در این سیدی، استاد اشاره به دو مدل خواب رفتن میکنند که یک نوع آن منفی و به دست خود انسان بهصورت ناآگاهانه بوده که بایستی به اعمال خود رسیدگی کند؛ زیرا صفات انسان در حال تغییر هستند؛ نوع دیگر خواب رفتن، مربوط به حس میشود. مهندس حسین دژاکام میفرمایند: «انسان برای به دست آوردن، همه تلاش خود را میکند؛ اما برای نگهداشتن آن تلاش چندانی نمیکند و این به دلیل نداشتن حس است.» اگر انسان نسبت به چیزی که دارد، حس داشته و از آن انرژی و لذت دریافت کند، بهطور طبیعی تمام نیرو خود را فقط صرف به دست آوردن چیزهای جدید نخواهد کرد. اینکه داشتههای خود را احساس نکند همان قضیه خواب رفتن است که درواقع نوعی پنهانکاری و کفر محسوب میشود.
کلامالله شریف یک کتاب روانشناسی و درسی بوده که همان درس زندگی است. یکی از شگفتیهای زندگی همین است که بدون اطلاع از موضوعی با آن مخالفت میکنیم و این دو دلیل دارد یا ما آن موضوع را نخوانده و نسبت به آن آگاهی نداریم و یا تنها قسمتهایی از آن موضوع را خوانده یا شنیدهایم که در این رابطه کلامالله اشاره میکند: وای به حال کسانی که کتاب را بخشبخش کردند؛ زیرا با این کار، آنها گمراه میشوند؛ بنابراین باید کتاب را کامل خواند تا در درس زندگی موفق باشیم که لازمه آن، دانستن معنی درست و واقعی کلمات است. کسی که خود را بالاتر از بقیه میداند و دارای صفت کبر است، کلمات را بهدرستی ترجمه و معنی نمیکند.
مهندس حسین دژاکام مفاهیمی مانند اعتیاد و انسان را درست و دقیق تعریف کردند و معتقدند همه چیز باید شکافته شود تا بتوان آن را درک کرد. ایشان در بیان مفاهیم از مثلثها استفاده کردهاند که این خود یک قانون است و درستترین تعاریف را میتوان با مثلثها به وجود آورد.
قانون کمترین کنش در هستی بیانگر این است که هر تبدیلی باید با کمترین هزینه، حداقل اتلاف انرژی، بهترین مسیر و کمترین سختی در مسیر بتواند تغییر واقعی ایجاد کند؛ بنابراین هر مفهومی را با کمترین شکل هندسی که همان مثلث است میتوان مطرح کرد. تنها موجودی که این قانون (کمترین کنش) را نقض میکند انسان است؛ بهبیاندیگر، انسان از سختترین مسیر، تغییراتی را به بدترین شکل ممکن به وجود میآورد که این بهواسطه قدرت اختیار او است.
مفهوم علم، بیان قوانین تغییر، تبدیل و ترخیص است که حقیقتی را بیان کرده و بر راستی و درستی دلالت دارد. حال چگونه میتوان تشخیص داد که کار ما علمی و اصولی است؟ میدانیم که طبیعت الگویی برای زندگی و حیات ما است و کار خود را بهدرستی انجام میدهد؛ پس میتواند برای ما مانند یک خطکش باشد. اگر قوانینی که ما کشف کردیم با قانون کمترین کنش هماهنگی داشت میتوان گفت روش ما علمی است؛ چنانچه تغییری اتفاق نیفتاد، آن روش بهطورکلی مردود است؛ بهعنوانمثال روش را روی شخصی که اعتیاد دارد، انجام میدهیم و پس از مدتی هیچگونه تغییری در ساختار اعتیاد به وجود نمیآید؛ در اینجا نتیجه میگیریم روش، باطل و غیرعلمی است.
ما ۲۰۰ سال است که با کشفیات خود در کره زمین تغییر ایجاد کردهایم و این باعث شده بسیاری چیزها از تعادل خارج شود؛ زیرا تغییراتی که به وجود آوردهایم با قانون کمترین کنش همخوانی ندارد. این نشان میدهد که ما علیرغم پیشرفتهایی که در شکل زندگی داشتهایم از روشهای علمی ضعیف استفاده کردهایم که نیازمند اصلاح هستند.
در جهانبینی بیانشده که ما قطبنمایی به نام حس داریم که اگر خراب است ابتدا باید آن را درست کنیم. در علم هم ما نیازمند قانون کمترین کنش در طبیعت هستیم. در کلامالله دانستن معنی درست کلمات بسیار مهم است. کسانی میتوانند از این کتاب استفاده کنند که جزء مطهرین باشند. اگر حس، آلوده باشد مفاهیم را هم بهدرستی متوجه نمیشویم.
برای بررسی موضوعات باید از خطکشهایی مانند حس، جهانبینی، تعاریف و معانی درست کلمات و قوانین حاکم بر طبیعت استفاده کنیم تا بهراحتی هم از مسیر خارج نشویم.
در کنگره۶۰ موضوع استحکام پایههای مالی و علمی موردتوجه است. نیرو انسانی، علم و منابع مالی سه عامل اصلی در حفظ و رشد هر ان جی او است. قانون کمترین کنش همان قانون صراط مستقیم است که خداوند بهترین راه را با کمترین سختی به ما نشان داده تا در آن قرار بگیریم و از زندگی لذت ببریم.
دکتر امین در این سیدی به قانون مهم دیگری نیز اشاره کردهاند که اگر ما بخواهیم تغییری در خود ایجاد کنیم باید عین آن تغییر را در بیرون به وجود بیاوریم. اگر عضوی از کنگره۶۰ هستیم باید در جهت اضلاع این مثلث حرکت کنیم تا تغییر اتفاق بیفتد؛ یعنی اگر حتی در جهت دو ضلع این مثلث حرکت کنیم، تغییری در درون، ایجاد نمیشود؛ بنابراین ما وظیفه داریم در حد توان خود در هر کدام از این سه ضلع خدمت کنیم تا شاهد تغییرات درونی و رشد خود باشیم؛ چراکه اگر بیش از توان خود مشارکت کنیم هیچ رشدی هم اتفاق نمیافتد.
دانستن تمام این قوانین به حس ما برمیگردد. اول باید حس در انسان به وجود بیاید؛ زیرا حس اولین شروع به کار افتادن قوه عقل است. ما، در اوایل ورود به کنگره هیچ حسی نسبت به آن نداریم؛ اما کمکم با کسب تجربه در غالب انجام خدمتها آن حس را در خود به وجود میآوریم.
گرمایش زمین به اعمال خود ما برمیگردد؛ اما علت واکنش نشان ندادن ما نسبت به این تغییرات چیست! یک قانون مهم هم در اینجا وجود دارد که ما همیشه میخواهیم اول بدی را از بین ببریم؛ اما کم کردن بدیها نمیتواند راهگشا باشد؛ زیرا ابتدا باید حس در انسان به وجود بیاید تا بتواند بر اساس آن اقدامی انجام دهد؛ بنابراین اگر به دنبال خوبیها برویم، قدر مسلم احساس هم به وجود میآید و این امر باعث مراقبت بیشتر از آن موضوع و ممانعت از تخریبش خواهد شد. این قانون در زندگی ما بسیار مهم هست؛ زیرا بدیها برای انسان آزاردهنده هستند؛ از این جهت انسان میخواهد بدیها را حذف کند، درنتیجه با شکست مواجه میشود.
ما باید هم نسبت به یکدیگر و هم نسبت به زمین عکسالعمل نشان دهیم؛ به بیان دیگر زمانی که بارش باران برای ما مهم باشد، باران هم میبارد و یا خشک شدن درختان برای ما مهم باشد، پس درختان هم خشک نخواهند شد و اینها مربوط به حسی است که باید در درون ما به وجود بیاید.
مسائل، زمانی درست میشود که حس، درست شود و حس نیز، زمانی درست میشود که انصاف را رعایت کنیم. انصاف یعنی ما هرچه را برای خود میخواهیم، برای دیگران نیز بخواهیم.
منبع: سیدی «الگو» از دکتر امین دژاکام
نویسنده: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون یازدهم)
رابط خبری: راهنما همسفر آسیه (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ارسال: راهنما تازهواردین همسفر الهه
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
208