English Version
This Site Is Available In English

با قدردانی به صلح و آرامش خواهیم رسید

با قدردانی به صلح و آرامش خواهیم رسید

جلسه سیزدهم از دور چهاردهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ ویژه مسافران نمایندگی امام قلی خان با استادی راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر اصغر با دستور جلسه اول: «چگونه در کنگره60 قدردانی کنیم؟» و دستورجلسه دوم: «تولد یکمین سال رهایی مسافر منصور» در روز سه شنبه25 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر. امروز دو دستورجلسه داریم؛ دستورجلسه اول «در کنگره 60 چگونه قدردانی کنیم؟» و دستورجلسه دوم: «تولد یکسال رهایی مسافر منصور». و اما در مورد دستورجلسه اول؛ ما در کنگره 60 پنجاه و دو دستورجلسه داریم که هرکدام از این دستورجلسات یک بار آموزشی برای ما دارد و به دانش و آگاهی ما می افزاید. این علمی را که از این دستورجلسات دریافت می کنیم به ما می آموزد تا بتوانیم قدردان باشیم و بواسطه ی آن به آرامش برسیم و از زندگی خود لذت ببریم.
چرا ما باید قدردان باشیم؟ از چه چیزی باید قدردانی کرد؟ و چگونه قدردانی کنیم؟
بشخصه من اگر نیم نگاهی به گذشته ی خود بی‌اندازم، زمانی که با کنگره 60 آشنا نبودم؛ درست آن زمانی که غرق در ظلمات و تاریکی و در رنج و عذاب بودم؛ اگر خوب بی‌اندیشم که هیچ آرامشی در زندگی ام نبود و همه چیزم را از دست داده بودم، و این کنگره 60 بود که تمامی این ها را به من برگرداند، خواهم دانست که چرا بایستی قدردان باشم. بعلاوه؛ آن زمانی که درگیر اعتیاد نبودم و از سلامت جسمی و روحی برخوردار بودم و تمامی اعضای بدنم به درستی به کار خود مشغول بودند؛ قدردان و سپاسگزار این نعمت بزرگ نبودم و همین موضوع باعث شد تا بواسطه ی مصرف مواد و ناسپاسی، این نعمت از من گرفته شود.
حالا آمده ام در کنگره 60 و به درمان رسیده ام. قدم اول این است که نعمت سلامتی را خوب ببینم. ما نبایستی بینای نابینا باشیم. اگر قدرشناسی کنیم، به صلح و آرامش خواهیم رسید.
آن دسته عزیزانی که به روش هایی غیر از کنگره 60؛ چون ترک های غیر اصولی، رفتن به کمپ و سقوط آزاد پناه بردند و متدهای دیگر را تجربه کردند، می توانند به خوبی قدردان این صندلی هایی که روی آن نشسته اند و قدردان کنگره 60 باشند.
داستان اعتیاد خود من خالی از لطف نیست اگر باز برایتان تعریف کنم: من 11 سال مصرف شیشه داشتم. تنها 45 روز توانستم طاقت بیاورم و مصرف نکنم. این 45 روز را هم به لطف مشغول بودن به کار و پناه بردن به کمپ اعتیاد دوام آوردم. روز چهل و ششم که نرفتم، دو مرتبه مصرفم را آغاز کردم. ما اینجا در کنگره 60 به آسانی و در آرامش، خیلی محترمانه به درمان خود می پردازیم؛ اما خدا می داند در آن 45 روز در کمپ شاهد چه اتفاقاتی بودم. در اینجا از نگهبان نظم گرفته تا ایجنت، همه مشغول خدمت اند تا یک نفر به درمان و حال خوش برسد. با این اوصاف بی انصافی ست اگر قدردان این الطاف نباشیم.
در جواب اینکه چگونه قدردانی کنیم، بگویم: آنهایی که در سفر اول هستند با فرمانبردای از راهنمای خود و با احترام گذاشتن به تمام کسانی که با عشق و محبت در حال خدمت هستند؛ در سفر دوم با خدمت کردن می توانند این عمل را انجام دهند.
موضوع دیگر در مورد قدردانی؛ دو هفته ی آینده، ما جشن همسفر را در پیش داریم.
همه ی ما به خانواده هایمان مدیونیم. چه آنهایی که همسفر دارند و چه آنهایی که ندارند. خود من بشخصه اگر بخواهم با یک فرد مصرف کننده در زیر یک سقف زندگی کنم، خدا می داند به هیچ وجه نمی توانم. همه ی ما بواسطه ی اعتیاد آسیب هایی به خانواده هایمان زده ایم. حال وقت تقدیر، تشکر و جبرانِ گوشه ایی از این زحمات و آسیب هاست. حتی اگر در جلسه حضور نداشتند، مثل خود من در خانه با تقدیم پاکت هایمان، از آنها قدردانی کنیم.

و اما در مورد دستورجلسه دوم؛ تولد یکمین سال رهایی مسافر منصور:


منصور عزیز به مانند تمامی ما اعضاء، که به کنگره 60 ورود کردیم، با حالی بهم ریخته و کوله باری از درد و رنج و ناامیدی وارد لژیون یکم شد و سفر خود را آغاز کرد. آقا منصور بسیار انسان مودب و قابل احترامی است. فرد بسیار منظم و الگوی بسیار خوبی برای مسافرانی است که می گویند نمی شود و مشکلات موجود اجازه ی سفر کردن را به ما نمی دهد. کافی است خواسته مان قوی باشد و بخواهیم که به درمان برسیم. آقا منصور این را به همه ی ما ثابت کرد. که خواستن توانستن است. آقا منصور در ابتدای سفر خیلی از فراموشی رنج می برد. در ادامه سفر، به تدریج این مشکلِ آقا منصور به مانند دیگر مشکلاتش؛ چون: لرزش دست، پرخاشگری و ناتوانی جسمی حل شد. دقت کنید که درمان، با در نظر گرفتن سه ضلع آن؛ یعنی جسم، جهانبینی و روان صورت می پذیرد. آنهایی که فکر می کنند صرفا با مصرف دارو این اتفاق می افتد، کاملا در اشتباه هستند. آقا منصور یکی از این افراد بود. قبل از اینکه به اینجا بیاید، چندجلسه ای را در نمایندگی میرداماد گذرانده بود و طبق پروتکل هایی که برایش شرح داده شده بود، در ذهن خود پنداشته بود که خودش بشخصه با کم کردن میزان دارو می تواند اعتیادش را درمان کند. حتی تا پله ی 10/8 هم پیش آمده بود اما در نهایت دانست که این کار امکان پذیر نیست. از خصوصیات دیگر آقا منصور صداقت ایشان است. آمد و با فرمانبرداری مطلق، با بکارگیری جهانبینی به آن چیزی که می خواست رسید. باز هم خداوند را شکر می کنم و این روز قشنگ را به ایشان تبریک می گویم و امیدوارم که بهترین ها برایش رقم بخورد.

پیام تولد منصور عزیز:
محبت آغاز و پایان مشخصی ندارد، محبت اگر باشد حقیقت است و دیدن حقیقت، چشم دل می خواهد آنچه محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است.

اعلام سفر مسافر:
سلام دوستان منصور هستم یک مسافر. آنتی ایکش مصرفی تریاک دودی؛ سفر خودم را آغاز کردم در لژیون یک نمایندگی امام قلی خان، به راهنمایی استاد خوبم آقای محمد آذری پور، به روش دی اس تی، داروی درمان اوتی، یکسال و 8 روز سفر کردم و در حال حاضر یکسال و چهار ماه است که به دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستم؛ رشته ورزشی در کنگره 60: شنا و پیاده روی.

خواسته مسافر:
علم کنگره 60 جهانی شود.

سخنان مسافر:
سلام دوستان منصور هستم یک مسافر. در ابتدا شاکر خداوند هستم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر می کنم. از ایجنت محترم نمایندگی، مرزبانان عزیز، از راهنمای ویلیامم آقای جواد ربانی و راهنمای عزیزم آقای محمد آذری پور کمال تقدیر و تشکر را دارم. همانطور که دستورجلسه امروز قدردانی است، ما مسافران نسبت به الطاف راهنمایانمان نمی توانیم به خوبی از آنها تشکر کنیم و زحماتشان را کاملا جبران نماییم. در هفته ای که گذشت ما دستورجلسه بنیان کنگره 60 را داشتیم؛ بنیان یعنی ریشه و اساس. از بنیان این سیستم، یعنی آقای مهندس تقدیر و تشکر می کنم و هفته ی گذشته را باز هم به ایشان تبریک می گویم. کنگره 60 در سراسر ایران گسترش یافته است و امیدوارم در سرتاسر کره ی خاکی نیز این اتفاق بی افتد. من تا سال 85 ده سال تخریب داشتم و زمانی که وارد کنگره 60 شدم تخریبم رسید به 25 سال. من با کنگره 60 هیچگونه آشنایی نداشتم و بواسطه ی یک دوست صمیمی که در یک دوره با یکدیگر هم مصرف بودیم اما پس از گذشت مدت ها، حالش خوب شده بود و رنگ و رخسارش کاملا فرق کرده بود، با این مکان آشنا شدم. او نیز در کنگره 60 به درمان و رهایی رسیده بود. ابتدا به نمایندگی میرداماد رفتم. سه جلسه ی تازه واردینم را سپری کردم و پس از دریافت پک آموزشی، همانطور که آقا محمد فرمودند، رفتم و خودسر شروع کردم به خوردن دارو و همینطور کم کردن آن؛ اما اصلا حالم خوب نبود. چرا که دو ضلع درمان، یعنی روان و جهانبینی را در نظر نداشتم و صرفا می خواستم که به اصطلاح ترک کنم  و از شر اعتیاد خلاص شوم و جسمم به سلامت خود بازگردد. آقای مهندس می فرماید: جسم تنها 5 درصد از چرخه ی درمان است و مابقی آن به جهانبینی اختصاص می یابد. آنجا بود که به اشتباه خود پی بردم و آمدم به اینجا و شروع به سفر کردم. راهنمای تازه واردینم آقا آرمان عزیز بود. پس از آن لژیون یکم و آقا محمد عزیز را به عنوان راهنما انتخاب کردم چرا که صحبت های ایشان بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود. ایشان بسیار زحمت من را کشیدند و همواره تحملم می کردند. مشکلات جسمی فراوانی داشتم اما با سفر کردن خداراشکر این مشکلات مرتفع شدند اما کاملا از بین نرفتند. آنجا بود که دانستم پاره ای از این مشکلات بر می گردد به مصرف سیگارم. در ادامه سفر ویلیامم را آغاز کردم و در حال حاضر بواسطه ی درمان سیگارم آن دسته از مسائلی که مرا اذیت می کرد نیز رفع شدند. باز هم از راهنمای خوبِ درمان سیگارم آقا جواد تشکر می کنم. در آخر توصیه می کنم کنگره 60 را رها نکنید؛ چرا که علاوه بر درمان اعتیاد، اینجا هنر زندگی کردن را به ما می آموزد.
تمامی این آموزش های ناب را مدیون راهنمای خوبم آقا محمد هستم و تا عمر دارم سپاسگزار ایشان هستم. ممنون از اینکه به حرف های من توجه کردید.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .