هفتمین جلسه از دور سیودوم کارگاههای آموزش خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران آقا، در شعبه لویی پاستور، با استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر محترم حسن و دبیری مسافر مهدی، با دستور جلسه «در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم؟» در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۷:00 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان، علی هستم، مسافر.
قبل از هر چیز خدا را شکر میکنم که بار دیگر این فرصت را به من داد تا بتوانم این جایگاه را تجربه کرده و خدمت کنم. از آقا حسن و آقا مهدی نیز تشکر میکنم و بسیار خوشحالم که دوباره به این شعبه آمدم. دلم برای این شعبه و حسی که در آن جریان دارد تنگ شده بود.
دستور جلسه این است که «ما چگونه در کنگره ۶۰ قدردانی کنیم؟»
وقتی نوشتارهای کنگره ۶۰ را میخوانیم، در وادی چهاردهم آقای مهندس توضیح میدهند که امواج متراکم میشوند و این امواج، دنیای مادی را شکل میدهند؛ امواج عشق و محبت. یعنی پایه و اساس جهان مادی ما همین امواج متراکمشده است. انسانها در طول زندگی خود، هر کدام در یک فرکانس و موج خاص زندگی میکنند. برخی افراد دائماً در حال غر زدن هستند، برخی همواره گله و شکایت میکنند و عدهای در فرکانس پایینِ ناشکری و ناسپاسی زندگی میکنند.
اگر کسی بیست سال پیش دائماً از بدیهای زندگی صحبت میکرده و امروز تغییری نکرده باشد، همان شرایط را بیشتر و بیشتر به زندگی خود جذب میکند و در نتیجه اتفاقات بدتری برایش رخ میدهد.
در کنگره ۶۰، زمانی که قدردانی مطرح میشود، هدف این است که وارد مدار و فرکانس سپاسگزاری شویم؛ مداری که در آن، ناملایمات و منفیهای زندگی کمتر مورد توجه قرار میگیرند. همانطور که در وادی اول آمده است، «با تفکر، ساختارها آغاز میشود». اگر مدام به منفیها فکر کنیم و گله و شکایت داشته باشیم، این منفیها را در زندگی خود تقویت کرده و تنومندتر میکنیم.
اما کنگره ۶۰ آن چیزی را که سالها گم کرده بودیم به ما بازمیگرداند. من از خودم مثال میزنم؛ در تاریکی دستوپا میزدم و بهدنبال راهی بودم، اما راهی پیدا نمیشد. از همه چیز گله و شکایت داشتم و اتفاقات بد، یکی پس از دیگری رخ میداد. اما وقتی وارد کنگره شدم، همانند سایر مکاتب، به من آموخته شد که شکرگزار و قدردان نعمتهایی باشم که به من داده شده است.
مولانا میفرماید:
«شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر نعمت، از کفت بیرون کند»
اینکه میگوید نعمت افزون میشود، به این دلیل است که تفکر شکرگزاری باعث جذب اتفاقات بهتر میشود. وقتی قدردان نعمتی هستی، آن نعمت در زندگیات جاریتر میشود و اگر قدردان نباشی، بهتدریج از زندگیات دور میشود.
در این ده، دوازده سالی که در کنگره بودهام، ندیدهام کسی ناسپاس باشد و در عین حال حالِ خوبی داشته باشد. از همان ابتدا مشخص است؛ اگر مسافری پلهها را کم کند اما حس سپاسگزاری در او شکل نگیرد، این روند ناتمام میماند.
برخی افراد به یاد نمیآورند که پیش از ورود به کنگره چه حالی داشتند. من خودم در زمان مصرف، شرایط بسیار بدی داشتم. همین که وارد کنگره شدم، خود یک نعمت بزرگ و شایسته قدردانی است. اینکه راهنمایی پیدا میشود و میگوید دردهایت را به من بسپار، با تو همسفر میشوم و از این پیچوخمهای تاریک عبورت میدهم تا به روشنایی برسی، نعمتی است که باید بابت آن شکرگزار بود.
افرادی که کنگره را پیدا نکردهاند، چه مصرفکننده باشند و چه نباشند، حال و احساسی که بچههای کنگره دارند را تجربه نمیکنند. این موضوع خود جای سپاسگزاری دارد.
وقتی شاکر این هستی که روی این صندلی نشستهای و راهنمایی داری که تو را از منفیها به سمت مثبتها هدایت میکند، حالت بهتر میشود و در پلههای بعد، به واسطه همین سپاسگزاری، شرایطت روزبهروز بهتر خواهد شد تا به حال خوش برسی.
اما اگر در لژیون بنشینم و مدام به منفیها فکر کنم و غر بزنم، همان مثبتهایی هم که وجود دارد از من گرفته میشود. یکی از دلایل اینکه برخی مسافران پس از چند ماه با مشکل مواجه میشوند، همین نادیده گرفتن اتفاقات مثبت است.
منِ مصرفکنندهای که در کوچهپسکوچههای تاریک، بهدنبال ساقی بودم تا شبم را بگذرانم، امروز در فضایی قرار گرفتهام که همه تلاش میکنند مرا از منفی به مثبت و از تاریکی به نور برسانند. اگر این را نبینم و قدردان نباشم، اتفاقات بهتر برایم رخ نخواهد داد.

در کنگره، سپاسگزاری به سه شکل است: قلبی، زبانی و عملی.
قلباً باید شاکر باشیم. به یاد دارم در سفر اول، پس از چند ماه که سفرم با کاهش تریاک بود و شربت OT تازه آمده بود، راهنمایم گفت: «داروی OT را بگیر، قبل از مصرف با آن صحبت کن و از آن قدردانی کن؛ چون قرار است وارد وجودت شود و سیستمهای ازکارافتاده را بازسازی کند.» سپاسگزاری از همین قدمهای کوچک آغاز میشود.
درست است که کنگره رایگان است و نعمتهای بزرگی بدون چشمداشت در اختیار ما قرار میدهد، اما من به واسطه حال خوبی که به دست آوردهام، وظیفه دارم در هفته گلریزان شرکت کنم و قدردان باشم. در هفته راهنما، آن دلنوشتهای که از عمق قلبم برای راهنمایم مینویسم و مبلغی که در پاکت میگذارم، هرچند ناچیز، مصداق سپاسگزاری است.
قدردانی فقط در پست و مقام نیست. خدمتهای ساده مانند چیدن صندلی، نظافت شعبه، یا خوشرویی و همکلامی با یک تازهوارد، همه نشانه سپاسگزاری از حال خوبی است که داریم.
باید خود را از مداری که فقط گیرنده است خارج کنیم. اینکه مدام بگوییم دیگران چه چیزی به ما دادهاند و فقط منتظر دریافت باشیم، بدون قدردانی، مانع شکلگیری آن تفکری میشود که به حال خوش منتهی میگردد.
در بیرون از کنگره، گاهی یک سیدی از آقای مهندس یا دکتر امین را تبدیل به دورههای چندجلسهای کرده و با هزینههای سنگین میفروشند، بدون آنکه نتیجهای حاصل شود. اما منِ مصرفکننده، با مجموعهای از مشکلات جسمی و روانی وارد کنگره شدم و یک بسته کامل درمانی در اختیارم قرار گرفت تا از تاریکی به روشنایی برسم.
اگر قدردان این نعمت نباشم، آن را از دست خواهم داد. بسیاری از بازگشتها به همین دلیل است: ناسپاسی نسبت به نعمتی که خداوند عطا کرده است.
امیدوارم همه ما قدردانی و سپاسگزاری را از همسران، خانواده، کنگره ۶۰، راهنمایان، ایجنت، مرزبانان و همه خدمتگزاران بیاموزیم؛ کسانی که زحمت میکشند تا این مسیر از تاریکی به روشنایی برای ما هموار شود.
امیدوارم بتوانیم بهطور کامل قدردان بستری باشیم که کنگره ۶۰ برای ورود از منفیها به مثبتها فراهم کرده است.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید
ضبط و تایپ: مسافر نوید
عکس، ویرایش و ارسال: مسافر حمید(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
15