جلسه سوم از دوره سیوسوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ویژه مسافران و همسفران، شعبه دانیال اهواز، با استادی مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر خلیل، با دستور جلسه «در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم» پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، علیرضا هستم، یک مسافر.خدا را شاکر و سپاسگزارم که این فرصت را نصیب من کردند تا بتوانم در اینجا، در شعبه دانیال، حضور پیدا کنم و در جمع شما عزیزان باشم. واقعاً خیلی خوشحالم، مخصوصاً زمانی که این اتفاقات خوب، مثل تولدها، رقم میخورد. این مراسمها واقعاً حال آدم را خوب میکند و خاطرات بسیار خوبی را برای انسان تداعی میکند. امیدوارم همیشه از این اتفاقات خوب در کنگره وجود داشته باشد.
در خصوص دستور جلسه، واقعیت این است که من یکشنبه در آبادان نیز مشارکت داشتم. شاید قبل از ورود به کنگره، قدردانی را بلد نبودم یا به آن توجه نمیکردم؛ البته نه اینکه اصلاً قدردانی نمیکردم، اما مثل خیلی از مسائل دیگر، وقتی وارد کنگره شدم متوجه شدم که تفکر درستی نسبت به این موضوع نداشتم و نمیدانستم چگونه باید آن را به شکل صحیح انجام داد. امروز میبینم آموزشهایی که آقای مهندس به من و همه اعضا دادند، نگاه من را به قدردانی کاملاً تغییر داده است. این آموزشها یک تفکر درست را در ذهن من ایجاد کردند؛ اینکه وقتی صحبت از سپاسگزاری میکنیم، آیا روش درستی را انتخاب کردهایم یا نه، و اینکه قدردانی چگونه باید انجام شود.با توجه به دستور جلسه هفته گذشته که «هفته بنیان» بود، بیش از پیش خودم را مدیون آقای مهندس و کنگره میدانم.
.jpg)
این موضوع دائماً به من یادآوری میکند که اگر امروز چیزی میدانم و میتوانم با سربلندی زندگی کنم، به خاطر این است که یک شخص بزرگ و یک خانواده بزرگ، این آموزشها را در اختیار من قرار دادهاند. این موضوع همیشه برای من یادآور این است که باید قدردانتر و سپاسگزارتر نسبت به این خانواده بزرگ باشم؛ نسبت به پیشکسوتهای عزیز و دیدهبانهای محترم که باعث شدند این آموزشها به ما منتقل شود. در خصوص قدردانی در کنگره، واقعیت این است که در هفتهای که بحث شربت OT و مسائل مربوط به آن مطرح بود، به این نکته فکر میکردم که برخی از مسافران سفر اول شاید یک موضوع مهم را چندان جدی نگیرند و آن هم بحث فالوآپها و آزمایشهاست. در حالی که آقای مهندس بهطور جدی پیگیر این موضوع هستند تا مسائل بهدرستی حل شود.در هر مجمع و مجلس علمی، ارائه اسناد و مستندات اهمیت بسیار زیادی دارد.
ممکن است در گفتار، بارها درباره اعداد و نتایج صحبت شود، اما در مجامع علمی، بدون سند نمیتوان چیزی را اثبات کرد. یکی از مهمترین راههای قدردانی مسافران سفر اول از کنگره، انجام منظم آزمایشها و فالوآپهاست. این موضوع اهمیت بسیار بالایی دارد.آمار رهاشدگان کنگره بسیار بیشتر از آماری است که اعلام میشود، اما آماری که آقای مهندس در مجامع رسمی ارائه میدهند، مربوط به کسانی است که فالوآپهای منظم دارند و میتوانند بهعنوان سند، صحت و درستی روش کنگره را اثبات کنند. موضوع دیگری که برای من در کنگره بسیار مهم است، جایگاه خدمتگزاران است. من همیشه این نکته را هم به خودم یادآوری میکنم و هم به دیگران گفتهام که وقتی نگهبان نظم یا هر خدمتگزار دیگری را میبینم، با خودم فکر میکنم کسی که این اتیکت یا شال را بر تن دارد، در واقع نماینده آقای مهندس است. اگر خود آقای مهندس در آن جایگاه بودند، من چگونه با ایشان برخورد میکردم؟ این نوع نگاه کمک بسیار بزرگی به من کرده است. وقتی اینگونه به موضوع نگاه میکنم، متوجه میشوم وظیفه من چیست و باید فرمانبردار باشم و آنچه گفته میشود را بپذیرم.
همانطور که اگر خود آقای مهندس حضور داشتند، با احترام برخورد میکردم و وارد بحث و جدل نمیشدم.در واقع حقیقت هم همین است؛ هر کسی در ساختار کنگره، چه ایجنت محترم، چه مرزبانها، راهنماها و دیگر خدمتگزاران، در جایگاه خود نماینده آقای مهندس هستند و قوانینی را که ایشان وضع کردهاند اجرا میکنند. بهترین شکل قدردانی این است که این موضوع را درک کنم و یک فرمانبردار خوب باشم. هرچه کسوت من در کنگره بیشتر میشود، باید فرمانبرداری من نیز بیشتر شود. همانطور که گفته میشود، ممکن است از یک تازهوارد خطایی پذیرفته شود، اما از یک پیشکسوت این خطا دیگر قابل قبول نیست.در نهایت، فکر میکنم اگر هرکدام از ما در جایگاهی که قرار داریم، بتوانیم به بهترین شکل وظیفه خود را انجام دهیم، این خود بزرگترین نوع قدردانی از همه عزیزانی است که در کنگره خدمت میکنند.از توجه شما به صحبتهای من صمیمانه تشکر میکنم.
.jpg)
اعلام سفر مسافر:
سلام دوستان، شهرام هستم مسافر، با تخریب شیره خوراکی وارد کنگره شدم ، روش درمان DST دارودرمانی شربت OT، با راهنمایی آقای بیات . حدود ده سال و شش ماه ازاد و رها هستم در ادامه سفر نیکوتین داشتم به راهنمایی آقای فرشید تفریشی، ترک نیکوتین هم ده سال و یک ماه و نیم است. ورزش هم شنا است.
آرزوی مسافر:
به رسم کنگره دو تا آرزو دارم؛ یکی آرزوی قبلی خودم است که در دل خودم نگه می دارم ، اما آرزوی دومم این است که یک ماه دیگر دستور جلسه خانمهای مسافر را داریم و آرزوی قلبی من این است که در استان خودمان، چه در شهر اهواز، چه آبادان یا هر جای دیگر، یک مکانی باشد برای دردمندانی که واقعاً مظلوم واقع شدهاند؛ جایی که بتوانند پناه بگیرند.
سخنان مسافر:
خدا را شاکرم که در خدمت شما عزیزان هستم. دوستان در مشارکتهایشان خیلی لطف داشتند، من هم تشکر میکنم. امروز بهخاطر این جشن تولد، دوستانی را دیدم که از شعب های مختلفی امدند؛ از آبادان، ماهشهر و جاهای دیگر. از همه دوستان عزیزی که تشریف آوردند، مخصوصاً همسفران محترم، تشکر میکنم. اسم نمیآورم که کسی از قلم نیفتد.به نکتهای که علیآقا اشاره کردند در مورد سمیناری که در دانشگاه شهید چمران داشتیم، میخواهم اشاره کنم. من همیشه فکر میکردم آن سمینار چه دستاوردی برای ما داشت، اما تنها دستاوردش این بود که یک نفر از آن جمع به کنگره معرفی شد، آمد، رها شد، همسفرش راهنما شد و امروز در جایگاه خدمت است.امروز هم اگر اینجا تولدی میگیریم یا جشنی برگزار میشود، فقط یک بهانه است؛ شاید برای همان یک نفری که امروز اینجاست و ممکن است به درمان برسد.
شاید این پیام برای همان مسافری باشد که امروز آمده و با خودش میگوید با سختترین شرایط هم میشود درمان شد.روزی که من وارد کنگره شدم، مشاور اولیهام آقا بیات بودند و همانجا فهمیدم که اینجا میشود درمان شد. آن روز یک نفر رها شد و امروز هم امیدوارم دوباره بتواند برگردد، چون خدمات زیادی انجام داده بود.من از نیما که رها شده بود یک سؤال پرسیدم. چون خودم بارها ترک ناموفق داشتم و میدانستم افت انرژی چقدر سخت است. از او پرسیدم سطح انرژیات چطور است؟ گفت خیلی خوب است.
همانجا فهمیدم یک چیزی اینجا هست. چون هر بار که من قطع مصرف میکردم، انرژیام بهشدت افت میکرد.از نیما پرسیدم میزان مصرفت چقدر بوده؟ گفت تا ۲۵ گرم. با خودم گفتم پس میشود. با اینکه مصرف من هشت گرم شیره خوراکی بود که معادل مصرف خیلی سنگینتری است، اما این امید در دلم ایجاد شد که میشود و شد.در ابتدای سفر بالا و پایین زیادی داشتم. یک خاطره بگویم؛ روزهای اول سفر، بهخاطر اشتباه در مصرف دارو، دچار خماری شدید شدم. حتی بالا میآوردم و نمیتوانستم دارو را نگه دارم. روز دوم پیامی برایم ارسال شد.
پیام بسیار امیدوارکنندهای بود و امید را در دلم زنده کرد. جالب این بود که همان پیام برای نفر دیگری هم فرستاده شده بود، اما برداشت ما متفاوت بود. همانجا فهمیدم که کلام میتواند هم هدایت کند و هم گمراه کند .کنگره هم همین است. اگر با تفکر درست وارد مسیرش شوی، قطعاً به درمان و رهایی میرسی؛ اما اگر زاویه بگیری، زمین خوردن حتمی است.اگر امروز تغییراتی در زندگی من ایجاد شده، اول از همه به خاطر مهر و محبتی است که در این مسیر دیدم. هر کسی که با آقا بیات نشستوبرخاست داشته، میداند که منبع محبت و دانایی هستند.
من از همان روز اول این را درک کردم. نشستن در لژیون و گوش دادن دقیق، نجاتبخش من بود.من میدیدم که با چه سختیهایی مسیر رفتوآمد را طی میکردند و تا آخرین نفر میماندند و کارها را انجام میدادند. اینها برای من درس بود. این شوق و اشتیاق باعث شد اگر روزی راهنما یا خدمتگزار شدم، بدانم چرا.نقش همسفر بسیار مهم است. خدا را شاکرم بابت وجود همسفرم. ماندن در کنار دو مصرفکننده کار سادهای نیست، اما او ماند و پایداری کرد. همینجا دستش را میبوسم و تشکر میکنم.از همه دوستانی که تشریف آوردند و با صبوری به صحبتهای من گوش دادند، تشکر میکنم.
.jpg)
سخنان همسفر:
سلام دوستان، جمیله هستم، همسفر.
خوشحالم که در این جمع حضور دارم و از همه عزیزانی که از شهرهای مختلف برای این جلسه و تولد تشریف آوردند، صمیمانه تشکر میکنم. قدردان مشارکتها و حضور شما هستم و از خدمتگزاران، ایجنت محترم و همه عزیزانی که برای برگزاری این جلسه زحمت کشیدند، سپاسگزارم.من مانند بسیاری از همسفران، با دغدغهها و فشارهای روحی وارد کنگره شدم. ظاهراً زندگی عادی و آرامی داشتم، اما در درونم سنگینی و ناآرامی عمیقی وجود داشت که دلیلش را نمیدانستم. سالها خوابهای تکراری و حالاتی داشتم که مرا به جستوجوی راهی برای آرامش و رهایی سوق داد. در آن زمان باور چندانی به درمان نداشتم و نمیدانستم راه درست چیست.ورود من به کنگره به واسطه مسافر بود، اما به مرور زمان متوجه شدم که خودم نیز به این آموزشها نیاز دارم.
در ابتدا ورودم به کنگره، احساس آشنایی عجیبی با فضا و آدمها داشتم؛ انگار انتخاب شده بودم که اینجا باشم. کمکم تغییرات درونیام آغاز شد؛ خوابم بهتر شد، آرامشم بیشتر شد و حالم روزبهروز رو به بهبود رفت.امروز باور دارم هر خدمتی که در کنگره انجام میدهم، حتی جابهجا کردن یک صندلی، لطف خداوند و برکت این سیستم است. هرچند دلتنگیها و سختیها وجود داشت، اما حس میکردم مسیری که در آن قرار گرفتهام درست است و خدمتی که انجام میدهم، ادامهدار خواهد بود.در پایان، خدا را شاکرم که اجازه حضور و خدمت در کنگره را به من داده است و از همه عزیزانی که با صبوری به صحبتهای من گوش دادند، صمیمانه تشکر میکنم.

سایت نمایندگی دانیال اهواز
عکس و تایپ: مسافر محمد امین _لژیون دهم
تنظیم و ارسال خبر: مسافر محسن(دبیر سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
158