English Version
This Site Is Available In English

قدردانی واقعی در کنگره، ماندن و خدمت کردن

قدردانی واقعی در کنگره، ماندن و خدمت کردن

جلسه دوازدهم از دور اول جلسات لژیون سردار نمایندگی گلمکان با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر یاسر و دبیری مسافر سعید بادستور جلسه «در کنگره‌60 چگونه قدردانی می‌کنیم» سشنبه 25 آذر1404 ساعت 16 برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان، محسن هستم، یک مسافر.
خدا را شاکر و سپاسگزارم بابت فرصت حضوری که امروز نصیبم شد.
تشکر می‌کنم از آقای نگهبان، دبیر کل، خدمتگزاران، آقای درودگر راهنمای عزیزم و همه عزیزانی که این فرصت خدمت در این جایگاه را به من دادند.

دستور جلسه امروز «چگونه در کنگره ۶۰ قدردانی کنیم» است.
به نظر من، تا قبل از ورودم به کنگره، معنی واقعی قدردانی را نمی‌دانستم. تصورم این بود که اگر کسی کاری برایم انجام داد، گفتن یک «دستت درد نکند» کافی است و می‌شود به‌راحتی از کنارش گذشت.
اما وقتی وارد کنگره شدم، تازه فهمیدم قدردانی یعنی چه.

قدردانی فقط در گفتن چند کلمه خلاصه نمی‌شود. ماندن در کنگره و درست خدمت کردن، به نظر من بهترین نوع قدردانی است.
باید بدانیم کنگره ۶۰ نیازی به تشکر من ندارد؛ نه کنگره، نه آقای درودگر، نه راهنما، نه مرزبان‌ها، نه نگهبان‌ها و حتی همان سفر اولی که برای ما زحمت کشیده است. اگر من نباشم، افراد شایسته‌تر از من هستند که خدمت کنند.

اما مسئله این است که بمانم، قدر این خدمت را بدانم و درست خدمت کنم.
من یادم هست روز اول با چه حال زاری وارد کنگره شدم. آن روزها عزیزانی از سفر اول و سفر دوم بودند؛ مثل آقا اسماعیل، عباس آقا، آقا محمد و آقای صمدی که در سرما و برف، سر سه‌راهی ایستادند، من را ثبت‌نام کردند و همه زحمت‌هایم را به دوش کشیدند.

الان اگر من به آن حال خوش، به آن درک و فهم رسیده باشم و بدون هیچ دلیلی کنار بکشم و بروم، این می‌شود ناسپاسی.
قدردانی نکردن همین است.

کسی را می‌شناسم که مشوق خودم بود و من را به کنگره آورد. الان حالش بد نیست، کسب‌وکارش هم خوب است، اما آن حال خوشی که مد نظر کنگره است را ندارد.
حال خوش کنگره یعنی تعادل. یعنی با مسائل جزئی به‌هم نریزی.
با اینکه می‌دانم راهنمایش چند بار با او تماس گرفتند و از او خواستند بیاید خدمت بگیرد، اما گفت نیازی ندارم، حالم خوب است. نه آمد و نه خدمت کرد. این هم نوعی ناسپاسی است.

به نظر من، بهترین قدردانی برای یک مسافر در کنگره ۶۰، درست خدمت کردن است.
قدردانی فقط به جشن‌ها محدود نمی‌شود؛ مثل جشن دیده‌بان، جشن راهنما، جشن ژن و جشن مرزبان.
حتی همین سبدی که در کارگاه عمومی می‌چرخد، با علم خودمان پیش آمده است. اما گاهی می‌بینیم به بهانه‌های مختلف از جلسه بیرون می‌رویم یا در جشن‌ها حضور پیدا نمی‌کنیم.

راهنما نیازی به پاکت ما ندارد، اما همین حضور، همین ایستادن پای کار، به ما یاد می‌دهد اگر قدردان نباشیم، ماندگار هم نخواهیم بود.
چه خدمت مالی، چه جانی، چه زمانی؛ مهم این است که بعد از همه زحمت‌هایی که برای ما کشیده شده، بایستیم پای کار.

ان‌شاءالله بتوانیم، به‌ویژه خود من، چون معتقدم هر دستور جلسه‌ای که به دل آدم می‌نشیند، حتماً نقطه‌ضعفی در همان موضوع دارد، در مسئله قدردانی ماندگار باشیم.
بایستیم، خدمت کنیم؛ به راهنما، به سفر اولی‌ها، به مرزبان‌ها، به نگهبان‌های دوره‌های قبل و حتی به همان سفر اولی‌هایی که باعث آموزش ما شدند.

خیلی وقت‌ها وقتی با بعضی از سفر اولی‌ها صحبت می‌کنیم، می‌بینیم درکشان از قدردانی و فهم کنگره هنوز پایین است؛ همان‌طور که خود ما روزهای اول چنین درکی نداشتیم.
خودم یادم هست زمستان که وارد کنگره شدم، می‌گفتم تا عید داروها را می‌گیریم، بعدش هرچه شد، شد. اما امروز می‌فهمم کنگره چیست و چه خدمتی به منِ محسن کرده است.

اگر نمانم، اگر خدمت نکنم و اگر زحمت‌هایی که برایم کشیده شده را جبران نکنم، خواه‌ناخواه به نقطه اول برمی‌گردم؛ شاید دیرتر، شاید با زمان بیشتر، اما برمی‌گردم.
چون قدردان نبودم و ناسپاسی کردم.

ان‌شاءالله بتوانم خدمتگزاری باشم که قدردانی مورد نظر کنگره ۶۰ را در عمل نشان می‌دهد؛ بمانم، خدمت کنم و هم خودم و هم سفر اولی‌ها را به حال خوش واقعی برسانم.
ممنون از توجه‌تان.

 

گروه سایت گلمکان
مرزبان خبری : مسافر یامین
تایپ: مسافر مهدی لژیون یکم
ویراستار: مسافر وحید لژیون یکم
عکاس: مسافر جواد لژیون دوم
تنظیم برای سایت: مسافر وحید لژیون یکم
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .