English Version
This Site Is Available In English

با ایمان آوردن، رهایی یافتم

با ایمان آوردن، رهایی یافتم

بنام قدرت مطلق «الله»

چهاردهمین جلسه از شصت و هفتمین دوره سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا در نمایندگی پرستار با استادی: مسافر حمید، نگهبانی: مسافر  مرتضی و دبیری: مسافر علیرضا با دستور جلسه «در کنگره 60 چگونه قدردانی میکنیم؟» در روز چهارشنبه مورخ بیست و ششم آذر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:

 

سلام دوستان حمید هستم یک مسافر،

 

 


از راهنمای خوبم آقا رضا تشکر می‌کنم که خیلی واسه من زحمت کشیدن و این جایگاه را در اختیار بنده گذاشتند تا بتوانم خدمت کوچکی انجام بدهم
اگر بخواهم از حس خودم بگم روز اول که اومدم کنگره شال‌ها رو می‌دیدم و آدم‌هایی که اینجا نشسته بودن می‌دیدم اصلاً باورم نمی‌شد که معتاد بودم چون انقدر اینور اونور رفته بودم واسه ترک اعتیاد فکر می‌کردم اینجا هم مثل اونجاست یکی دو ماه سرگردون بودم

بعد از یکی دو ماه یواش یواش ایمان آوردم به کنگره یعنی تا اون موقع کنگره منو تو آغوش نگرفته بود میومدم می‌رفتم ولی هنوز به اون باور نرسیده بودم ولی بعد از دو ماه که موندگار شدم رهایی خودمو دیدم با راهنمایی‌های آقا رضا با آموزش‌های درست آقای مهندس من مطالبو سریع می‌گیرم ولی بیانم ضعیفه ببخشید دیگه
اولین چیزی که کنگره از من گرفت مسافتی بود که از اینجا می‌رفتم پاکدشت چون اونجا موادش خیلی بهتر از مواد تهران بود و ساقی‌های بلوچ اونجا بودند از تهران می‌رفتم پاکدشت که مواد مرغوب بگیرم یعنی یعنی من برای ۲۵ گرم مواد بلند می‌شدم می‌رفتم این همه را پاکدشت و برمی‌گشتم اولین کاری که کنگره برای من کرد این مسافتو از من گرفت من مصرف موادم خیلی بالا بود از وقتی وارد کنگره شدم که مواد را از من گرفتند و داروی اوتی رو بهم دادن و منو معرفی کردند به کلینیک‌ها و گفتن هم بچه‌های بهتری داره هم مواد و هم نعشگی بهتری دارد دیگه نمی‌خواد این مسافت دور رو بری بیا از همین جا تهیه کن من تشکر می‌کنم از آقای محمد آقایی من جلوی وانت داشتم بار می‌فروختم چند بار از جلوی من رد شد و هی به من می‌گفت بیا کنگره کنگره جای خوبیه ولی چون من انقدر برای ترک جاهای مختلف رفته بودم و جوابی نگرفته بودم دیگه هیچ امیدی به ترک نداشتم
یادمه یه روز صبح انقدر خسته بودم از دست اعتیاد، دخترم گفت منو ببر مدرسه و من نتوانستم ببرمش مدرسه و بلند شدم نشستم پای بساطم ولی الان با لطف کنگره هفته ۵ میلیون تومان پول مواد را از من گرفت و حدود ۲۰۰ هزار تومان پول اوتی می‌دادم کنگره این تغییرات را در من به وجود آورد
من با باجناقم رفتیم کمپ ورامین ولی چون شب بود قبولمون نکردند.
بعد با ایشان اومدیم سمت خیابان میثم و توی کمپ بستری شدیم من از آب سرد خیلی می‌ترسیدم شب اول خوب بود ولی از شب بعد می‌دیدم با آب سرد روی بدنم می‌ریختم گفتم می‌خوام برم اینجا جای من نیست گفتن نم‌ی‌تونی بری یه شب دیگه وایسا شب بعد بهت دارو میدیم گفتم اگر بخوام دارو بخورم خب میرم خونه خودم می‌خورم  اونا چون دیدن من بی‌قرار نمی‌کنم گفتند بیا دم استخر آب بشن و پاهایت را توی آب قرار بده رفتم پاهایم را بگزارم توی آب منو هول دادن توی استخر اون شبو به هر نحوی بود دوام آوردم ولی شب چهارم شب  گفتم دیگر من اینجا نمی‌تونم بمونم نفری نفری ۷ میلیون تومان من و باجناقم پول داده بودیم و بعد گفتم ما با پای خودمون آمدیم الانم رضایت می‌دهیم که برویم بالاخره به هر نحوی بود از آنجا آمدیم بیرون دم در یه تاکسی گرفتم و کرایه دو برابر به راننده دادم تا منو به منزل برسونه و به خانومم زنگ زدم که بساطمو روشن کن ولی از وقتی که وارد کنگره شدم و به رهایی رسیدم به این حال خوش رسیدم یک شب یادم نمیره پای بساط که نشسته بودم گریه کردم و دست‌هایم را بالا گرفتم و به خدا گفتم خداوندا هرچی که دارمو ازم بگیر ولی سلامتیمو بهم برگردان فقط تنم را سالم کن


و این اتفاق برای من افتاد و وارد کنگره شدم مسیر سختی را در پی داشتم و پیش خودم گفتم من باید برای سلامتیم بجنگم من همه چیزم را از دست داده بودم و وقتی وارد کنگره شدم مثل یک ساختمان از پایه من را درست آموزش دادن عین جاهای دیگه نبود اتفاقا چند وقت پیش یک جایی مشغول کار بودم که همگی مصرف کننده مواد مخدر بودند ولی من اصلاً هیچ احساسی به مواد نداشتم ولی الان به لطف کنگره حاله خیلی خوبی دارم
قدردانی می‌کنم از آقای مهندس قدردانی می‌کنم از راهنمای خوبم و کسایی که این چراغ‌ها را روشن گذاشتند تا من با حال خراب بیایم و به حال خوب برسم.

اگر آقا رضا راهنمای خوبم اجازه بدهند از همین جا دستشان را می‌بوسم از ایجنت دوره قبل آقا حامد خیلی تشکر می‌کنم و از آقا محمد ایجنت فعلی هم خیلی تشکر می‌کنم

ازاینکه به صحبت های من توجه نمودید سپاسگذارم.

عکس: مهیار لژیون نهم

تایپ و ویراست: علی لژیون ششم 

بارگذاری: کوشیار لژیون نهم 

 

وبلاگ نمایندگی پرستار 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .