دهمین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶٠، ویژه مسافران نمايندگی میلاجرد با استادی مرزبان محترم پهلوان عباس ، نگهباني مسافر مهدی و دبیری مسافر علیاصغر با دستورجلسه « در کنگره۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟ » چهارشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان عباس هستم یک مسافر،
در مورد دستور جلسه «چگونه قدردانی کنیم» صحبتهای آقای خدامی را گوش میدادم. ایشان گفته بودند ناسپاسی آفت انسان است. وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم، قبل از کنگره تمام چیزهای ارزشمندی که خداوند متعال به من داده بود، به خاطر ناسپاسی و قدر ندانستن، تکتک همه را از دست دادم؛ از جمله کارم، قسمتی مربوط به خانواده و خیلی چیزهای دیگر. خیلی سالها برایشان زحمت کشیده بودم، اما خیلی راحت وارد تاریکی شدم و همه را به قهقرا بردم و از دست دادم.
ولی با ورود به کنگره و آموزشهایی که در سفر اول دریافت کردم، فهمیدم قدردانی و شکرگزاری چه در کنگره و چه خارج از کنگره، در تمام سطوح باید انجام شود. حالا در کنگره را مثال میزنم؛ تازهواردی که از در وارد میشود، هملژیونی، راهنماهایی که هستند، جایگاه خدمتی که الان هستم، مرزبانی، بخش اوتی، نشریات و عزیزانی که دارند زحمت میکشند، ایجنت محترم و همینطور در سطح بالا مثلاً جایگاههای دیدهبانی و آقای مهندس. اینها را من در کنگره، در سفر اول، آموزش گرفتم و فهمیدم اگر قرار است اتفاقی برای من بیفتد، فقط و فقط با این شکرگزاری و قدردانی کردن است. کنگره این چیزها را خیلی خوب به آدم یاد میدهد.
وقتی نگاه میکنی به سلسلهدست و جلسههایی که در کنگره قرار گرفته شده، جشنهای مختلفی را داریم برای قدردانی و سپاسگزاری از این عزیزان. مهمتر از همه جشن بنیان را داریم، جشن همسفر را داریم، جشن راهنما را داریم، جشن دیدهبانها را داریم و جشن ایجنت و مرزبانها را داریم. اینجا من عملاً یاد میگیرم چه در سفر اول و چه در سفر دوم، وقتی اتفاق خوبی برای من میافتد باید قدردان این عزیزان باشم. یک روزی با آموزشهای خوبی که گرفتم، خواهد رسید که قدردان من هم خواهند بود؛ که باعث میشود طرف انرژی خوبی بگیرد و سلسلهمراتب را خوب طی کند.
وقتی شما در تاریکی قرار میگیرید، و خود من هم در تاریکی قرار گرفته بودم، قدردانیهایی که انجام میدادم خیلی حسابگرانه بود. به واسطه این بود که اگر کاری قرار است من انجام دهم، کاری هم باید برای من صورت بگیرد. خیلی «این تو و آن تو» در بحث کاری اتفاق میافتاد. ولی در کنگره این اتفاق اصلاً صورت نمیگیرد و بدون هیچ چشمداشتی، بدون هیچ طرفی، در هر جایگاهی که قرار گرفته شده؛ راهنماها، مرزبانها، میآیند بالا و جشن برایشان گرفته میشود، فقط و فقط به خاطر آموزشهایی که دادهاند. باید قدردان این عزیزان باشیم بدون هیچ چشمداشتی.
این قدردانی هم برای نفری که قدردانی میکند آموزش دارد و هم برای طرفی که از او قدردانی میشود. مهمتر از همه، اصلیترین قسمت و مهمترین رکن مربوط به این قدردانی، سفر دوم است. ما با ورود به سفر دوم و قرار گرفتن در جایگاه، جانی و مالی که در سفر دوم تعریف شده، باید قدردانی خودمان را به نحو احسن انجام بدهیم.
سلسلهمراتب دارد. وقتی وارد این سلسلهمراتب شدید، بعد از ورود به سفر دوم میتوانید در جایگاههای مختلف خدمت کنید؛ میتوانید وارد نشریات شوید، وارد اوتی شوید و میتوانید امتحان بدهید. آزمونهایی که اینجا برگزار میشود فقط به خاطر این است که عزیزان بیایند و در مسیر کنگره قرار بگیرند. زحماتی که دوستان از اراک میآیند و میکشند، اینها باید ادامهدهنده این راه باشند؛ با شرکت در آزمونها بیایند و جا پای نفرات بگذارند و اینطوری میتوانند قدردانی خودشان را به کنگره ثابت کنند.
مهمترین قسمتی که برای خود من خیلی تأثیرگذار بود و باعث شد در کنگره بمانم، قدردانیای است که به واسطه خدمت در جایگاه مالی اتفاق میافتد. لژیون سردار که هر ماه برگزار میشود. خیلی وقتها، مثلاً خود من در سفر اول، هیچ حسی نداشتم و خیلی راحت از کنارش رد میشدم. اما میتوانیم به لژیون سردار نگاه ویژهای داشته باشیم. همانطور که درمان سیگار و درمان مواد در لژیون اتفاق میافتد، بحث مهمترِ بخشش در لژیون سردار اتفاق میافتد.
اگر جلسه این هفته برگزار شد و تعداد زیادی از صندلیها خالی بود، به نظر من باید کمی دقیقتر به این مسئله نگاه کنیم. اگر اتفاقی برای منِ عباس یا یک سفر اولی در کنگره بیفتد و من ادامهدهنده این مسیر باشم، فقط و فقط به واسطه شرکت در لژیون سردار و بحث مالی کنگره است. الان داریم میبینیم که سقفی بالای سر ماست، چراغی روشن است، میز و صندلیهایی اینجا قرار گرفته شده. یادم هست روز اولی که وارد اینجا شدیم، اینطوری نبود و کارهای ویژهای انجام گرفت. هزینههای زیادی، بالغ بر حدود ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون تومان، انجام شد تا اینجا به این شکل و شمایل دربیاید.

وقتی بخواهیم سرسری از این مسئله رد شویم، عملاً جایی نخواهیم داشت. باید نگاه ویژهتری به بحث خدمت مالی داشته باشیم و قدردانی خودمان را حداقل با شرکت در لژیون سردار و پرداخت تعهدی که در گلریزان یک ماه قبل انجام دادیم، نشان بدهیم. این دستور جلسه، به نظر من، بعد از جشن بنیان که در این ماه قرار گرفته، یک تلنگر است برای عزیزانی که در گلریزان آمدند و تعهد کردند؛ عزیزانی که میتوانستند صد خودشان را بگذارند ولی نگذاشتند. این دستور جلسه نشانه این است که میتوانیم بیاییم و کار خودمان را به نحو احسن انجام بدهیم.
آقای مهندس هم در صحبتهای چهارشنبه هفته قبل درباره این دستور جلسه صحبت کردند. اگر کاری انجام میشود یا منِ عباس پولی پرداخت میکنم، مثلاً برای گرفتن شال پهلوانی، باید بدون منت باشد. یادم هست خودم سؤال کردم که آیا درخواستی هست یا نه، و گفتند پولی که میدهی فرض کن ریختی توی جوی آب؛ هیچگونه درخواست و منتی نباید داشته باشی. اما وقتی نگاه ویژهتری داشته باشیم، همانطور که آقای مهندس فرمودند: «عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه حساب دارد».
امیدوارم شعبه میلاجرد بهزودی صاحب یک سقف برای خودش شود تا انسانهای دردمندی که پشت این در ماندهاند، بیایند اینجا، آسوده و راحت روی این صندلیها بنشینند و درمان شوند.
در پایان هم میگویم اگر قرار است اتفاق خوبی برای من در کنگره بیفتد، باید فقط و فقط قدردان آقای مهندس، دیدهبانان محترم، راهنمایان عزیز و کسانی که در این شعبه خدمت میکنند باشم. اگر قدردان این عزیزان باشم، قطعاً قدردان خداوند متعال هستم؛ گرداننده این چرخه هستی و کنگره.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ:مسافر علیاصغر
عکس: مسافر مهدی
تنظیم: مسافر علی
(مسافران نمایندگی میلاجرد اراک)
- تعداد بازدید از این مطلب :
121