English Version
This Site Is Available In English

با خدمت در کنگره در واقع به خودمان خدمت می‌کنیم

با خدمت در کنگره در واقع به خودمان خدمت می‌کنیم

سیزدهمین جلسه از دوره دوازدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی کریمان کرمان با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه « در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی می‌کنیم» روز سه‌شنبه ۲۵ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
خداوند را هزاران مرتبه شکر بخاطر حضورم در کنگره ۶۰ و در بین جمع شما دوستان. از حضور شما دوستان انرژی و آموزش می‌گیرم.
تشکر می‌کنم از بنیان کنگره ۶۰ جناب مهندس دژاکام که این بستر رو فراهم کردند تا من حسین بیام و به حال خوش برسم، تشکر می‌کنم از راهنمای عزیزم آقا سینا که ۱۳ ماه تمام حال خرابی‌های منِ حسین را تحمل کردند تا من را به رهایی برسانند.
تشکر می‌کنم از آقای علیرضا دژاکام که خشت اول کنگره ۶۰ در کرمان را بنا نهادند. تشکر می‌کنم از راهنمای همسفرم خانم نرگس بزرگوار و خانم ساناز که اگر امروز آرامشی در زندگیم دارم حاصل تلاش این عزیزان هم هست.
تشکر می‌کنم از خدمت‌گزاران شعبه کریمان و شعبه گنجعلی‌خان کرمان که من نیمی از سفرم را در شعبه گنجعلی‌خان گذراندم.
از مرزبان‌ها، از واحد OT و کلیه‌ی خدمت‌گزارانی که ۱۳ ماه زحمت برای من کشیدند و صندلی زیر پای من گذاشتند و چراغ شعبه را روشن نگه داشتند تا منِ حسین بیام و به درمان برسم.
تشکر میکنم از دوستانم در واحد OT که من را قبول کردند تا خدمت کنم ودر کنارشان آموزش و انرژی بگیرم.

دوستان در مورد دستور جلسه بخوام صحبت کنم:
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
         کفر، نعمت از کَفَت بیرون کند

آقای مهندس هفته گذشته در صحبت‌هایشان بیان کردند ما باید همیشه شاکر خداوند باشیم. برای مثال بارانی که امروز شروع به باریدن کرده، این باران اگر یک ماه دیگر نازل نمیشد چه بیماری‌ها و مریضی‌هایی ما را اذیت میکرد همین طوری که طی چند روز گذشته شاهد این بودیم که چه بیماری‌هایی کشیدیم.
باید از خداوند شاکر و سپاس‌گزار باشیم که همچین نعمتی را چه در هستی و چه در طبیعت به ما داده است.
بعد نعمت سلامتی؛ سلامتی بزرگترین نعمته، توی وادی یازدهم بخش دوم آقای مهندس بیان می‌کنند و می‌فرمایند: فردی هست روی تخت بیمارستان که حاضر است تمام دارائی‌اش را بدهد و سلامت بشود و از روی تخت بیمارستان پایین بیاید. پس سلامتی بزرگترین نعمتیه که خداوند به ما داده و ما باید شاکر و سپاس‌گزارخداوند باشیم و همینطور از دیگر کسانی که به ما خدمت کردند مانند پدر و مادر، برادر، استاد و رهجو.
من قبلاً فکر میکردم که فقط پدر و مادر دلسوز آدم هستند و اطرافیان نه! ولی از زمانی که به کنگره ۶۰ آمدم فهمیدم که دلسوزتر از پدر و مادر هم برای من هست و آن هم راهنماست.
چون راهنما وقتی حال خوش من را می‌بیند ذوق می‌کند، وقتی گُل رهایی را از دستان پر مهر آقای مهندس می‌گیریم، خنده روی لب‌های راهنما میشینه. راهنما دلسوز منِ حسینه و می‌خواد که من سربلند باشم و سرم جلوی دوست و فامیل  پایین نباشد، پس باید شاکر و قدردان راهنماهایمان هم باشیم.
مورد بعدی همسفر هست، همسفر من ۳۰ سال حال خرابی منِ حسین را تحمل کرد. خب من راه درست را پیدا نمی‌کردم. همسفر من گول تبلیغات  شبکه‌های ماهواره‌ای را خورد و ۶ تا از النگوهای طلایش را قیچی کرد و پولش را به شبکه‌های ماهواره‌ای پرداخت کرد و از داروهای آنها سفارش داد ولی من ۲ روز هم نتوانستم از این داروهایی که برای من فرستاده بودند، حالا در کنگره می‌گویند درمان و در بیرون از کنگره می‌گویند ترک کردن! من نتوانستم ترک کنم.
همسفر من خیلی راه‌ها را تلاش کرد و پیدا کرد تا من بتوانم به جایی برسم و از مواد مخدر دور شوم ولی نشد!
بازهم خدا رو شکر میکنم که راه کنگره برای من باز شد وبه کنگره آمدم و به رهایی رسیدم، الان دوماه هست که حالم خیلی خوب است و شاکر و سپاس‌گزار خداوند هستم.

آقای مهندس می‌فرمایند قدردانی به سه شکل صورت می‌گیرد؛

  • یکی قلبیه، گفتم قلبی مثل پدر و مادر، توی قلبشان فرزندانشان را دوست دارند، من همیشه به بچه‌هایم می‌گویم خدا رحمت کند مادرم را، ما می‌رفتیم بیرون و دعوا می‌کردیم می‌گفت خاک بر سر بچه‌های من! رفتند و دعوا راه انداختند، وقتی هم می‌رفتیم و کتک خورده برمی‌گشتیم می‌گفت خاک تو سر بچه‌های بی عُرضه من!

وقتی بزرگ‌تر شدیم فهمیدیم که اگر یه خاری به پای منِ حسین میرفت مادرم به صورتش چَنگ می‌کشید، می‌خواست من سربلند باشم، نمونه دیگر راهنمایم .

  • بعدی شکرگزاری زبانی، یکی چای به دست ما میدهد، خب ما باید تشکر کنیم تا ایشان بواسطه‌ی همین تشکری که منِ حسین از کسی که چای به دست من میدهد انرژی بگیرد و حالش خوب‌تر می‌شود.

وقتی سوار تاکسی می‌شویم بگوییم که آقا دست شما درد نکند به واسطه‌ی اینکه ما را صحیح و سالم به مقصد رساندید، درسته که بهش پول می‌دهیم ولی باز هم از این تشکر ما، ایشان هم انرژی و قوت می‌گیرند.
بعد یک چیزی که من در کنگره یاد گرفتم در عمل، آقای سینا ناظمی ۱۳ ماه زحمت من را کشیدند، آیا من توانسته‌ام برای کنگره کاری را انجام بدهم یا نه؟!
توانسته‌ام رهجوی خوبی باشم وخدمت بکنم؟ حالا در اصل من خدمت به خودم میکنم، من اگر آمدم و توی کنگره یک تِی کشیدم حال خودم خوب میشود. اگر رفتم توی واحد OT و یک نامه‌ی فالوآپ نوشتم حال خودم خوب می‌شود.CD برای خودم می‌نویسم،  سی‌دی‌های من نه به درد آقا سینا راهنمایم می‌خورد نه به درد آقای مهندس.
آقا سینا روز یکشنبه با من تماس گرفتند و گفتند حسین اگر سی‌دی نوشتی بیا و روز سه‌شنبه استاد جلسه بشو، آقا سینا سی‌دی نوشتن من را می‌خواهد چکار کند؟! برای خودم می‌گوید حالم خوب می‌شود و بتوانم بیایم این بالا به عنوان استاد جلسه صحبت کنم.

  • مورد بعدی در عمل، سالها وقتی می‌خواستم از همسفرم تشکر کنم نهایتا یه پولی به کارت بانکیش واریز می‌کردم و می‌گفتم برو و برای خودت یه چیزی بخر! سال گذشته جشن همسفر، میکروفون را به دست گرفتم و ازشون تشکر کردم، ازشون عذرخواهی کردم بخاطر اینکه ۳۰ سال حال خرابی‌های من را تحمل کردند و بعد رفتم خم شدم و دو دستی پاکت رو تقدیم ایشان کردم.

وقتی به خانه رفتیم همسفرم گفتند بهترین کادویی که از شما گرفتم امروز بود. این را من در کنگره یاد گرفتم، اگر خواستم تقدیر و تشکر کنم با پاکت این کار را بکنم. حالا نمی‌خوام داخلش پول بگذارم حتی داخل پاکت یک دلنوشته بگذارم حالش خوب می‌شود.


بازم شاکر و سپاس‌گزار خداوند هستم که در کنگره ۶۰ هستم و در جمع شما دوستان هستم. دیگر صحبت خاصی ندارم و همه‌ی شما را دوست دارم.


تایپ: مسافر ابراهیم لژیون دوم

عکس: مسافر رامین لژیون دوم

ضبط صدا: مسافر محمد لژیون سوم

ارسال: مسافر مهدی لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .