جلسه چهارم از دوره پنجاهوچهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پرستار به استادی راهنما همسفر مهدیه، نگهبانی همسفر افسانه و دبیری همسفر پریسا با دستور جلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟» روز سهشنبه ۲۵آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه این هفته: «ما در کنگره۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟» کلمه قدردانی به معنای سپاسگزاری و تشکر کردن است. کلمه قدر به معنای اندازه است؛ یعنی اندازه آن عشق، محبت و مهربانی را که دیگران، خداوند، کائنات و هستی در اختیار ما قرار دادهاند بدانم و قدردان آنها باشم.
خداوند را شکر میکنم بابت تمام دادهها و ندادههایی که به من عطا کردهاند. شکر بابت دادهها، که همه نعمت هستند و شکر بابت ندادهها، چرا که ندادههای خداوند نیز برای من حکمتی است که به صلاح من نبوده است. شاید مصلحت من در این نبوده که آن اتفاق رخ دهد یا آن خواسته به من داده شود؛ پس بایستی برای ندادهها نیز شاکر و سپاسگزار باشم.
این دستور جلسه روزهای تلخ گذشته را به من یادآوری میکند، روزهایی که در حال بد قرار داشتم و سرشار از تاریکی بودم. چیزهایی در زندگی من وجود داشت که ارزشمند بودند و من آنها را از دست دادم. زمان، ارزشمند بود؛ اما آن را از دست دادم.
اما خداوند را قدردان هستم که دوباره مسیری را در زندگی من نمایان کردند. این مسیر، هر لحظهاش برای من نور است و بایستی شاکر باشم و قدر این مسیر را بدانم. هنگامی که خداوند مسیر را برای من باز کردند و وارد کنگره۶۰ شدم، آموزشهای ناب و ارزشمندی را در اختیار من قرار دادند و به من آموختند که چیزهایی را که دارم و ندارم ببینم و به تدریج، با تزکیه و پالایش، از آن تاریکی خارج شوم.
پس بخشندگی خداوند بسیار عظیم است و همواره مرا با نعمتهایشان غافلگیر میکنند. نعمتهای خداوند برای من بسیار ارزشمند هستند و بایستی سپاسگزار آنها باشم و آنچه به من داده نشده است، تقدیر و فرمان خداوند است که هنوز به صلاح من نبوده و اگر خواستهای قوی داشته باشم، تلاش و کوشش کنم و فرمان خداوند هم باشد، آن را به من عطا خواهند کرد.
در ادامه، اتفاقهای خوب در زندگی من رخ میدهد؛ حتی اگر من در سفر اول باشم و مسافرم به کنگره نیاید یا بسیار تلاش کنم و ناراحت باشم که چرا مسافرم به کنگره نمیآید یا چرا رها شده اما حال خوبی ندارد. اینها میتوانند تاریکیهایی باشند که بایستی از آنها عبور کنم، تزکیه و پالایش شوم و به قول استاد امین: «باید به قلب تاریکی رفت تا به آن روشنایی که نور فراوانی دارد، رسید». و بدانم آن تاریکی برای من مانند سکوی پرتاب است. پس بایستی سپاسگزار دنیا، کائنات، کنگره و زندگی باشم؛ چه به صورت قلبی، چه کلامی و چه عملی.
باید از درون، شکرگزاری از خداوند، کنگره و آقای مهندس را در خود داشته باشیم که با بخشندگی، راهی را که یافتهاند در اختیار انسانهای دردمند قرار دادهاند. باید قدر این آموزشهای ناب را بدانیم و آنها را اجرایی کنیم تا در آزمونهای زندگی به کمال برسیم.
به نظر من، اگر با یک لبخند، چهرهای بشاش، حال خوش و نگاهی محبتآمیز با دیگران برخورد کنم به ویژه با یک سفر اولی یا تازهواردی که وارد کنگره میشود، این لبخند و مهربانی میتواند قدردانی من از روزهایی باشد که خودم با حال بد وارد کنگره شدم.
ضربالمثلی هست است که میگوید: «شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت، از کفت بیرون کند» پس شکرگزاری باید کلامی، قلبی و عملی باشد. شکرگزاری کلامی ما در کنگره۶۰ با احترام گذاشتن به دیگران، مشارکت، رفتار درست و خدمتگزاری نمود پیدا میکند و اینها نشانه قدردان بودن ماست.
خدمتگزاری برای من آموزش به همراه دارد و گرههای بسیاری را باز میکند و مرا از تاریکی بیرون میآورد. من میتوانم با رعایت حرمتها و قوانین کنگره۶۰، به جایگاههای مختلف خدمتی دست پیدا کنم و قدردان و سپاسگزار باشم.
همچنین میتوانم با خدمت مالی از این سیستم تشکر و قدردانی کنم. در کنگره، شکل دیگری از قدردانی نیز وجود دارد که بهصورت پاکت و دلنوشته، در روزهای جشن، از عزیزان در جایگاههای مختلف تشکر و سپاسگزاری میشود.
پس من نباید دچار نسیان و فراموشی شوم؛ باید هر زمان که در جایگاههای مختلف قرار میگیرم، بدانم خداوند نعمتهای ارزشمند بسیاری را برای من مقدر کردهاند که باید قدردان آنها باشم.
امیدوارم همیشه قدردان بمانم، انسانی فراموشکار نباشم و بتوانم به بهترین جایگاهها دست یابم؛ چرا که هرچه انسان شاکرتر باشد، خداوند نعمتهای فراوانتری عطا میکند.

مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر عباس
تایپیست: همسفر هدیه رهجوی راهنما همسفر مهدیه فاطمه (لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
110