جلسه سیزدهم از دوره دوم جلسات آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سالار خمین با استادی مسافر مهدی و نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه “چگونه در کنگره ۶۰ قدردانی کنیم” در روز پنجشنبه ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد؛
در ابتدا، خدا را سپاسگزارم و شاکرم که امروز در این جایگاه قرار دارم و میتوانم خدمت کنم و از شما آموزش بگیرم.
در مورد دستور جلسه که امروز در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم، میخواهم بگویم که در مسیری که میآمدم، به این فکر میکردم که چه موضوعی را مطرح کنم. در گذشته که به خمین میآمدم، شعبه قدیمی را میدیدم و حالا این شعبه جدید را میبینم با این ساختمان زیبا. از شما میخواهم که قدر این موضوع را خوب بدانید.
برای این دستور جلسه، ابتدا به زندگی قبلی خودم و شرایط فعلیام برمیگردم. یک سفر اولی که الان در سالن نشسته است، آیا قدر روش دیاسدی را میداند؟ آیا قدر داروی اوتی خود را میداند؟ یا من، مهدی، آیا قدر این جایگاه را میدانم؟ آقای مهندس هم میگویند که هنوز نتوانستهام حسابم را با کنگره تسویه کنم و صفر نمایم. آیا من قدر این صندلی که روی آن نشستهام را دارم؟
در زندگی گذشتهام، کار داشتم، ماشین داشتم و زندگیام را داشتم، اما حال خوبی نداشتم. همیشه به زندگی دیگران فکر میکردم که چرا شرایط آنان از من بهتر است و همیشه رفتار طلبکارانهای داشتم و هیچوقت سپاسگزار نبودم. از همه طلبکار بودم و حتی اگر کاری برای کسی انجام میدادم، منت سر طرف مقابل میگذاشتم.
قدردانی من فقط این بود که از ساقی که جنس میگرفتم، مورد توجه خودم قرار میدادم. ولی وقتی به کنگره آمدم، اوضاع فرق کرد. با آغوش باز از من استقبال کردند و به هیچوجه بیاحترامی به من نشد. من قدر راهنمای تازهواردین را میدانم، قدر راهنمای دیاسدی را میدانم و حتی قدر کسانی که این صندلیها را میچینند نیز میدانم.
بعضی وقتها از خودم میپرسم که من، مهدی که اینجا نشستهام، چه کسانی زحمت کشیدهاند تا من در این جایگاه نشستهام. باید قدردان همه آنان باشم، زیرا اگر قدردان آنان نباشم، این محبت از من گرفته خواهد شد.
باید قدر پیشکسوتان را هم بدانیم. همین ساختمانی که الان در آن قرار داریم، من فقط عکس فونداسیون آن را دیده بودم، ولی حالا که آمدهام، میبینم چه شعبه خوبی و چه ساختمان خوبی داریم. این برمیگردد به گذشتهها که چه افرادی کار کردند و تلاش کردند تا این شعبه به اینجا برسد و حالا ما روی پای خودمان ایستادهایم.
پس باید قدر آنان را بدانیم. من باید قدر و اندازه خودم را بدانم و حتی قدر جسمم را بدانم. زیرا در گذشته قدردان نبودم و با سیگار جسم خود را نابود کردم و یا با مواد و مشروبات. چون دانایی نداشتم. ولی وقتی به کنگره آمدم و روش دیاسدی را متوجه شدم، دیگر سعی میکنم که قدر این روش را بدانم، زیرا مواد، سیگار، چاقی و انواع و اقسام بیماریها را درمان میکند.
پس باید قدر و اندازه آن را بدانم. برای من، مهدی، و یک سفر اولی، برای اینکه بتوانم قدردان باشم، باید در چهارچوب و قوانین کنگره حرکت کنم و حرمتها را رعایت کنم. باید عملکرد من در اینجا و در بیرون خوب باشد. با توجه به این دستور جلسه، من باید قدر و اندازه این جایگاه را بدانم و قدر و اندازه راهنمای خودم را بدانم و قدردان باشم.
در کنگره چهار تا جشن داریم و باید قدردان این جشنها باشم و یاد بگیرم که چگونه سپاسگزار و قدردان این موضوعات مهم باشم.
در موضوع قدردانی از راهنما و دیگران، درست است که پولی و مالی نمیشود، ولی من به جهت اینکه یاد گرفتم قدردان باشم، بعضی وقتها مبلغی از حقوق و درآمدم را جدا میکنم برای قدردانی. اگر امروز به همسفرم، خانوادهام و فرزندم احترام میگذارم، از سر وظیفه نیست، بلکه از سر قدردانی و چیزی است که در کنگره یاد گرفتم.
کنگره شرایط خوبی را برای من رقم زد. اکنون وقتی به کنگره میآیم، خانوادهام از من نمیپرسند کجا میروی. به راحتی میتوانم در کنگره حضور پیدا کنم و از آموزشها استفاده کنم. من از آقای رضا که مرا دعوت کردند تا امروز اینجا باشم، بسیار ممنون و قدردان هستم.
یکی دیگر از قدردانیها این است که عضو لژیون سردار باشم. عضویت در لژیون سردار خیلی از گرهها را باز میکند. چون کنگره ۶۰ نیازی به پول من ندارد و این من هستم که احتیاج و نیاز دارم.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، بسیار ممنون و سپاسگزارم.
اگر بخواهید که تغییری در متن ایجاد کنم یا اطلاعات بیشتری نیاز دارید، لطفاً بفرمایید.

نویسنده: مسافر عباس از لژیون سوم آقای طاهر
تنظیم و ارسال: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
122