چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند. آن هنگام که انسان اشرف مخلوقات شناخته شد، حسادت و کینهتوزیِ نیروهای منفی آغاز شد و سعی در براندازی روشنایی داشتند، با هم متحد شدند و پیمان بستند که با لذتهای آنی انسان را از مسیر الهی به اعماق تاریکی ببرند، فارغ از اینکه انسان دارای اختیار است، مسیر و راه خود را انتخاب میکند. آنگاه که روشنایی آبستن تاریکی بود اهریمن از فرمان سرپیچی کرد، گویی نقطهای سیاه و تاریک از دل روشناییها زاده شد و حرکت خود را آرام و خزنده برای تاختن به جهان روشناییها آغاز کرد تا ظلمت و تاریکی را گسترش دهد و برتری خود را نسبت به انسان در مقابل قدرت مطلق به اثبات برساند. اشاره به تقابل، میانِ روشنایی و تاریکی میپردازد؛ تقابلی که ریشهای عمیق در اندیشههای دینی دارد. روشناییِ آبستنِ تاریکی، تصویری که نشان میدهد شر و تباهی، نه بیرون از خیر، بلکه گاه از دل آن زاده میشود. این نگاه، جهان را عرصهای پیچیده معرفی میکند که در آن مرز میان خیر و شر مطلق نیست و امکان لغزش همواره وجود دارد. اهریمن نماد سرپیچی و عصیان در برابر نظم مطلق است. سرپیچی او از فرمان، آغازِ حرکتی آرام و خزنده است. حرکتی که نشان میدهد، تاریکی الزاماً با خشونت آشکار پدیدار نمیشود؛ بلکه میتواند بهتدریج و پنهانی گسترش یابد. نقطهای سیاه که از دل روشنایی زاده میشود، استعارهای از اندیشه یا ارادهای منحرف است که در ابتدا کوچک و ناچیز به نظر میرسد؛ اما توانایی دگرگون کردن جهان را دارد. درنهایت، هدف اهریمن، گسترش ظلمت و اثبات برتری خویش در برابر انسان و قدرت مطلق عنوان میشود. این بخش، کشمکش میان اراده فردی و قدرت برتر را برجسته میکند و انسان را در میانه این نبرد قرار میدهد. این موضوع یادآور این حقیقت است که مبارزه میان نور و تاریکی نهتنها در جهان بیرونی، بلکه در درون انسان نیز جریان دارد و انتخابهای او میتواند سرنوشت این نبرد را رقم بزند. انگشت اهریمن به طرف خطرناکترین و مهلکترین موضوع نشانه رفت و تیر زهرآگین خود را که مربوط به جادوی هفت رنگ بود، رها نمود و این چیزی نبود مگر خمر که به مفهوم حجاب و پرده است؛ یعنی آنچه که روی اندیشه و عقل و شخصیت انسان را بپوشاند به طوری که خوب و بد، زشت و زیبا را از راست و دروغ تشخیص ندهد. اهریمن خطرناکترین شیوه نفوذ خود را نه در تخریب جسم؛ بلکه در تسخیر عقل و اندیشه انسان مییابد. تیر زهرآگینِ جادوی هفت رنگ، نمادی از ابزاری پنهان و فریبنده است که با پوشاندن عقل به خمر یا همان حجاب، قدرت تشخیص را از انسان میگیرد. هنگامی که اندیشه در پرده فرو میرود، مرز میان خوب و بد، زشت و زیبا، و حتی راست و دروغ محو میشود و انسان ناآگاهانه در مسیر انحراف گام برمیدارد. نتیجه آنکه خطر اصلی اهریمن، گمراهی آگاهانه یا آشکار نیست؛ بلکه ایجاد سردرگمی فکری و تضعیف قدرت عقل است. هرگاه عقل انسان در حجاب، جهل، تعصب یا فریب گرفتار شود، زمینه برای سلطه تاریکی فراهم میشود؛ بنابراین، بیداری عقل مهمترین سلاح انسان در برابر این جادوی پنهان و مرگبار است.
در مجموع این وادی، تصویری عمیق از نبرد همیشگی، میان روشنایی و تاریکی ارائه میدهد. پیام اصلی آن هشدار، نسبت به زایش تدریجی شر از دل بیتوجهی و غفلت است، شرّی که در ابتدا کوچک و نامحسوس است؛ اما میتواند به نیرویی ویرانگر بدل شود. متن تأکید میکند که سرپیچی و عصیان، حتی در برابر قدرت مطلق، ریشه بسیاری از تاریکیها است و انسان نقشی تعیینکننده در گسترش یا مهار آن دارد. بنابراین روایت یادآور مسئولیت اخلاقی انسان در حفظ روشنایی و آگاهی در برابر نفوذ آرام؛ اما پیوسته ظلمت است.
منابع:
سیدی: وادی یازدهم
کتاب عشق ۱۴ وادی برای رسیدن به خود: وادی یازدهم
نویسنده: همسفر هلیا رهجوی راهنما همسفر نفیسه (لژیون دوم)
رابط خبری: راهنما همسفر نفیسه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر حدیث رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهاردهم) و همسفر آیدا رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون پانزدهم)
ارسال مطلب: همسفر سمیه دبیر سایت
همسفران نمایندگی شعبه فردوسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
134