راهنما چراغ راه در دل تاریکیها است، پشت هر قدم او نقش وفا، محبت و عشق است که با صبر خدمت را معنا میکند و دلهای خسته را دوباره احیا میکند، بی صدا میآید و بیهیاهو میماند و عشق را تفسیر میکند.
همسفر معصومه و مسافرشان روحالله با آخرین آنتیایکس مصرفی تریاک و شیره وارد کنگره۶۰ شدند. به مدت ۱۰ ماه و۶ روز با متد DST و دارویOT به راهنمایی مسافر مهدی و همسفر سکینه سفر کردند. در حال حاضر به مدت هشت سال و چهار ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر مهندس حسیندژاکام آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر در کنگره۶۰ دارت است.
همسفر معصومه در جایگاههای خدمتی سایت، نشریات، ورزشبانی، دبیری، مرزبانی، راهنمای تازهواردین و راهنمایی خدمت کردهاند.
با توجه به تجلیل راهنمایی همسفر معصومه گفتگویی با او داشتیم تا کمی از تجربیاتش بهره لازم را ببریم، در ادامه توجه شما را به خواندن این گفتگو جلب میکنیم.
چه چیزی باعث شد که در کنگره۶۰ بمانید و خدمت کنید؟
حس خوب و آرامشی که از کنگره۶۰ میگرفتم. همواره حس خوب را دریافت میکنم و همینطور به دلیل آموزشهای نابی که در کنگره۶۰ وجود دارد و یاری که کنگره۶۰ در درمان اعتیاد مسافرم به من کرد، دوست دارم در این مکان مقدس خدمت کنم و حداقل زکاتی که کنگره۶۰ بر گردن من دارد را باز پرداخت کنم.
در کنگره۶۰ گفته میشود: خدمت کردن در کنگره۶۰ به زندگی انسان برکت میدهد آیا این قضیه نیز برای شما صادق بوده است؟
بله بسیار؛ من در لژیون بیان کردم که خدمت کردن به کنگره۶۰ و اعضای آن من و خانوادهام را بیمه کرده است، بیمه دعای همسفران که با دل شکسته به این مکان میآیند و با چشمان خود منتظر دریافت عشق و محبت هستند، زمانی که به آنها عشق و محبت میدهم، گویی امید را در قلب آنها زنده میکنم و این لبخند روی لب همسفران باعث میشود که زندگی من سرشار از برکت و دلخوشی باشد.
چرا آقای مهندس حسیندژاکام از عنوان راهنما برای خدمتگزارانِ مانند شما استفاده کرده است؟
راهنما، یعنی نشان دادن مسیر، یعنی انگشت اشاره؛ زمانی که مسیری قرار است یک همسفر یا مسافر شروع کند و در آغاز سفر است، کسی که پیچ، خم، فراز، نشیب و خطرات مسیر را بداند، میتواند یک سفر اولی را به مقصد برساند. راهنما بودن، یعنی آموزش دیدن و موردآزمایش قرار گرفتن است، یعنی حرکت کردن و دانستن مسیر و نظارگر بودن است. شکوفایی یک بذر و به وجود آوردن آن بذر و آبیاری کردن و به ثمر نشاندن بذر است و واژه راهنما بسیار تا بسیار مقدس است.
به عنوان یک راهنما که ۴سال خدمت کردید از تجربههای خود بگویید و چه دستاوردهایی تاکنون داشتهاید؟
همسفرانی که فقط برای رها شدن مسافر به کنگره۶۰ میآیند، کارشان بیهوده است و فقط زمان را از دست میدهند. مسافر تا زمانی که خودش نخواهد سفر کند به اجبار نمیشود او را درمان کرد؛ اما زمانی که همسفران برای حال خودشان بیایند، من به آنها خدا قوت می گویم، آنها همسفران واقعی هستند که مسافرانشان حضور ندارند، همسفران ناامیدی که امید را در کنگره۶۰ میبینند به عشقورزی میآیند که روزی این رهاییها و تولدها نصیب آنان شود
من بارها سفر کردم و میدانم که بسیار سخت است؛ اما از هر نقطه که نوری میبینید مسیر خود را ادامه بدهید؛ زیرا شما ستونهای خانواده هستید و بار زندگی روی دوش شما است و اگر فرزند دارید، بجنگید که مسیر هموار نیست؛ اما خواسته شما قوی است و تا زمانی که کنگره۶۰ به شما اجازه میدهد باشید و آموزش ببینید؛ زیرا این آموزشها هستند که به شما قدرت و نیرو میدهند و مسیر را هموار میکند؛ بنابراین ادامه دهید و همواره ایمان داشته باشید که شما نیز رها میشوید، ایمان داشته باشید که جواب صبر و تلاشهای خود را میگیرید.
یک راهنما چگونه میتواند باعث جذب رهجو به کنگره۶۰ شود؟
قطعا حال خوش راهنما چه در صور آشکار و چه در صور پنهان یکی از دلایل اصلی برای جذب رهجو است؛ زمانی که من فقط به ظاهر خودم توجه کنم؛ اما از درون تغییر نکنم قطعا این حس منتقل خواهد شد؛ زیرا حس راهنما برای جذب رهجو بسیار مهم است و راهنما به دنبال این است که حس و حال رهجو را بفهمد و به آن کمک کند و این حس راهنما است که رهجو را جذب میکند؛ بنابراین برای داشتن حس خوب باید حرف و عمل راهنما یکی باشد و به قول آقای مهندس حسیندژاکام من نمیتوانم بگویم که حالم خوش است این را باید اطرافیان حس کنند.
طبق تجربیاتی که در مدت راهنمایی کسب کردید کدام همسفرانی به نتیجه نمیرسند و مسافر آنها رها نمیشود؟ چه کسانی در این مسیر بیشتر موفق میشوند؟
همسفرانی هستند که فقط برای مسافر خود در کنگره۶۰ حضور دارند و تصور میکنند که خودشان به آموزش نیاز ندارند و در جهل خود باقی میمانند و منتظر هستند که مسافر رها شود تا از کنگره۶۰ بروند؛ اما نمیدانند که نه مسافرشان درمان میشود و نه خودشان به حال خوش و آرامش میرسند. همسفرانی مشتاق سفر کردن هستند که تاریکی را با همه اعماق وجود درک کردند و گویی تشنه آگاهی، آموزش و سفر هستند و به دنبال مسیر درست میگردند که این همسفران قطعا میتوانند به مسافران خود نیز کمک کنند.
به نظر شما دلیل به وجود آمدن لژیون پیشکسوتان چه بوده است؟
لژیون در کنگره۶۰ برای هدف مشخصی تشکیل میشوند و لژیون تجلیلشدگان نیز در نظر گرفته شده است تا اشخاصی که در مسیر درمان، خدمت کردند و تجربیات خوبی به دست آوردند، بمانند و در جایگاههای دیگر خدمت کنند و مسیر رشد نیز برای آنها ادامهدار است و در ادامه اعضای کنگره۶۰ بتوانند از تجربههای موفق این راهنمایان استفاده کنند و برای تلاش بیشتر تشویق شوند و از مشاهده نمونههای موفق که در چهارچوب قوانین کنگره۶۰ خدمتگزار بودند و اکنون نیز از آموزشهای کنگره۶۰ استفاده میکنند، الگوبرداری درست داشته باشند.

در پایان اگر صحبت مهمی دارید بفرمایید.
بنده آن چه را که از کنگره۶۰ آموختم، چراغی شد که مسیر تاریک زندگی خود را روشن کنم. کنگره۶۰ آرامش، امید و تعادل را به من داد و آموزشهایی را که از این مکان مقدس گرفتم، باعث شد مجدد خود را پیدا کنم و قدردان همه لحظاتی هستم که همراه شما بودم و از لحظههایی که زندگی من را ساختند درس گرفتم. اکنون که در نقطه تازه از زندگی ایستادم و بزرگترین سهم موفقیت خود را متعلق به آقای مهندس حسیندژاکام و راهنمایان میدانم و از تک تک اعضای کنگره۶۰ سپاسگزارم که همواره خدمتگزار هستند که دربهای نمایندگیها باز بماند و اشخاصی را که به آموزش و راهنمایی نیاز دارند با آغوش گرم بپذیرد. افتخار میکنم که توانستم ۴سال به عنوان راهنما خدمتگزار باشم و امیدوارم که خداوند این خدمت را قبول کند. از آقای مهندس حسیندژاکام، خانم آنی و خانواده محترم ایشان کمال تشکر را دارم.
از اینکه با شکیبایی به سوالات ما پاسخ دادید بسیار سپاسگزاریم.
طراح سوال و مصاحبه کننده: همسفر فوزیه رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون پنجم)
عکس: راهنمای تازهواردین همسفر زهرا
ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون پنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حافظ
- تعداد بازدید از این مطلب :
165