوم قبلی را نداشت و روزبه‌روز حالم بهتر می‌شد.
خدا را شکر می‌کنم که در این مکان و از این آموزش‌ها استفاده می‌کنم و امیدوارم در هر جایگاهی که هستم، بتوانم بیشترین بهره را از این آموزش‌ها ببرم. انسان همیشه سعی می‌کند بهترین‌ها را دریافت کند.

همیشه این سؤال را از خودم می‌پرسم: همان‌طور که دوست داری دیگران حرف‌های خوب به تو بزنند و کارهای خوب در حقت انجام بدهند، آیا خودت هم حاضری همین کارها را برای دیگران انجام بدهی؟
قبلاً در یک NGO دیگر بودم و همیشه در یک دوراهی «بکشم یا نکشم» قرار داشتم و چندین سال در همان وضعیت مانده بودم. به نظر من، کسی که وارد کنگره می‌شود، اولین دوراهی‌ای که از آن عبور می‌کند، همین دوراهی «بکشم یا نکشم» است؛ چه بخواهد و چه نخواهد.
کسانی که در این مسیر به هر دلیلی برگشت می‌خورند، دیگر امکان ندارد جای دیگری بروند؛ چون جای درست را دیده‌اند و در همان مدت، اطلاعات درست دریافت کرده‌اند و در نهایت برمی‌گردند و درمان می‌شوند.

نگارش: مسافر غلامعلی
عکس: مسافر اکبر
ارسال: مسافر اسماعیل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .