در کتاب «عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود» هر وادی چراغی است تا به سلامت به سرمنزل مقصود برسیم. در این سفر خودشناسی آموختم که تفکر نقطه شروع هر کاری است، بیهوده به این دنیا نیامدهام؛ باید مسئولیت کار خود را بپذیرم و به خویش خویشتن توجه کنم و در ادامه آموختم تفکر به تنهایی قادر به حل مسئله نیست؛ باید حرکت کنم و در این حرکت از فرماندهی عقل غافل نشوم و به دنبال جزئیات مسیر نباشم؛ چراکه در ادامه، مسیر خود راهنمای من میشود؛ بایستی نقطه تحمل خویش را در برابر ناملایمات افزایش دهم تا در مواجهه با اولین مشکل ناامید نشوم و برای حرکت باید صفت گذشته خود را تغییر دهم؛ یعنی تلاشگر باشم، از قضاوت و قیاس دوری کنم تا درنهایت به وادی یازدهم رسیدم؛ «چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند.»
در ابتدای وادی یازدهم آمده است که نیروهای تخریبی، انسانهای پلید و اهریمنی به عنوان مکمل عمل میکنند و برای هستی لازم و ضروری است. این اصل در زندگی من نقش پررنگی داشت؛ چراکه به واسطه نیروهای تخریبی و اعتیاد، امروز در کنگره حضور دارم و توانستم نفس خود را پرورش دهم.
ما برای خروج از ظلمت؛ بایستی به ریسمان الهی چنگ بزنیم و این ریسمان چیزی نیست جز محترم شدن فرامین و قوانین الهی. همانگونه که در سیدی «شب» آقای مهندس فرمودند: «قرآن را نه به عنوان یک کتاب مذهبی؛ بلکه براساس یک کتاب علمی مشاهده و در آن تدبر کنید.» آنچه در قرآن بارها مدنظر قرار گرفته رعایت انصاف و عدالت، پرهیز از دروغگویی، کمفروشی، غیبت و قضاوت است. اجرای این قوانین به فرد کمک میکند تا در بهترین حالت زندگی کند.
در وادی یازدهم آموختم برای اینکه تبدیل به چشمهای جوشان شوم؛ باید دو ویژگی منابع اطلاعاتی صحیح در مسیر دانایی و اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی برای کسب انرژی را داشته باشم. در کتاب «عبور از منطقه ۶٠درجه زیر صفر» این وادی به عنوان قانون هفتم بیان شده است. انسانهایی که خواستههای درونی آنها به حد اعلاء خود رسیده باشند به رودهای خروشان و چشمههای جوشان تشبیه شدهاند که درنهایت به خواستههای خود خواهند رسید. در ادامه بیان شده است که حتی اگر مشکلات فراوان و اطلاعات کافی نباشد، این مهم انجام خواهد شد؛ مشروط به اینکه مثل یک رود خروشان باشیم و مبدأ، مقصد و هدف مشخص باشد.
شاید پیش از ورود به کنگره صرفاً مقصد برای من حائز اهمیت بود؛ اما با ورود به کنگره متوجه شدم، مقصد فقط سهمی از مسیر حرکت بود و مبدأ و هدف همواره فراموش میشدند؛ ضمن اینکه با دیدن اولین مانع و یا عدم تأیید از سوی دیگران به سرعت دلسرد و ناامید میشدم. این وادی به من آموخت که باید مانند یک رود جاری باشم و اگر به قلوهسنگها و یا سنگهای بزرگ برخورد کردم، هراس به دل خود راه ندهم؛ چراکه موانع و سختیها، فلز وجودی من را سختتر و قویتر خواهد کرد.
نکته حائز اهمیت این است که چشمه جوشان مقدم بر رود خروشان است. انسان تا چشمهای جوشان نشود، تبدیل به رود خروشان نخواهد شد و آن زمانی اتفاق میافتد که گنج درون خود را بیابد و در مسیر آن حرکت کند. همه چیز در درون ما وجود دارد؛ مانند کینه، دوستی، آگاهی، جهل، نفرت، عشق و... اگر بخواهیم به نتیجه برسیم؛ باید تبدیل به چشمهای جوشان و زلال شویم؛ یعنی از حرکت مستمر و تلاش دور نشویم. صورت عکس آن، چشمهای با آب گندیده و متعفن است و این زمانی اتفاق میافتد که دانش با نتایج نادرست و منفی همراه باشد (مانند ساخت بمب اتم) و یا دانش و توانایی باعث منیت و خودبرتربینی فرد شود و اغلب این زمانی پیش میآید که دانایی فرد اندک باشد؛ چراکه دانش کم، انسان را از خداوند دور و دانش زیاد، انسان را به خداوند نزدیک میکند.
در وادی یازدهم آموختم که انرژی هم از طریق مثبت و هم از طریق منفی کسب میشود؛ اما تفاوت در این است که انرژی منفی با آشفتگی و بهمریختگی همراه است. غیبت، کوچک شمردن و به سخره گرفتن دیگران از نمونههای دریافت انرژی منفی است.
در نهایت، وادی یازدهم پیامآور امید و رهایی است؛ طوریکه اگر در مسیر درست حرکت کنی، همواره منابع اطلاعاتی صحیح و انرژی در تو متبلور میشود.
نویسنده: راهنما همسفر نجمه
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش، تنظیم و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
126