English Version
This Site Is Available In English

از شناخت نعمت تا عمل آگاهانه

از شناخت نعمت تا عمل آگاهانه

یازدهمین جلسه از دوره سی و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لوئی‌پاستور با استادی راهنما مسافر بابک، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «در کنگره 60 چگونه قدردانی می کنیم؟»  چهارشنبه 26 آذر ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان، بابک هستم؛ یک مسافر

در ابتدا از خداوند متعال قدردانی می‌کنم که بار دیگر فرصتی عطا فرمود تا در خدمت شما دوستان باشم. امیدوارم حال همه عزیزان خوب باشد و در صحت و سلامت به سر ببرند. از نگهبان و دبیر عزیز نیز تشکر می‌کنم و به عزیزانی که به‌تازگی به معیت شال تازه‌واردین درآمده‌اند، خیرمقدم عرض می‌کنم.

صحبت‌های خود را در سه بخش تقدیم حضور دوستان می‌کنم.

در بخش اول، درباره دانستن و شناختن صحبت می‌کنم. برای اینکه چیزی را بدانیم، باید حتماً آن را بشناسیم. برای مثال، اگر بخواهم مهندس شوم، می‌دانم هدفم مهندس شدن است؛ اما اینکه چه گرایشی از مهندسی، با چه منابعی و از چه مسیری باید طی شود تا بتوانم در آن حوزه پذیرفته شوم و سپس به درجات بالاتر ارتقا پیدا کنم، نیازمند شناخت است. از همین‌جا شناخت وارد ماجرا می‌شود.

موضوع جالب اینجاست که «خواستن» نیز با «دانستن» عجین می‌شود و این سه واژه، دانستن، شناختن و خواستن، در کنار هم یک سیستم را تشکیل می‌دهند. در ادامه، حرکت و عملکرد، لازمه این سیستم است؛ هرچند خود، جزئی مستقل از آن به شمار می‌آید. بنابراین به سه واژه دانستن، شناختن و خواستن می‌رسیم.

می‌توان در ابتدای هر یک از این سه واژه، مفاهیمی مانند حق، عدالت و موضوع امروز ما یعنی «قدردانی» را قرار داد؛ قدردانی به معنای اندازه، بها، ارزش و قیمت.

وقتی خانه‌ای می‌خرم، خودرویی تهیه می‌کنم یا مایحتاج زندگی را می‌خرم، بر اساس قیمتی که پرداخت می‌کنم، مالک آن می‌شوم. این ظاهر ماجراست؛ اما برخی چیزها هستند که اندازه، قدر و قیمت آن‌ها را میزان آگاهی و دانش فرد تعیین می‌کند. این بخش، باطن ماجراست.

بخش دوم صحبت من نیز در همین راستاست. زمانی که حال و احوال من خراب است و در نفس اماره زندگی می‌کنم، بر اساس اطلاعات نادرستی که به عقل خود می‌دهم، رفتارهای اشتباه از من سر می‌زند. هنگامی که به‌عنوان یک مصرف‌کننده و معتاد بالفطره عمل می‌کنم، یک تفکر بسیار قدرتمند و مافیای اعتیاد پشت برنامه من قرار دارد؛ به همین دلیل است که نه‌تنها به درمان نمی‌رسم، بلکه حتی ترک هم برایم دست‌نیافتنی می‌شود.

برای مثال، ماده کراک را در نظر بگیرید؛ زمانی که وارد بازار شد، آسیب‌های گسترده‌ای به‌جا گذاشت و بدن‌های بسیاری را نابود کرد. مافیای مواد مخدر، در نهایت تصمیم گرفت این ماده را از جامعه و جهان جمع‌آوری کند؛ زیرا آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کنند تا از یک مصرف‌کننده، سال‌ها بهره‌برداری مالی داشته باشند.

در این نقطه، یک دیدگاه نوظهور، یک تفکر سالم و مکتبی ارزشمند در مقابل این نگرش پست و ویرانگر قد علم می‌کند و انسان را به انسانیت خود بازمی‌گرداند؛ و آن، کنگره ۶۰ است.

اینجاست که قدردانی و قدرشناسی معنا پیدا می‌کند؛ اینکه حال و احساسی که امروز دارم چه قیمتی دارد، حرکت من به‌سوی نفس میانه چقدر ارزشمند است و رسیدن به تعادل صحیح و حکم عقل تا چه اندازه اهمیت دارد. آیا منی که کمتر از چهار سال است در کنگره حضور دارم، با کسی که سی سال از زندگی خود و خانواده‌اش را وقف کنگره کرده و دستاوردهایش را در طبقه اخلاص برای نجات انسانیت بخشیده است، می‌توانم یکسان ارزش‌گذاری کنم؟

در اینجا، درک افراد متفاوت است و طبیعتاً ارزش‌گذاری نیز متفاوت خواهد بود. از نگاه دانش و آگاهی خودم می‌گویم یکی از عواملی که باعث کمرنگ شدن قدردانی می‌شود، فراموشی و عصیان است؛ اینکه فراموش کنیم چه کسی بودیم و از کجا به کجا رسیده‌ایم. در این حالت، در سطح حرکت می‌کنیم و به عمق نمی‌رویم؛ تار و پود زندگی ما جذب نمی‌شود تا بفهمیم چه چیزی را به دست آورده‌ایم و شایسته قدردانی است.

درد کشیدن، خود عاملی برای شکل‌گیری قدردانی است؛ زمانی که از درد رها می‌شویم. اما سؤال اینجاست که آیا حفظ این حس قدردانی نیز امکان‌پذیر است؟ پاسخ در عمل ماست؛ این عملکرد ماست که نشان می‌دهد تا چه اندازه قدردان و قدرشناس هستیم.

در بخش سوم، از مطالب مطرح‌شده نتیجه‌گیری می‌کنم. مهم‌ترین عامل، حرکت و عمل ماست. عمل درست، سالم و پسندیده، صرفاً انجام واجبات دینی نیست، هرچند این نیز ارزشمند است، بلکه آنچه اهمیت بیشتری دارد، کاری است که انجام می‌دهیم، نه صرفاً حرفی که می‌زنیم.

در پایان، به‌صورت پرسش مطرح می‌کنم: من نسبت به خالق، آن باور و قدرت عظیم، تا چه اندازه ایمان پیدا کرده‌ام و چقدر قدردان الطاف او هستم؛ که بزرگ‌ترین آن، حضورم در کنگره ۶۰ است؟ چقدر قدردان مهندس و خانواده محترمشان هستم؟ چقدر قدردان آموزش‌هایی هستم که از کنگره دریافت کرده‌ام؟ و چقدر قدردان جایگاهی هستم که کنگره به من داده و باعث افزایش ظرفیت من شده است؛ ظرفیت‌هایی آکنده از بالاترین آموزش‌ها؟ و در نهایت، چقدر قدردان دوستان خوبی هستم که در کنارم قرار گرفته‌اند؟

تمام این پرسش‌ها، صورت مسئله هستند؛ پاسخ آن‌ها به خود انسان بازمی‌گردد و به میزان آموزشی که دریافت می‌کند و دانشی که در این مسیر به دست می‌آورد.

از اینکه به صحبت‌های بنده گوش دادید، سپاسگزارم.

ضبط: مسافر مهدی
تایپ: مسافر نوید
عکس: مسافر علیرضا
ویرایش و ارسال: مسافر حمید(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .