جلسه سوم از دوره بیست و هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی رودهن به استادی راهنما همسفرنیره، نگهبانی همسفر زینت و دبیری همسفر فریبا با دستور جلسه «درکنگره۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟» روز سهشنبه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کارکرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
خوشحال هستم که امروز اینجا هستم. اینجا برای من خیلی خاطرهانگیز است، بیش از ۵ سال آمدم و رفتم، از روزهای خوب و پر از چالش و آموزش بوده است. امروز اینجا هستم که به خودم خدمت کنم و درواقع آموزش بگیرم. از نگهبان خیلی تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند. درکنگره۶۰ چگونه قدردانی کنیم؟ ۲ یا ۳ کلمه در این جمله است، برجستهترین کلمه قدردانی است؛ یعنی اندازه، یعنی جهانبینی که ما داریم اندازهها را یاد میگیریم خطکش است.
دومین حرفی که مرا به فکر فروبرد کلمه در است، درکنگره، آیا در چهاردیواری کنگره است یا اینکه من خارج از این دربشوم بیرون هم جز این در حساب میشود یا نه؟ کسی اینجا جهانبینی را آموخته است که همهجا یکسان بتواند رفتار کند، بتواند این جهانبینی را بیشتر بیرون از این در اجرا کند. بیرون از این چهارچوب کجاها میشود؟ ذهن من، قلب من، حس من، تفکر من، صحبت من، رفتارم، قیاس، غذا خوردن، همهچیز این در خیلی جاها است. این کلمه در را من باید بفهمم.
به دلیل قوانینی که در این چارچوب نمایندگیها وجود دارد که ما یک سری رفتارها را کنترل میکنیم؛ اما زمانی که بیرون از این دررفتیم، نقابها برداشته شد، آنوقت مشخص میشود که من آموزش گرفتهام یا نه؟ آیا مسیرم با قبل فرق کرده است یا نه؟ قبلاً کی بودم والان؟ در حرمت کنگره۶۰ نوشتهشده است که کسانی که حتی قادر نیستند از لوازم، کیف یا موبایل شخصی خودشان مراقبت کنند، چگونه میتوانند از زندگی خود مراقبت کنند؟ مواظب زندگیهایمان نبودهایم، مواظب حرفی که از دهانم بیرون میآمد نبودم، مواظب حس پشت حرفم نبودم، آیا حس پشت حرفم مخرب است یا سازنده؟
در اتاق مرزبانی برای مرزبان صحبت میکردم و گفتم گاهی یک جمله یک صوت ما را به ناکجاآباد میبرد. ممکن است ندانی که داری چه چیزی را گوش میکنی؛ ولی آن صوتی که گوش میدهی نیروی خشم را در تو بیدار میکند و نتیجه میشود ویرانی. اینها را بلد نبودیم الآن آمدهایم در محفل اینها را یاد بگیریم. بیایید این آتش ویرانگر را مهار کنیم، سؤال پشت جلد کتاب ۶۰ درجه است. آتش ویرانگر آیا اعتیاد در خانه من است؟ بله. آیا حسهای درونی من است بله. آیا رفتار نامناسب من است؟ بله. درکنگره۶۰ چگونه قدردانی کنم؟ همینها را باید رعایت کنم و میشود قدردانی، قدردانی هم به قلم است، هم به قدم، هم به درهم. این چیزی است که من متوجه شدم.
چند جمله میگویم که به آن فکر کنیم، در لایه عمیقتر قدرشناسی، فعالیت ذهنی فعال است نه واکنش مؤدبانه. تشکر یک واکنش مؤدبانه است؛ اما قدردانی یک حس درونی است. این جمله بعضاً سنگین است؛ اما مثال میآورم صبح از خواب بیدار میشوم، یک نفر زودتر از من بیدار شده و چایی دمکرده است؛ برایم چایی میریزد و من چایی را برمیدارم میخورم و میگویم مرسی، این قدردانی و تشکر است.
کسی که قدردان است اول طعم چای را حس میکند، قدم دوم این است که میگوید یک روز هم من زودتر بیدار شوم چایی دمکنم سومین این است که چایی امروز من با فردا فرق داشته باشد. درکنگره چند بار چایی متفاوت خوردم، یکبار باهمسفر آذر به شعبه حسنانی رفتم قبل از جلسه رسیدیم و مرزبان چای به دمکرده بود، قطرهقطره آن چایی را هنوز به یاد دارم. آیا موظف بود؟ خیر. چای به خیلی طول میکشد که آماده شود باید رنگ آن صورتی شود، دو ساعت زمان میبرد.
میخواست اول حس خوب را به ما بدهد، وظیفهاش بود؟ خیر. امروز در مرزبانی یک چایی زعفرانی هل دارچین خیلی خوشرنگ خوردم و یادم ماند. آیا من تشکر میکنم یا قدردان هستم؟ سؤال این هفته من برای من آدم قدرشناس یکچیز دارد و آن ضد حقبهجانب بودن است. آدم حقنشناس میگوید حق من بود مثل اینکه یک دوستی دارد که همیشه به او زنگ میزند، میگوید دوست من است و زنگ میزند حالم را بپرسد؛ اگر زنگ نزند میگوید اصلاً به من فکر نمیکند و میگوید وظیفهاش نبوده است و من هم قدردان نبودم، زنگ بزند هرروز حال مرا بپرسد، این دو باهم خیلی فاصله دارد. نکته آخر، قدرشناسی فقط احترام به گذشته نیست مسئولیت نسبت به اکنون است.
.jpeg)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر سلیمان
تایپیست: همسفر فروزان رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون دوم)
عکاس: همسفر شیرین رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
168