English Version
This Site Is Available In English

ایجاد نقطه تفکر و حس مثبت در مسیر سپاسگزاری

ایجاد نقطه تفکر و حس مثبت در مسیر سپاسگزاری

همسفر نرگس و مسافرشان با ۱۷ سال تخریب و مصرف روزانه شیشه، گل و متادون وارد کنگره۶۰ شدند. ایشان به مدت ۱۱ ماه با متد DST و داروی OT و با راهنمایی مسافر امیر و همسفر بنفشه سفر کردند. رشته ورزشی مسافر بدمینتون و رشته ورزشی همسفر در کنگره۶۰ والیبال است. ایشان در جایگاه‌های خدمتی مختلف، شامل عضو لژیون سردار، نگهبان لژیون سردار، دنور، ورزشبان والیبال، وبلاگ نویسی و عکاس سایت خدمت کرده‌اند و در حال حاضر به‌عنوان راهنمای تازه‌واردین در حال خدمت هستند. به مناسبت دستور جلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی کنیم»؟ فرصتی پیش آمد تا با راهنمای محترم تازه‌واردین، همسفر نرگس گفت‌وگویی داشته باشیم و از تجربیات ایشان بهره‌مند شویم.

همان‌طور که می‌دانیم، قدردانی بخشی از جهان‌بینی است. حال این قدردانی چه تأثیری بر درمان و آموزش فرد در کنگره۶۰ و همچنین در زندگی شخصی او ایجاد می‌کند؟

اگر من سپاسگزار باشم؛ یعنی توانسته‌ام ببینم و درک کنم. برای دانا شدن، نیاز به خوب دیدن و تفکر درست است. خداوند را شاکرم به‌دلیل حضورم در محیط امن کنگره و آموزش‌هایی که هرروز دریافت می‌کنم. این سپاسگزار بودن باعث ایجاد حس مثبت و نقطه تفکری در من می‌شود، اینکه دیگران زحمت‌کشیده‌اند و بستری را آماده کرده‌اند تا من بتوانم از امکانات استفاده کنم، آموزش بگیرم و حس‌های خوب را دریافت کنم. پس لازم است من نیز تلاش کنم تا این بستر را حفظ کرده و برای خدمت به دیگران بکوشم تا هم گیرنده آن حس‌های خوب باشم و هم به خودم و دیگران کمک کنم. در یکی از مشارکت‌ها از راهنمای بزرگواری شنیدم که به‌هم‌ریختگی خانواده می‌تواند ناشی از ناسپاسی و قدرنشناسی باشد. این جمله تأثیر عمیقی بر من گذاشت.

شما تجربه خدمت با عنوان نگهبان لژیون سردار را داشته‌اید، در این مسیر یادگیری چه تجربه‌هایی کسب کرده‌اید؟

تمام جایگاه‌های خدمتی برای من سرشار از آموزش بوده‌اند و نخستین چیزی که در هر خدمت آموختم نظم، انضباط و هماهنگ شدن با مسیر جدید است. یکی از این جایگاه‌ها، خدمت نگهبانی در لژیون سردار بود که حس‌وحال متفاوتی داشت؛ به‌ویژه هماهنگی برای روز گلریزان و قرار گرفتن در کنار اساتید و پهلوانان حس خیلی خوبی بود. جالب اینجاست که این خدمت کاملاً اتفاقی و از طریق قرعه‌کشی به من واگذار شد، به‌طوری‌که اصلاً انتظارش را نداشتم. امیدوارم توانسته باشم این مسئولیت را به‌درستی انجام داده باشم.

قدردانی به معنای دانستن اندازه است. از نگاه شما، چه زمانی می‌توان گفت اندازه یک خدمت یا آموزش را واقعاً فهمیده‌ایم؟

به نظر من، زمانی می‌توانم قدردانی کنم که هم آن را به زبان بیاورم و سپاسگزار باشم و هم در ادامه، جبران کنم. این جبران در کنگره۶۰ با خدمت کردن محقق می‌شود.

راهنمای تازه‌واردین معمولاً اولین تصویری است که فرد از کنگره۶۰ دریافت می‌کند. به نظر شما این «اولین برخورد» چه نقشی در ماندگاری افراد دارد؟

راهنمای تازه‌واردین به‌عنوان نخستین فردی که با شخص تازه‌وارد ارتباط برقرار می‌کند، می‌تواند نقش بسیار تأثیرگذاری داشته باشد؛زیرا حسی که رهجو در این برخورد دریافت می‌کند، ممکن است برای همیشه در ذهن او ثبت شود. بنابراین، عملکرد من از نحوهٔ صحبت کردن و لحن کلام گرفته تا درک موقعیت رهجو، اهمیت زیادی دارد. این‌که بدانم رهجو در چه شرایطی قرار دارد و تا چه اندازه و چگونه می‌توانم با او صحبت کنم، کاملاً به وضعیت او بستگی دارد. به یاد دارم اولین روزی که به کنگره آمدم، حال بسیار خرابی داشتم؛ به‌طوری‌که اصلاً نمی‌دانستم کجا آمده‌ام و برای چه هدفی حضور دارم. در آن زمان، همسفر ندا مرزبان بودند و امید و دلگرمی‌ای که از ایشان دریافت کردم، هیچ‌گاه از خاطرم نخواهد رفت.

با توجه به فضای جمعی و تیمی ورزش والیبال، ورزشبان بودن چه تغییری در نگاه شما به کار گروهی ایجاد کرد؟

از سال ۱۳۹۵ که وارد تیم آکادمی شدم، همسفر فریبا و همسفر سمیه که در آن زمان ورزشبان و دبیر بودند، زحمات زیادی برای والیبال کشیدند. من نیز در کنار این عزیزان و همسفر زری که هماهنگی تهیهٔ وسایل این رشته را بر عهده داشتند و دیگر دوستان، آموزش‌های ارزشمندی دریافت کردم. ازآنجاکه والیبال یک ورزش گروهی است، نیازمند همراهی و هماهنگی اعضاء تیم است و اعتماد در جریان بازی شکل می‌گیرد. آموختم که اگر بخواهم به‌صورت تک‌رو عمل کنم، به نتیجه درستی نخواهم رسید. رعایت نظم و انضباط، حضور به‌موقع و تمرین منظم و همراهی با تیم، ازجمله مواردی است که همه اعضاء برای پیشرفت تیم و رسیدن به هدف مشترک باید به آن پایبند باشند.

طبق آموزش‌ها آموخته‌ایم که زمان قابل‌حذف نیست؛ از نگاه شما، چرا زمان به‌عنوان یک عامل اساسی در مسیر تغییر و آموزش مطرح می‌شود؟

از صبح که بیدار می‌شوم تا شب، همه‌چیز در بستر زمان سپری می‌شود. کلاس‌ها، شروع و پایان کارها و تمام فعالیت‌هایی که انجام می‌دهیم، نیازمند زمان مشخص هستند. من باید خودم را با این شرایط هماهنگ کنم. تغییر در انسان در یک بازه زمانی مشخص رخ می‌دهد. برای مثال، برای دریافت مدرک لیسانس باید چهار سال زمان صرف کرد. اگر نتوانم از این زمان به‌درستی استفاده کنم و این دوره را طولانی‌تر طی کنم، ممکن است فرصت دریافت آموزش‌های دیگر را از دست بدهم. برای آن‌که جا نمانم، باید بیاموزم، در زمان مشخص آموزش بگیرم و تلاش کنم که از موقعیت‌های به‌دست‌آمده، بهترین بهره را ببرم.

خواندن کتاب 60 درجه زیر صفر برای شما تجربه‌ای ارزشمند بوده است. ازنظر شما کدام بخش یا پیام این کتاب تناسب بیشتری با موضوع قدردانی دارد؟

این پیام از کتاب برای من بسیار تأثیرگذار بوده است: «میزان دانایی به سواد نیست، به تمدن نیست و مانند انسان بودن به لباس پوشیدن نیست؛ بلکه باید انسانی اندیشید». من زمانی می‌توانم سخن دیگران را بپذیرم و قدردان آن‌ها باشم که به موقعیت، جایگاه، سن و سال توجه نکنم و به شکلی عمل کنم که بتوانم انسانی بیندیشم.

در پایان از ایشان سپاسگزاریم که زمان ارزشمندشان را در اختیار ما قراردادند و تجربه‌ها و آموخته‌های مسیرشان را با ما به اشتراک گذاشتند. برای ایشان روشنایی، آرامش و توفیق روزافزون در ادامه راه خدمت و زندگی آرزو می‌کنیم.

طراح‌ سؤال و مصاحبه‌کننده: راهنمای ویلیام همسفر فریماه رهجوی راهنما همسفر زری (لژیون دهم)
عکاس: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر شادی
ویرایش: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر محترم (لژیون چهاردهم) نگهبان سایت همسفران
ارسال: همسفر نصیبه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .