همسفر بهاره:
چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می رسند. به نظر من این وادی در زندگی ما تأثیر بهسزایی دارد یعنی اینکه تا وقتی ما در یک جا سکون داشته باشیم و حرکت نکنیم و به قول معروف کاسه چه کنم چه کنم دستمان بگیریم مطمئن باشیم به جایی نخواهیم رسید و مانند رودی که به بیراهه میرود به گنداب تبدیل می شویم؛ پس اگر هدفی در زندگی داریم باید در جهت مثبت تلاش کنیم، انرژی مصرف کنیم و چه بسا بهایی برای رسیدن به آن هدف باید پرداخت کنیم. در هنگام حرکت در صراط مستقیم نباید از چیزی ترسید؛ باید با آموزش و جمع آوری اطلاعات و آگاهی باعث فشار و اختلاف پتانسیل شویم و خود را به هدف نزدیک کنیم حتی اگر کسی به بیراهه رفت نباید د رهمان مسیر بماند؛ با آموزش گرفتن و کسب آگاهی باید حرکت کند و این مانند فشاری میشود که راه جدیدی باز میشود و از آن بیراهه نجات پیدا می کند مانند همهی ما که در کنگره۶۰ آموزش میبینیم و سعی میکنیم این آموزشها را در زندگی خود عملی کنیم و حرکت کنیم و باعث پیشرفت خود شویم. ساختار انسان به گونهای ساخته شده است که به هر هدفی که برسد باز خواسته جدیدی پیدا میکند و برای به دست آوردن آن شروع به آموزش می کند و به نظر من این یک نعمت است چون اگر اینچنین نباشد انسان دچار نامیدی و یأس میشود.
همسفر پریسا:
وادی یازدهم با عنوان «چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند» یکی از زیباترین درههای کتاب، راهنمای کنگره ۶۰ است که عمق مسیر درمان را نشان میدهد؛ این وادی مثل آینهای است که وضعیت خودم را به عنوان همسفر نشانم داد. چشمههای جوشان، نماد تلاشهای فردی پاک و زلال هستند که از دل سختیها بیرون میجهند اما اگر تنها بمانند به باتلاق میرسند و آلوده میشوند من هم مثل آن چشمه بودم؛ پر از انرژی و عشق به درمان، اما بدون جهت و اتحاد، خسته و ناامید میشدم. وادی یازدهم فریاد میزند که اتحاد چشمهها، رودهای خروشان را میسازد و این رودها با هم به دریای بزرگ رهایی میرسند. جلسات کنگره، راهنما و لژیون، همان رودخانهای هستند که ما را به جلو میبرند؛ بدون این جمع، هیچ چشمهای نمیتواند به اقیانوس برسد، این درس بزرگی برای من بود. شنا کردن در رودخانه ممنوع است؛ یعنی نباید با روشهای قدیمی و مقاومتهای شخصی، خلاف جریان حرکت کنیم، باید خودمان را کامل به جریان آموزشها، دستورجلسات و سیدیها بسپاریم تا به مقصد برسیم. این وادی به من آموخت که اختلاف پتانسیل چقدر حیاتی است؛ از تاریکی و نادانی و عادتهای منفی به سمت روشنایی، حرمت، ارزشها و خدمت حرکت کنیم؛ هر چه اختلاف بیشتر، انرژی مثبت قویتر و حرکت سریعتر میشود. حالا در لژیون، با همسفران دیگر، بخشی از این رود خروشان هستم. قبل از این وادی، گاهی استمرار نداشتم و امیدم کمرنگ میشد اما حالا با درک این مفهوم، هر هفته با شوق به جلسه میروم. تأثیرش روی زندگیام عمیق بود؛ آرامش درونی پیدا کردم، چون فهمیدم درمان جمعی است نه فردی. به عنوان همسفر، نقش من حمایت از این جریان است؛ با مطالعه، خدمت و حفظ حرمت. مسافران عزیز، اگر چشمه هستید، سریع به رود بپیوندید تا خروشان شوید و به بحر برسید؛ همسفران گرامی، صبور باشید و به جریان ایمان بیاورید؛ خدمت کنید تا انرژیتان دوچندان شود. این وادی مرا به فکر واداشت که جهان هستی هم بر اساس همین قانون عمل میکند؛ اتحاد و جریان به سوی کمال. از آقای مهندس دژاکام که این گوهر را استخراج کردند، بینهایت سپاسگزارم، از راهنما و مسافران لژیون هم قدردانی میکنم که همراه این رود هستند. حالا با افزایش دانش، امیدم مثل اقیانوس بیکران شده است. کنگره ۶۰، دریای رهایی ما است؛ بیایید همه با هم به آن نور، گرما، رهایی برسیم.
همسفر آفرین:
وادی یازدهم با این جمله شروع میشود که «چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند» و همین یک جمله برای من دنیایی از معنا دارد؛ این وادی به من میآموزد که در این جهان هیچ حرکتی بیهدف نیست و هیچ جریانی گم نمیشود، حتی اگر مسیرش طولانی، پر پیچوخم یا متفاوت از دیگران باشد. هر انسان مثل یک چشمه است؛ با ظرفیت، شرایط و شدت متفاوت. بعضی چشمهها آرام و کمصدا میجوشند و بعضی پرخروش و پرهیجان اما مهم این است که همه در حال جاری شدن هستند و مقصد همه یکی است. در مسیر درمان و زندگی، بارها ممکن است فکر کنیم که عقب ماندهایم یا مسیرمان کندتر از دیگران است، گاهی خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم و این مقایسه باعث ناامیدی، خستگی یا حتی توقف میشود. وادی یازدهم به من یاد میدهد که این مقایسهها بیفایده است چون هر رودخانه مسیر مخصوص به خودش را دارد، مهم سرعت نیست، مهم حرکت صحیح و مداوم است. حتی سنگها و موانعی که در مسیر قرار میگیرند، بخشی از جریان هستند و باعث میشوند آب زلالتر و پختهتر به مقصد برسد. بحر و اقیانوس در این وادی نماد یک مقصد مشترک است؛ جایی که فردیت افراطی از بین میرود و انسان تبدیل به جزئی از یک کل میشود. برای من، کنگره۶۰ همان اقیانوس است؛ جایی که انسانها با دردها، ضعفها و گذشتههای متفاوت کنار هم قرار میگیرند و با آموزش، نظم و فرمانبرداری، به یک جریان سالم تبدیل میشوند؛ وقتی وارد این مسیر میشویم، شاید ابتدا فقط به درمان خودمان فکر کنیم، اما کمکم یاد میگیریم که حرکت ما روی دیگران هم اثر میگذارد و مسئولیتپذیرتر میشویم. وادی یازدهم به من صبر و اعتماد به مسیر را آموزش میدهد، اینکه لازم نیست همیشه بدانم دقیقاً چه زمانی به مقصد میرسم؛ کافی است حرکت را متوقف نکنم و مسیر را آلوده نکنم. هر قدمی که با آگاهی و آموزش برداشته میشود در نهایت ما را به آرامش میرساند حتی اگر نتیجه آن را همان لحظه نبینیم. این وادی به من میفهماند که تلاشها گم نمیشوند و هیچ کاری که در مسیر درست انجام شود بیاثر نیست. و وادی یازدهم برای من یادآور این حقیقت است که اگر در مسیر سالم حرکت کنیم، اگر به آموزشها احترام بگذاریم و اگر خودمان را بخشی از یک جریان بزرگتر بدانیم دیر یا زود به بحر و اقیانوس خواهیم رسید، آرامشی که حاصل عجله یا فشار نیست بلکه نتیجهی حرکت پیوسته، صبورانه و آگاهانه است.
همسفر مریم:
وادی یازدهم بسیار زیبا و دلنشین عنوان میکند، چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند؛ این یک تمثیل است، از رسیدن به هدف، اگر ما از وادی اول تا وادی دهم را اجرا کرده باشیم، به این وادی که میرسیم باید تبدیل به چشمه جوشان و رود خروشان شده باشیم و یا میشویم. در اول سفر که به کنگره آمدیم ظرف وجودیمان خالی بود ولی الان یا پر شده یا در حال پر شدن است البته با خواست و تلاش خودمان، انسان باید برای این که تبدیل به چشمه جوشان شود مثل همان چشمه که ۲ ویژگی داشت: یکی منابع آب ذخیره شده بود و دوم اختلاف ارتفاع بود؛ انسان هم باید منابع اطلاعاتی درست در مسیر دانایی کسب کند و دوم اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی برای کسب انرژی که منابع اطلاعاتی ما همین نوشتن سیدیها است. اگر انسان از نظر درونی و بیرونی جایگاه خود را به طرف ارزشها تغییر بدهد در او ایجاد انرژی می کند و به هدف خود که همان بحر و اقیانوس وجودی است دست خواهد یافت.
رابط خبری: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر شیما (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر مسعود
- تعداد بازدید از این مطلب :
106