English Version
This Site Is Available In English

قدر دانی از داشته های خودمان

قدر دانی از داشته های خودمان

نهمین جلسه از دور سوم از سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی رزن با دستور جلسه :(( چگونه در کنگره ۶۰ قدانی می‌کنیم۰))با استادی راهنمای محترم مسافر مازیار و نگهبانی مسافر عبدالله و دبیری مسافر مصطفی در روز پنج‌شنبه مورخ ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود

خلاصه سخنان استاد: 

سلام دوستان مازیار هستم یک مسافر.
خدا را شکر شکر شکر که یک بار دیگه توفیق حاصل شد تا در این جایگاه آموزش بگیرم و خدمت کنم از ایجنت محترم و مرزبانان تقدیر و تشکر می کنم از آقا عبدالله عزیز دبیر محترمشان بسیار سپاسگزارم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من امروز مبذول کردند که انشاالله بتوانیم سربلند باشم و امیدوارم جلسه خوب و پرباری در کنار هم داشته باشیم خب همینطور که مطلع هستید چگونه در کنگره 60 قدردانی می کنیم سوال بپرسند و بگویند در یک کلمه جواب بده چگونه؟ من می گویم با پاکت. در کنگره 60 چهار تا جشن داریم جشن همسفران که البته این هفته آینده نه هفته بعدی اش می شود جشن همسفران جشن ایجنت و مرزبانان جشن راهنما و جشن دیده بانان تو این چهار جشن چهار هفته ما تقدیر و تشکر می کنیم. یک موقع هایی هست فقط با عمل کردن قدردانی می کنیم اما گاها باید لسانی هم باشد وهم دلی باید باشد.

من این را گفتم که برگردم به موضوع قبلی خودم که کجا بودم الان مازیاری که میبینید اینجا یک صور آشکار دارد یک صور پنهان، صور آشکار من الان است که میایم کنگره و صور پنهان من برمیگردد به قبل از کنگره چگونه آدمی بودم اصلا از کجا امدم با چه حالی امدم این را میخواهم توضیح بدهم امروز داشتم می امدم یاد این افتادم با خودم که چه حالی داشتم از زمین و زمان طلبکار بودم حتی از مادرم هم طلبکار بودم می گفتم به دنیا آوردی باید کمکم کنی یک روز خونه خریده بودم اینقدر منیت داشتم شاید آن موقع اصلا معنی منیت را هم نمیدانستم اینقدر منیت داشتم حتی به خودم اجازه نمی دادم به برادرم زنگ بزنم به من پول بدهد می گفتم نه خودش میداند که من خونه خریدم خودش باید زنگ بزند

اما امدم کنگره 60 متوجه شدم که تمام مشکلات خودم را خودم باید به گردن بگیرم باید تمام مسائل شخصی خودم را خودم به گردن بگیرم اگر به گردن نگیرم هیچ وقت آن آرامشی که مد نظرم هست بر نمی گردد مطمئن باشیم تا زمانی که من مسئولیت کارهای خودم را مسائل شخصی خودم را مشکلات خودم را خودم به گردن نگیرم هیچ وقت به آرامش برنمی گردم و ان موقع است که باز هم با روز اول یا با همان زمان مصرف هیچ فرقی نکردم من باید تغییر کنم با همین تغییر باید تفکرات هم تغییر کند اگر تغییر کردم باید قدردانی کنم از انهایی که برای من زحمت کشیدند و بتوانم از انها قدردانی کنم.

پارسال بود من یک بنده خدایی را دیدم سر چهارراه دو تا دست هم ندارد سرما هم بود دیدم به سختی رفت پارچه را برداشت با دو دست که ندارد به سختی بینی اش را پاک کرد نگاه کردم گفتم چقدر سخت هست برایش امسالم یک بار این را دیدم و یک کمکی کردم و بعد برگشت گفت عمو مازیار من تو را می شناسم گفتم شما کی هستی؟ گفت من پیمان تاک هستم من یک زمانی یک سفره خونه ای داشتم تو را می شناسم شناختمش سر یک آتش سوزی دست هایش را از دست داده بود من 10 دقیقه در حال رانندگی حالم بد بود یه پسر خیلی شری بود و عجیب زرنگ هم بود همان زرنگی اش کار داد به دست اش دو تا دستش هم قطع شد به نظر شما آرزوی آقا پیمان چی بود؟ ای بود که بتواند خودش را حموم کند بتواند یک لیوان آب بخورد بتواند پولی که می گیرد را بشمارد یک خورده فکر کنیم ما خیلی چیزها را نمی بینیم دست هایمان را داریم پاهایمان را داریم هم چشم هایمان را داریم همه چی داریم قدر اش را اصلا نمی دانیم اینها چقدر برای ما ارزشمند هستند ولی نمی بینیم اینها مثل چشم می مانند چشم ها همه جا را می بینند الا خودش را. بیشتر خودمان را ببینیم جهان بینی درون هم همین را به ما می گوید ما خودمان را بشناسیم و اگر خودمان را بشناسیم معنی قدردانی را می فهمیم الان خیلی از عزیزان توی کنگره 60 انگار در وسط بهشت قرار دارند اما خودشان را نمی بینند که کجا هستند  انهایی که در کنگره ۶۰ حضور دارند همیشه در آرامش هستند.

سعی کنیم قدردان این چیز ها باشیم قدردان کنگره 60 باشیم قدردان راهنمامان باشیم. یک سفر اولی چگونه می تواند قدردانی کند؟ با همان اوتی را سر وقت خوردن سر وقت خوابیدن سی دی نوشتن حرف راهنما را گوش دادن همین ها قدردانی از کنگره 60 هست هر کسی هم هر قدردانی که می کند آخرش بر می گردد به خودش و آخرش خودش لذت اش را می برد. ما هر کاری که می کنیم در آخر مال خودمان هست مثل قالی می ماند  که میخواهیم ببافیم هر طوری که دوست داریم ببافیم و در آخر مال قالی مال خودمان هست خودم می کارم چه کینه چه نفرت چه خشم چه محبت چه عشق هر چی دوست داری میتوانی بکاری انشاالله امیدوارم از این دستور جلسات بهترین نهایت استفاده را ببریم. از اینکه به صحبت هایم گوش دادید خیلی متشکر و سپاسگزارم

مرزبان کشیک مسافر سعید

عکاس مسافر سعدالله

بارگزار مسافر مجید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .