در رابطه با دستور جلسه «رودهای خروشان و چشمههای جوشان همه به بحر و اقیانوس میرسند» میتوان ساعتها گفت، میتوان ساعتها نوشت؛ اما برای من عملکردن سخت بود. دانایی را به دانایی مؤثر تبدیلکردن سخت است، فکر میکنم در سخنوری استاد هستم؛ اما آیا من در عمل هم استاد هستم؟ البته که من در تمام آموزشهای کنگره با تمام وجودم سعی بر شاگردی دارم. علاقه دارم ظرف وجودم را خالی کنم تا هر بار دریافت کنم، آنقدر خالی شوم که از کوچکترین جمله و خدمت انرژی دریافت کنم؛ زیرا بر اساس وادی یازدهم، با اختلاف پتانسیل است که اختلاف انرژی رخ میدهد و تمام اینها فقط با تغییر و حرکت است. اگر من بجوشم و بخروشم به دریا میرسم. اگر چشمه من جوشش نداشته باشد در مسیر میماند و هیچوقت نمیرسد.
این جوشش از کجا میآید؟ من از کجا کاری کنم که رود وجودم بجوشد و خروشان و ادامهدار باشد، برود و برود و در مسیر نایستد؟ فقط از آموزش درست، از آموزش ناب کنگره، از علم واقعی؛ علمی که در ازای آن در هر ترم حضور، از من مبلغی دریافت نمیکنند. علمی که هر چقدر بیایی و بروی اگر عمل نکنی مدرکی به تو نمیدهند؛ حتی مدرک هم بگیری اگر عملگرا نباشی باز حذف میشوی. وای از این عدالت که حتی اگر من، راهنما شوم و اگر مسیر را به اصطلاح به پایان برسانم اما کوتاهی کنم، رود خروشان نباشم و حرکت نکنم، بدون اینکه کسی مرا بیرون کند پیوندم قطع میشود و نمیتوانم حضور یابم، خدمت کنم و ناخواسته اختلافی بین من، کنگره و خدمتش به وجود میآید که از این چرخ گردان دور میشوم.
به عبارتی من همسفر اگر همیشه در جریان نباشم میگندم، راکد میمانم و حال خوش در من جریان ندارد؛ زیرا اختلاف پتانسیل در بیرون و درون من رخ نداده است. آموزش جدیدی نگرفتهام، خدمت و عمل سالمی نکردهام؛ پس انرژی از کجا وارد شود؟ در نهایت من نیلوفر با شروع، حرکت و ادامه، ادامه و ادامهدادنهاست که به فرموده آقای مهندس اعجاب میشود و صعود خواهم کرد.
آنگاه که خسته نشوم، حرکتکننده باشم و نگویم پس کی به بحر میرسم و جوابش این است: هرچه بیشتر بجوشی و بخروشی، با خدمت مالی چند پله زودتر، با عملکردن، با تغییردادن حسها، با انجام فرامین و دوری از هر چیزی غیر از فرامین، با صبر، با ایجاد انرژی و دریافت آموزشهای اصولی و درست خواهم رسید. زمان میبرد؛ اما میشود.
اگر استاد من آقای مهندس توانست، من هم از جنس او هستم، من هم یک کنگرهای در مسیر آموزش هستم؛ پس من هم میتوانم. وقتی ایشان ساعت ۴ صبح بیدار میشوند، به شنا میروند، بیوقفه کار تحقیقاتی میکنند، تمام مسائل کنگره را مدیریت میکنند و میتوانند به رشد شخصی خودشان و ما برسند، نتیجه هم برای ایشان رسیدن به بحر و دریاهاست. من همسفر هم شاید نتوانم درصدی شبیه ایشان باشم؛ اما میتوانم ایشان را الگوی کار خودم قرار بدهم، نه صرفاً برای امور کنگره؛ بلکه برای مسائل و اهداف شخصی خودم و انگیزه بگیرم که میتوان با تغییر و قدمقدم تبدیل و ترخیص شد.
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر نیلوفر
رابط خبری: همسفر پروانه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم)
ارسال: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر راحله (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
119