هشتمین جلسه از دور ششم لژیون سردار ویژه مسافران آقا شعبه باباطاهر همدان با استادی راهنما مسافر اسماعیل و نگهبانی مسافر داوود و دبیری مسافر روح الله و خزانه داری مسافر علی با دستور جلسه ( در کنگره60 چگونه قدر دانی می کنیم؟ ) سشنبه 25 آذر 1404 ساعت 15:30 آغاز به کار کرد
خلاصه سخنان استاد:
خلاصه سخنان استاد سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر شاکر خداوند هستم که به من این علم را داد که روی این صندلی بنشینم و در خدمت شما دوستان عزیز باشم. سپاسگزار آقای مهندس هستم که این بستر را برای ما فراهم کردند دستور جلسه این هست که در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟
به نظر من این یک مسیر است همه ما به این نتیجه رسیدیم که انسان چقدر موجود فراموشکاری است. در کتاب خدا هم آمده که وقتی یک سختی به بنده من میرسد از من استمداد میطلبد و وقتی مشکلش حل میشود را فراموش میکند. من زمانی این دستور جلسه را میتوانم درک کنم که بفهمم زمانی کجا بودم و الان به کجا رسیدم و کجا میخواهم بروم. هیچ انسانی نمیتواند از زندگی خود لذت ببرد مگر یک هدف داشته باشد. من روزهایی که در تاریکی بودم و رنج میبردم از خداوند طلب کمک میکردم اما امید نداشتم و میگفتم اینها همش یک رویاست که به روزهای قبل از تاریکی برگردم. اما وارد کنگره شدم و از همان روزهای اول مورد لطف راهنما قرار گرفتم و من هم اطاعت امر کردم و به رهایی رسیدم مهندس همیشه میفرمایند که ما در کنگره استاد تربیت میکنیم و این یک واقعیت است هر کس در کنگره خدمت میکند مطمئن باشد که اول به خودش دارد خدمت میکند. وقتی که خدمتگزار میشدم تازه فهمیدم که من به رویاهایم رسیده ام و حتی با علم و دانایی بیشتر به روزهای قبل از تاریکی رسیدم ا حال خوشی که بیشتر از آن موقع وجود دارد همه اینها را مدیون همین جا هستم مدیون لطف خداوند و بعد آقای مهندس هستم من اگر آموزشهای کنگره خوب دقت بکنم میفهمم که دارد راه و هدف را ه من نشان میدهد و راهی را نشان میدهد که خیلیها نمیتوانند درکش بکنند.

این زندگی، زندگی اول و آخر من نیست. آمدهام برای تکامل من آمدهام که ضد ارزشها را کنار بگذارم و زندگی پر از آرامش و نشاط را تجربه کنم. وقتی که هدف داشته باشم آن موقع یک سری ملاکها و فرمانها برای من تجلی پیدا میکنند و ارزش پیدا میکند من میآیم از ایمان صحبت میکنم در حالی که به نیم ایمان هم نرسیدم از خداوند صحبت میکنم. ولی در حد زبان و میگویم به امید خدا فقط در حد نام خداوند اما وقتی که قدردان خداوند باشم آن موقع داوند را درک میکنم وقتی که قدردان کنگره باشم وقت کنگره را درک میکنم من با آموزشهای کنگره همه این قدر دانی ها را درک کردم و باید قدردان کنگره باشم. چند که هیچ وقت نمیتوانم آن قدر دان واقعی کنگره باشم اگر من در لژیون سردار ۱۰ میلیون میبخشم به کنگره کاری نکردم که به خودم دارم خدمت میکنم و میبخشم و حال خوب را میبرم.

زمانی انسان ظرفیت پیدا میکند که ببخشد. کسانی که در علم به درجات بالا میرسند از هنر خود میبخشم کسانی که از لحاظ مالی به بالاتر میرسند که از مال خود ببخشند. پس بخشیدن یعنی همان قدردانی کردن بخشیدن مال خیلی سخت است ممکن است باشند کسانی که از جان خود میگذرند ولی از مال خود نمیگذرند. اما وقتی کسی بتواند ببخشد هم ظرفیتش بالا میرود و هم لذتی میبرد که هیچ وقت تجربه نکرده باشد. خداوند میفرماید یک پنجم مالت را ببخش و زکات آن را بده بعد زندگیت را به من بسپار تا من تأمین کنم تو را که به صحبتهای من توجه کردید.
تایپ: مسافر روح الله (لژیون هفتم )
عکس تنظیم و ارسال: مسافر سعید مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
174