سومین جلسه از دور بیست و پنجم کارگاه های آموزش عمومی کنگره ۶۰ شعبه باباطاهر همدان با استادی دستیار محترم دیدهبان مسافر بهمن و نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه ( در کنگره۶۰ چگونه قدردانی کنیم) روز پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
شاکر خداوندم که امروز فرصت داد و کمک کرد خدمت شما عزیزان باشم هم آموزش ببینیم هم آموزش بدهم، اسم جلسات ما کارگاههای آموزشی میباشد که توسط نگهبان دبیر و استاد برگزار میشود، صرفاً جلسه گفت و شنود نیست یعنی جلسه وقتی با بسمالله شروع میشود و نگهبان میگویند ۱۴ ثانیه سکوت میکنیم، از سکوت آموزش شروع میشود.
بزرگترین آموزش صحبتهای مهندس میباشد که آموزش از اینجا شروع خواهد شد، خیلی از دوستان اصلاً گوش نمیدهند و در زمان مشارکت اعلام میکنیم که استاد در مورد دستور جلسه خیلی کامل و جامع صحبت فرمودید، در حالی که اصلاً صحبتهای استاد را گوش نکردهایم چون نبودیم که گوش بدهیم، پس این جلسات به خاطر این موضوع برگزار میشود که آموزش گرفته و یاد بگیریم که برای چه موضوعی اینجا هستیم؟ چرا وقت میگذاریم؟ چرا مرزبان، ایجنت و این شالها برای چه هستند؟ درمان چگونه هست؟ فرق کنگره با جاهای دیگر چگونه است؟
ما خیلی از صحبتها را گوش میدهیم و میگوییم چقدر استاد زیبا صحبت کردند، در فلان سیدی آقای مهندس خیلی زیبا فرمودند و وقتی از وی سوال میکنی که آقای مهندس چی گفتند؟ در جواب میگوید: نمیدانم این جمله خیلی زیباست، که علت آن این است که به عمق قضیه و معنی صحبتها فکر نمیکنیم.
استاد امین میفرمایند: شما به خاطر اینکه بخواهید از تاریکی و ظلمت عبور کنید اولین حرکت زدودن تاریکی نیست و اولین حرکت دیدن تاریکی و دانستن آن است، که بدانی شما خطا و اشتباه کردهای و قبول کنم که مصرف کننده و عاجز هستم و اولین حرکت این است که تسلیم باشم و قبول کنم که بلد نبوده و در تاریکی قرار دارم و نیازمند کمک هستم، زمانی که من بگویم به عنوان یک دستیار دیدهبان، دیدهبان و راهنما همه چیز را میدانم اینجاست که اصلاً قبول ندارید که در تاریکی هستید، پس اولین حرکت دانستن ندانستن است که در کنگره شعار اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی، منظورم این است که از همان اول سکوت برقرار گردد و تمامی عزیزان سر جای خود بنشینند و از نوشتارهایی که خوانده میشود استفاده کنند و در نوشتارها اولین نوشتار میگوید: حرمت، که باید به آن گوش داده و توجه کنیم کنگره۶۰ چیست؟ به عنوان مثال از خیلی افراد سوال گردد که کنگره ۶۰ چیست؟ در جواب چیزی را میگویند که در نوشتار چیز دیگری است، قانونها را میخوانند که در بند ۱۳ قوانین کنگره میگوید: رشد توسعه کنگره ۶۰ در این است که به پیشکسوتهایمان احترام بگذاریم، هفته گذشته هفته بنیان بود که من در اینجا به آقای مهندس تبریک عرض مینمایم و به تمامی پیشکسوتان شعبه همدان تبریک عرض مینمایم که اینجا زحمتهای فراوانی کشیدند، کسانی که باعث و بانی این شعبه شدند، کسانی که در اینجا آموزش گرفته راهنما شده و به شعبات دیگر مراجعه کردند، در اینجا دست تکتک پیشکسوتان شعبه همدان را میبوسم. شعبه باباطاهر همدان خیلی پیشرفت چشمگیری داشته به عنوان مثال ساختمان قبلی که در یک گاراژ بود با مکان فعلی اصلاً قابل قیاس نیست و با اینجا زمین تا آسمان فرق میکند و این نشانگر این موضوع است که قدیمیها، ایجنتها، مرزبانان، راهنمایان عزیز و تمام خدمتگزاران زحمت کشیدهاند.
حالا میگوید: در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم؟ از چه باید قدردانی کنیم؟ تا برسم به چگونه قدردانی کردن! هر فرد از دیدگاه خودش به موضوع نگاه میکند و نظر من این گونه است که از اعتیاد و برکت آموزشهای کنگره به خیلی از جاهای رسیدم، از اعتیادی سخن میگویم که یک بیماری خانمان سوز است ولی برای من پر از خیر و برکت شد، میگوییم اعتیاد، ظلمت و تاریکی است و از این ظلمت و تاریکی من در حد و اندازه خودم توانستم به جاهای بزرگی برسم، نباید قدردان باشم؟ تمام دوستان و رفقای من در اثر مصرف مواد مخدر یا فوت کردند یا زندان بوده و یا در حال مصرف هستند. در رشته روانشناسی همیشه یکدرصدی را برای خطا در نظر میگیرند و از کلمه قطعاً استفاده نمیشود ولی من در دانشگاه به استاد خودم گفتم که قطعاً و صد در صد در تمامی خانوادهها یا مصرف کننده بوده یا هست و یا خواهد بود. در انجیو دیگر گفته میشود: اعتیاد یک بیماری لاعلاج و پیشرونده میباشد لذا هیچکس نمیتواند بگوید در آینده از فرزندان و اقوام من درگیر اعتیاد نمیشوند و به بیماری اعتیاد لقب خانمان سوز داده شده ولی این بیماری خانمان سوز برای من اینقدر خوش یمن بود که همهجا با افتخار میگویم: مصرف کننده بودم، نباید قدردان و سپاسگزار باشم که به من بدون اینکه تلاش آنچنانی کنم بهترین جایگاه را داده است؟

میگوییم بزرگترین عبادت خدمت به خلق است، مگر به من اجازه خدمت به مردم راه ندادهاند؟ نبایستی قدردان و سپاسگزار باشم؟ حالا در کنگره مطمئناً جلسات قبل در این هفته صحبت نمودهاید که قدردانی باید دلی، رفتاری و در صحبتهایی ما باشد و همان پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم ولی من با توجه به آموزشهایی که از کنگره گرفتهام این را میگویم: مهمترین موضوع در چگونه قدردانی کردن حسی میباشد.
همسفرم میگوید خیلی شعبه همدان را دوست دارم، از ایشان پرسیدم چرا؟ که در جواب بیان کردند: محبت آنان دلی میباشد و ظاهری بیان نمیکنند و به راستی میگویند دوستت دارم.
من به عنوان راهنما حس میکنم که رهجوی من ظاهری میگوید: سلام استاد یا از ته دل، از ته دل میگوید: من قدردان کنگره هستم یا به ظاهری در زبان بیان میکند، ما همگی این موضوع را حس میکنیم، تازه واردی که اولین جلسه که وارد شعبه شده، حس خوب بودن را اینجا درک میکند و همان حس وی را نگه میدارد و نیازی نیست با کسی صحبت نماید لذا به خاطر این موضوع است که انتخاب راهنما حسی میباشد و حس وی او را به سمت راهنما میکشاند و به خاطر همین موضوع است که به راهنمایان تازه واردین میگوییم: آقا در انتخاب راهنما هیچگونه دخالتی نباید بکنید و بگذارید تازه وارد خودش راهنما را انتخاب کند و اگر این موضوع رعایت نشود حس تازه وارد آلوده میگردد.
خیلیها میگویند مگر اعلام نمیشود که حس مصرف کننده آلوده است؟ پس چرا میگذارید با حس خودش انتخاب کند، به خاطر همان حس آلوده است که وی را به کنگره ۶۰ کشانده، اصلاً کار ما با حسهای آلوده میباشد و از نظر ما حس او آلوده است در حالی که وی بهترین حس را دارد و در حالی که صاحب آن حس وی را اینجا فرستاده است، حالا من نباید از ته دل و قلبم قدردان کنگره ۶۰ باشم؟ ما این موضوع را همگی متوجه میشویم در این شعبه با این افراد زیادی که موی و محاسن سفید کرده وجود دارد و بیرون از کنگره برای خودشان شخصیتی داشتهاند و همه چیز را میدانند، حالا در کنگره نیز آموزش دیدهاند، الان با توجه به این موضوع وقتی به وی بیان میشود که دوستت دارم و قدردانی از ایشان به عمل میآید، آیا نمیداند این بیان ظاهری است یا دلی؟ در مشارکتها این موضوع مشخص میگردد و به خاطر همین مسئله آقای مهندس میفرمایند: از روی نوشته مشارکت نکنید و باید دلی و قلبی انجام پذیرد، حالا من از درونم میگویم واقعاً شعبه همدان را دوست دارم و این شهر دارای سه قوم ترک از سمت قیدار، لر از سمت ملایر و کرد از سمت قروه یعنی در همدان ترک، لر و کرد با هم هستیم و خیلی کار داریم، آنقدر مصرف کننده در اینجا داریم و چه کسی میخواهد آنها را درمان کند؟ من و شما، ما انتخاب شدهایم که به مردم کمک کنیم.
مهمترین قدردانی فکر کنم حس درون میباشد و من خودم را جدای از شما نمیدانم، من که کسی نیستم به عنوان یک سفر دومی نسبت به دیدهبانان و آقای مهندس و عشق میکنم وقتی میبینم حسها در این شعبه خوب است و من با توجه به وظیفهای که به گردنم نهادهاند، مجبورم این حس را به دیده بانان انتقال دهم به عنوان مثال وقتی به یک شعبه میروم و رفتار مرزبانان با ایجنت یکجوری باشد که دوست ندارم اینگونه رفتارها را بیان کنم، من یک بار به عنوان دستیار دیدهبان در یک موضوعی اظهار نظر کردم، کلی هجمه به من وارد کردند که چرا این را بیان کردهای؟ ما در کنگره رو بازی میکنیم و چیزی فکری و ظاهری نمیباشد و به ظاهر نمیگویم فلان شعبه خوب است یا خدایی نکرده فلان شعبه کم کار است، واقعا میگویم بسیار بسیار شعبه خوبی دارید و حسها به نظر من خیلی خوب شده است و طبیعی است وقتی ۵۰۰ الی ۴۰۰ نفر دور هم جمع میشوند اختلاف نظر به وجود بیاید ولی یک هدف مشترک داریم و آن هم خدمت به مردم است، آن هم خدمت بلاعوض و با هیچ چیز کاری نداشته باشیم و بتوانیم به مردم شریف همدان کمک کنیم، بعضی مواقع وارد مسائل دیگری میشویم که قدردانی از یاد میرود هیچ، نمیدانیم اصلاً داستان کنگره از یادمان میرود و برای چه شال گرفته و این همه وقت میگذاریم؟
قدر پیشکسوتهای خود را بدانیم و برای اینکه این شعبه اینجا پابرجا گردد زحمات فراوانی کشیده شده است از آقای مهندس گرفته تا به اینجا.
چند روزیست که شاهد این هستیم که داروی اوتی یک مقداری کم شده است و آقای مهندس در مورد این موضوع فرمودند: اصلاً ذرهای شک به دل راه ندهید که این کشتی راه خود را در هر شرایط و اتفاقی که بیفتد ادامه خواهد داد، و هر اتفاقی بیفتد کنگره۶۰ پیشرو آن الله است مگر در نوشتارها خوانده نمیشود که راه مستقیم پیشرو ندارد چون که پیشرو آن الله است. شک به دل راه ندهید که پیشرو این راه خود خداوند است و تمام مشکلات ما ختم بخیر خواهد شد و ذرهای به دل بد راه ندهید و این مشکل نیز قطعاً حل شده و ختم بخیر خواهد گردید، امیدوارم بتوانیم دست به دست هم داده و قدردان آقای مهندس، فلسفه کنگره۶۰، روش دیاسدی و اوتی باشیم. فکر کنم این زمان بهترین زمان است چون اوتی کم شده پس قدر آن را باید بدانیم و بدانیم که شربت اوتی چه داروی مقدسی است البته در کنگره و با روش دیاستی وگرنه بیرون از کنگره مادهای خانمان سوز میباشد، پس نباید قدردان این اوتی باشیم؟ چون میخواهد من را درمان کند، تو مادهای هستی که بیرون از کنگره با آن شیره درست میکنند و باعث هزار تا بدبختی میشوی ولی در داخل کنگره با روش ابداعی مهندس عزیز برای من درمانگر میباشی، نباید قدردان آن باشیم و نگذاریم یک ذره آن زمین بیفتد؟ نباید قدردان این صندلی باشیم که اگر همین الان برویم و کمپهای ترک اعتیاد را ببینیم که از ما خیلی پرزورتر و پرقدرتتر هستند، افراد در آن خماری میکشند و کتک میخورند این موضوع گریه و درد دارد که نتوانی به خانوادهات زنگ بزنی! پس ما نباید قدردان این جایگاه و جای مقدس باشیم؟ مطمئن هستم شما کسانی هستید که قدردان اینجا هستید و قدردان نیز خواهیم بود تا آخر هستیم به خاطر عهدی که بستیم به افتخار خودتان دست بزنید.
.jpg)
عکس، تایپ، تنظیم و ارسال: مسافر محمدرضا (لژیون هشتم) نگهبان سایت باباطاهر همدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
431