سومین جلسه از بیستودومین کارگاههای آموزشی خصوصی ویژهٔ مسافران نمایندگی یحیی زارع میبد، با استادی مسافر حامد، نگهبانی مسافر جمال و دبیری مسافر علیرضا، با دستور جلسهٔ «در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟» روز سهشنبه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۷ آغاز شد.

سخنان استاد:
اگر وارد کنگره شدهام و امروز همچنان در آن ماندگار هستم، نشاندهندهٔ این است که کنگره برای من مکانی امن و مناسب بوده و از بودن در این فضا، از آموزشها و قوانین آن لذت بردهام. امروز که به خودم نگاه میکنم، زندگی، حال خوش امروز و آیندهٔ خود و فرزندانم را مدیون کنگره و زحمات جناب مهندس میدانم. اما امروز وظیفهٔ من در قبال کنگره چیست؟ مهمترین وظیفهٔ من این است که کنگره را برای خودم حفظ کنم و کاری کنم که در آن ماندگار شوم. برای رسیدن به این هدف، باید ابتدا به فکر خودم باشم؛ با رعایت قوانین، حفظ حرمتها و دوری از ضدارزشها، کنگره را به مکانی امن برای خودم تبدیل کنم و از هر آنچه باعث معرکهگیری و حاشیهسازی میشود فاصله بگیرم. این میتواند نخستین و مهمترین کمک من به کنگره باشد.
جناب مهندس با نوشتن مجموعهٔ حرمتهای کنگره و قرائت آنها توسط نگهبان در آغاز و پایان جلسات، به ما میآموزد که رعایت این حرمتها تا چه اندازه اهمیت دارد. پایبندی به همین قوانین و حرمتها است که باعث شده کنگره تا این حد رشد، شکوفایی و پیشرفت داشته باشد. وظیفهٔ من به عنوان عضوی از کنگره این است که حرمتها را الگوی زندگی خود قرار دهم و با رعایت آنها، آینده و زندگیام را تضمین کنم. یکی از مشکلات اساسی ما انسانها این است که وقتی به آرامش میرسیم، خیلی زود گذشتهٔ پر از درد و آشفتگی خود را فراموش میکنیم و قدر نعمتی را که امروز به ما هدیه شده است، نمیدانیم. همین فراموشی باعث میشود از آموزشهای کنگره فاصله بگیریم و مسیرمان تغییر کند.
وقتی به گذشتهٔ خود نگاه میکنم، تمام ذهن و فکر من صرف تهیه و مصرف مواد میشد و فرصتی برای اندیشیدن درست به سایر امور زندگی نداشتم. زندگی آشفتهای برای خود و اطرافیانم ساخته بودم؛ اما امروز، به عنوان یک سفر اولی که به رهایی رسیدهام، وقتی به عقب نگاه میکنم میبینم پیشرفت زیادی کردهام؛ جسم خود را به درمان رساندهام و در کنار آن، با آموزشهای کنگره روی روان خود کار کردهام و به تعادل نسبی دست یافتهام. همین آموزشها باعث شد هم درمان شوم و هم به زندگی و کارم سامان بدهم.
امروز به این درک رسیدهام که تا زمانی که خودم به تعادل نرسم و از درون آباد نشوم، نمیتوانم محیط بیرون را اصلاح کنم. کنگره راه درست را به من نشان داد و مرا به انسانی تبدیل کرد که بتوانم در جامعهای پر از ضدارزشها و مشکلات، سربلند و آگاهانه حرکت کنم. در کنگره به ما آموزش داده میشود که از تمامی ضدارزشها دوری کنیم و بدانیم ضدارزش فقط محدود به مواد و مصرف آن نیست. در این مسیر آموختم که نیروهای منفی همواره در کمین ما هستند و اگر لحظهای غفلت کنیم، ممکن است دوباره به سمت ضدارزشها بازگردیم. اما هر چه بیشتر در کنگره بمانم، خدمت کنم و از آموزشها بهرهمند شوم، روزبهروز قویتر میشوم و از نظر ذهنی نیز آمادگی بیشتری پیدا میکنم تا کمتر تحت تأثیر این نیروها قرار بگیرم.
کنگره به ما یاد داد که تا زمانی که به فکر خود نباشیم، از هیچکس کاری ساخته نیست. اگر امروز قدر این جایگاه و منزلتی را که به آن رسیدهام ندانم، هرگز نخواهم توانست از کسانی که برای من زحمت کشیدهاند، قدردانی واقعی داشته باشم. امروز کنگره باعث شده است که علاوه بر درمان اعتیاد، از بسیاری از ضد ارزشها نیز فاصله بگیرم و زندگی تازهای را با حال خوش تجربه کنم. برای حفظ این حال خوش، بهترین راه این است که پس از درمان نیز در کنگره بمانم و با خدمت کردن، حال دیگران را خوب کنم. هیچ کاری در دنیا لذتبخشتر از این نیست که انسانی بتواند رنج هم نوع خود را کاهش دهد.
در این مورد حضرت مولانا میفرماید:
عشق چیست؟ عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درماندهای درمان کنی
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
کنگره بهترین مکان برای خدمت کردن و کاهش رنج همنوع است.

مرزبان کشیک: مسافر حمید
ویراستار: مسافر جمال (لژیون ششم)
تایپ: مسافر علی (لژیون هشتم)
عکس: مسافر احسان (لژیون سوم)
ارسال خبر: مسافر سعید (لژیون دوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
178