در سیدی خانواده استاد امین، زندگی هر فرد را به درختی تشبیه کردهاند که ریشه و بنیان آن خانواده است. اگر طوفانی بیاید، این ریشه درخت است که آن را در خاک نگه میدارد و موادمعدنی و املاح را به درخت میرساند. این ریشه همان خانواده است؛ پدر و مادر شرایط را فراهم میکنند، فرزندان را بزرگ میکنند به آنها سرپناه میدهند و مهمتر از همه به آنها امید و انگیزه میدهند. حال اگر کسی خانواده نداشته باشد یا یتیم باشد؛ ولی خویشاوندانی داشته باشد که با او پیوند محبت نیرومندی برقرار کردهاند، آن پیوند میتواند جای خالی خانواده را تا حدی پر کند.
در خانواده، اگر شخص نتواند با خویشاوندان خود یعنی پدر، مادر یا همسرش پیوند محبت قوی داشته باشد و نتواند از آنان خوراک و مواداولیه مرغوب دریافت کند، مجبور میشود مواد نامرغوب را از جای دیگر دریافت کند. در این فرایند پالایش، کاری که ما انجام میدهیم بهبود پیوندهای آسیبدیده و ضربهخورده است. مسلم است وقتی که پدری چندین سال درگیر اعتیاد باشد، کالبد او منجمد میشود. شاید بتواند نیازهای مادی خانوادهاش را فراهم کند؛ اما نمیتواند محبت را به آنان منتقل نماید. محبت ناب، محبتی است که انسان را سیراب میکند. اگر چندین ساعت با دوستانتان وقت بگذرانید، ممکن است خستگی شما از بین نرود؛ اما یک لبخند پدر میتواند تمام خستگیتان را از بین ببرد.
حال میخواهیم در مورد خانواده ورشکسته صحبت کنیم؛ خانوادهای که اعضایش نمیتوانند در کنار هم بر سر یک سفره بنشینند و از همدیگر انرژی بگیرند؛ بلکه ترجیح میدهند با یکدیگر نباشند. مشکل اصلی خانواده ورشکسته اختلاف فاز است. زمانی که «مسافر» و «همسفر» برای درمان به کنگره میآیند، به آنها گفته میشود زبانشان با هم فرق میکند. کار لژیونها و آموزش همسفر این است که این زبانها را مشترک کند یا به عبارت دیگر، اختلاف فاز میان آنها را کم نماید. بنابراین وقتی تو میخواهی حرف بزنی، طرف مقابلت هم همزمان میخواهد صحبت کند. در نهایت هر دو خسته میشوید و دیگر هیچکدام حرف نمیزنید. محبت واقعی این است که خواسته دیگران را به خواسته خودت ترجیح دهی.
خواسته او چیست؟ خواسته او این است که از فشار خارج شود. وقتی داد میزند، جیغ میکشد، گریه میکند یا حتی حمله میکند و به دیوار مشت میزند، در واقع تلاش میکند از فشاری که درونش است رهایی یابد؛ پس محبت واقعی این است که او را در آغوش گرفته تا آرام بگیرد؛ این به معنا خاموش کردن آتش است. نه اینکه به او بگویی: «آدم شو! نمیخواهی از منیت خودت دست برداری؟ کی میخواهی از تکبرت پایین بیایی؟» اگر در همان لحظه بخواهی تمام خطاهای گذشتهاش را به یادش بیاوری و به او بفهمانی که چه انسان بدی بوده، این محبت نیست؛ ولی آنگاه که از او چشمپوشی میکنی و سعی داری او را از درد و رنج بیرون بیاوری، همان لحظه محبت واقعی اتفاق میافتد. این اختلاف فازها با ناراحتی، دوری و انزوا همراه است؛ اما میتوان آنها را بهتدریج ترمیم کرد.
چنانکه گفتهاند:
«بیگمان نیست که پریشان حالیم،
گر محبت نرسد، زهر به جانها برسد.»
اگر از خانواده، ریشه یا خویشاوندان خود محبت دریافت نکنید، مطمئن باشید که از جای دیگر، زهر را نوش جان خواهید کرد.
منبع: سیدی خانواده
نویسنده: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون هفتم)
ویرایش: همسفر آیسودا دبیر سایت
ارسال: همسفر رخساره نگهبان سایت
همسفران نمایندگی تختجمشید شیراز
- تعداد بازدید از این مطلب :
67