جلسه ششم از دوره بیست و هفتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روزهای سهشنبه نمایندگی شیروان به استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر وحید با دستور جلسه " در کنگره 60 چگونه قدردانی میکنیم؟ " 25 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر.در ابتدا خدا را شکر میکنم که این توفیق و روزی را به من داد تا در این جایگاه قرار بگیرم. ازایجنت محترم، گروه مرزبانی، راهنمای عزیزم، همچنین نگهبان و دبیر جلسه نیز صمیمانه تشکر میکنم. امیدوارم جلسه خوبی داشته باشیم و من از مشارکتهای شما عزیزان، آموزش بگیرم.
امروز «گل رهایی» هم داریم. به دوستانی که امروز گل نمادین رهایی را دریافت می کنند، تبریک میگویم.
هفته گذشته، هفته بسیار خوبی برای نمایندگی شیروان بود و پنج نفر از مسافران به رهایی رسیدند. همچنین پس از مدتی، در لژیون ویلیام هم سه نفر به رهایی (ویلیام) دست یافتند. به همه این عزیزان و راهنمایانشان تبریک میگوییم و امیدواریم رهاییشان پایدار بماند.
یک موضوع کوتاه دیگر هم میخواهم بگویم. چون ما در بخش OT خدمت میکنیم، این روزها کمی وضعیت اوتی در کشور متشنج است اما کلینیکهای ما در شیروان هیچ مشکلی ندارند و هر پذیرشی داشته باشیم، میتوانیم به کلینیکها ارجاع دهیم. تنها مسئله، نوسان قیمتهاست که یک موضوع کشوری است و مختص شیروان نیست. دوستانی که یکشنبه قیمت ۱۲ تومانی را اعلام کردند، کمی شوکهکننده بود، اما این وضعیت در تمام شهرها و کشور وجود دارد.
بازگردیم سر موضوع دستور جلسه کارگاهمان: "در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟"
یک پرسش مطرح است: آیا من قبلاً قدردان نبودم و باید قدردانی را اینجا یاد بگیرم؟ شخصاً من کمتر قدردان بودم. شاید دوستان دیگر بیشتر بودند، اما من بلد نبودم در جای لازم، قدردانی کنم. زمانی که لازم بود قدردانی کنم، این کار را نمیکردم. در عوض، وقتی ساقی برایم مواد میآورد و کیفیت خوبی داشت، ده بار از او تشکر میکردم! اما چرا نمیتوانستم از خانوادهام، از پدر و مادرم، همسرم یا فرزندم تشکر کنم؟ چرا در اینجاها کم میآوردم؟
من، رضا، بلد نبودم تشکر کنم. بلد نبودم آن خجالت یا لجاجت را کنار بگذارم. مثلاً وقتی فرزندم در مدرسه کار خوبی انجام میداد یا سورهای از قرآن یاد میگرفت.
در کنگره، آقای مهندس به ما یاد میدهند که چگونه قدردانی کنیم. میگویند اگر قدردانی را از مسائل کوچک شروع کنیم، کمکم بیشتر و بیشتر میشود. روشش چیست؟
اولاً،قدردانی باید قلبی و از صمیم قلب باشد، نه اجباری و تصنعی. باید طوری باشد که وقتی تشکر میکنی، خودت هم حال خوبی پیدا کنی و لذت ببری. این احساس باید از دل برخیزد و بر زبان جاری شود.

من در خانواده، بارها دلم میخواست از همسرم تشکر کنم، اما گاه خجالت و گاه لجاجت مانع میشد. از او میخواهم تشکر کنم که امروز غذای خوبی پخته. وقتی من اعتیاد داشتم، بار اصلی مسئولیت زندگی بر دوش او بود. چون من صبحها دیر بلند میشدم و به محل مصرف میرفتم. سر کار هم میرفتم، اما اجبار بود. بعدازظهرها را تا شب در محل مصرف میگذراندم. در تمام آن ساعاتی که من غایب بودم، او بود که خانه و بچهها را مدیریت میکرد. اما من بلد نبودم از او تشکر کنم.
آقای مهندس میگویند: قدردانی باید قلبی باشد، از دلت برخیزد و حتماً بر زبان بیاوری. بعد از بیان زبانی، یک مرحله دیگر هم میماند: عمل. ما در کنگره «پاکت دادن» را داریم. میگویند اینجا تمرین کن: در هفته همسفر، از همسفرت قدردانی کن و به او پاکت بده. وقتی هفته راهنما، دیده بان، ایجنت یا مرزبان شد، به خوبی و بدون تعلل، این قدردانی عملی را انجام بده. وقتی این کارهای به ظاهر کوچک را یاد بگیری، میتوانی آن را در خانواده هم اجرا کنی.
قدردانی نشانه کوچکی نیست، نشانه بزرگی است. اگر من سوار تاکسی شدم و هنگام پیاده شدن، در را محکم نبستم و با این فکر که "وظیفهاش است" از تشکر کردن خودداری نکردم، بلکه یک "متشکرم" ساده گفتم، این یک نشانه بزرگ است. اگر من از راننده تاکسی قدردانی کنم، حال او هم خوب میشود. اگر روزی پنجاه نفر سوار ماشین او شوند و تنها ده نفر از او تشکر کنند، حال آن راننده بهبود مییابد و میتواند با انرژی بهتری رانندگی کند. قدردانی، هم حال من را خوب میکند و هم حال آن طرفی که از او قدردانی میکنم خوب میشود و ممکن است حتی کارهایی را که وظیفهاش نیست نیز انجام دهد. در خانواده هم اگر کاری که به طور معمول وظیفه من نیست (مثل سفره انداختن که اغلب به عنوان وظیفه خانمها شناخته میشود) انجام دهم، همسرم نیز این رفتار را یاد میگیرد.
من باید از کارهای کوچک شروع کنم تا بتوانم سپاسگزاریهای بزرگتر را انجام دهم. ما باید ابتدا به صورت قلبی قدردان باشیم، سپس این احساس را بر زبان بیاوریم و در نهایت آن را به عمل تبدیل کنیم. مثلاً میتوانیم با تهیه یک پاکت و قرار دادن مبلغی پول در آن، از همسرمان قدردانی کنیم. اگر اینجا از همسفرمان تشکر کنیم بسیار خوب است؛ از آنجا که من در اینجا همسفر ندارم، میتوانم در مسیر برگشت یک پاکت بگیرم و از همسفرم در منزل قدردانی کنم.
در ادامه رهایی ویلیام:

در ادامه گل رهایی، ورود به سفر دوم جهانبینی:


مرزبان خبری: مسافر صادق
تایپ: مسافر حیدر لژیون سوم
ویراستاری: مسافر حسن لژیون پنجم
ارسال: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
124