English Version
This Site Is Available In English

انسان سپاسگزار رب خودش نیست

انسان سپاسگزار رب خودش نیست

جلسه هفتم از دوره شصت‌و‌سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی ابن‌سینا به استادی راهنما همسفر مهناز، نگهبانی همسفر شبنم و دبیری همسفر زینب با دستورجلسه (چگونه از کنگره قدردانی کنیم؟) روز سه‌شنبه ۲۵ آذر‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

دستورجلسه این هفته راجع به این است که من در کنگره۶۰ چگونه قدردانی می‌کنم ؟ من همیشه در لژیون به همسفر‌های محترم می‌گویم هر تیتری از دستورجلسه که داریم، اول خود جمله را معنی کنید ببینید چه می‌گوید؛ مثلا وقتی وادی اول می‌گوید، با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد، این جمله را برای خودت معنی کن ببین یعنی چه ؟ نصف راه در همان تیتر دستورجلسه است که من آن جمله را بفهمم، معنی آن را درک کنم، دریافت کنم که چه می‌گوید و بعد مابقی آن با تکرار، تلاش، تمرین و آموزش گرفتن انجام می‌شود. برای این دستورجلسه هم همین است، کنگره پر از دستورجلسات مختلف است که روی هر کدام، یک هفته صحبت می‌شود، این  یک هفته برای این نیست که مدام تکرار شود و حوصله من سر برود؛ برای این است که من بارها و بارها راجع به این دستورجلسه صحبت کنم، حرف بزنم، گوش کنم و یاد بگیرم و آن‌چه که یاد‌می‌گیرم را در خود و زندگی‌ام کاربردی کنم.

آموخته‌ها زمانی ارزشمند هستند که عملی شوند و من بتوانم به آ‌ن‌ها عمل کنم، در غیر این‌صورت به قول آقای مهندس به اندازه یک ده شاهی ارزش ندارد و من آن عالم بی عمل می‌شوم که فقط یادگرفته‌ام، حرف می زنم؛ اما موقع عمل که می‌شود هیچ. مثل شخصی که ۲۰ سال توکل درس می‌داد، زمانش که رسید، پشت در اتاق عمل سکته کرد و مرد. من باید یاد بگیرم که مثل او نباشم و هرکدام از این دستورجلسات یک آموزش و اهمیت ویژه‌ای دارد. یکی از مهم‌ترین دستورجلسات، قدردانی کردن است و درمورد قدردانی کردن است و اولین چیزی که در این مورد به ذهن من می‌رسد؛ یعنی تشکر کردن، سپاسگزار بودن، قدر چیزی را که به من می‌دهند بدانم، بفهمم به من چه داده شده ارزش آن را درک کنم. اولین قدردانی من چه می‌تواند باشد؟ از چه کسی می‌تواند باشد؟

آقای‌مهندس در بعضی سی‌دی‌ها دو جمله سوالی می‌گفتند، بک جمله، که چی بود و دیگری به چه منظور؛ اما این دستورجلسه می‌گوید از چه کسی، من از چه کسی قدردانی کنم، که چی، قدردانی کنم که چی بشود، به چه منظور من قدردانی کنم؟ اولین قدردانی من می‌تواند از خداوند باشد همین که من هستم، زندگی می‌کنم، آقای مهندس می‌فرمایند؛ بزرگترین معجزه حیات، خود حیات است. به من حیات داده شده، اجازه بودن داده شده، من قدردان آن هستم؟ من سپاسگزار این بودن هستم؟ این‌که سلامت هستم، دست و پا دارم، چشم دارم، می‌بینم، می‌توانم به دیگران محبت کنم  و محبت دیگران را نسبت به خودم ببینم، سپاسگزار خداوند هستم؟ ارزش این‌ها را می‌دانم؟  آقای مهندس می‌فرمایند؛  انسان نسبت به رب، مربی خودش کفر می‌کند، مربی خودش را پنهان می‌کند، سپاسگزار مربی خودش نیست، سپاسگزار رب خودش نیست.

رب من، خداوند من که اجازه بودن به من داده، از او سپاسگزاری نمی‌کنم، من فراموش می‌کنم، لزوما هم این نیست که من ناسپاس باشم ولی سپاسگزار هم نیستم، ما ناسپاس نیستیم ولی بابت آن‌چه که به ما داده شده هم سپاسگزار نیستیم یا در مرحله پایین‌تر من از پدر و مادرم تشکر نمی‌کنم، اولین معلم‌های من پدر و مادرم بودند و به من زندگی کردن را یاد دادند، راه رفتن، حرف زدن را یاد دادند، دست من را گرفتند و پا ‌به پا تا به این سن رساندند؛ گاهی اوقات فکر می‌کنیم ما همین‌قدر به دنیا آمدیم. من در کنگره چگونه قدردانی می‌کنم؟ از راهنمایی که همه‌ حس و عشق خود را برای من می‌گذارد، زمانش، عمرش را می‌گذارد، از زندگی، همسر و فرزندانش می‌گذرد و در این مکان عاشقانه به من آموزش می‌دهد؛ حتی اگر آموزش هم ندهد همین که من می‌نشینم و با او حرف می‌زنم، سبک می‌شوم و می‌گویم بالاخره یکی حرف من را شنید و قضاوتم نکرد، این جایگاه، قدردانی دارد.


همین‌طور مرزبان‌ها وقتی همیشه زودتر از همه در شعبه حضور دارند و همه امکانات را فراهم می‌کنند که من در آرامش، آموزش بگیرم و به رهایی برسم، من از ایشان قدردانی می‌کنم؟ دیده‌بان‌هایی که کلی مسافت طی می‌کنند، همه‌ این‌ها را که کنار بگذاریم کسی که این سیستم را به وجود آورده، خودش، خانواده‌اش همه وقف کنگره شده‌اند، می‌توانست در خانه بنشیند و پدر فرزندانش‌ بنشیند، استادامین، خانم آنی، خانم شانی، خانم آنی برزگ می‌توانستند در خانه باشند و در کنار خانواده و از زندگی لذت ببرند؛ ولی به هر صورت خودشان را وقف من کردند که من بیایم آرامش بگیرم و حال خوب را دریافت کنم و به رهایی برسم، زندگی کردن را یاد بگیرم، من باید یاد بگیرم از این‌ عزیزان سپاسگزار باشم.

قدردانی در کنگره به ۳ روش صورت می‌گیرد؛ به حس است، به عشق است ، با محبتم می‌گویم. یکی به کلام است، دیگری با عملکرد، من در دلم سپاسگزار راهنمایم هستم، به زبان می‌گویم من خیلی دوستت دارم، نمی‌توانم خوبی‌های شما را جبران کنم، چرا می‌توانیم، در کنگره جبران کردن و قدردانی کردن را به زیبایی به ما یاد داده‌اند؛ پس این‌ها حرف است که من بگویم زبانم قاصر است، من نمی‌توانم از شما قدردانی کنم، من قدردانی کردن را به زیبایی در کنگره یاد گرفته‌ام و به زیبایی هم می‌توانم عمل کنم، این دیگر برمی‌گردد به دانایی، آگاهی و به آن چیزهایی که من دریافت کرده‌ام. یاد بگیریم از خودمان هم سپاسگزار باشیم و خودمان را دست کم نگیریم، ما که این مدت با مسافرها زندگی کرده‌ایم، آدم‌های عاشقی بوده‌ایم، عشق دادیم و عشق دریافت کردیم و خداوند به پاس عشقی که به زندگی داده‌ایم، راه کنگره را به ما نشان داده است.

در ادامه مراسم تجلیل راهنما همسفر مینا در شعبه انجام شد

مرحله ۳۰ سی‌دی همسفر مریم، همسفر سولماز و همسفر ملیکا رهجویان راهنما همسفر مهناز

مرزبانان کشیک: همسفر پریسا و مسافر مجتبی
تایپیست: راهنمای تازه‌واردین همسفر سحر
عکاس: همسفر ملیکا رهجوی راهنما همسفر مهناز( لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابن‌سینا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .