جلسۀ سیزدهم از دورۀ هجدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی زنجان به استادی همسفر زهرا، نگهبانی همسفر نعیمه و دبیری همسفر فریبا با دستور جلسۀ «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟» روز دوشنبه 24 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
ما چگونه میتوانیم در کنگره۶۰ قدردانی کنیم؟ به نظر من، قدرشناسی از روی دانایی و بیداری انسان است. وقتی در زندگی اتفاقی میافتد و تغییری به وجود میآید، اگر انسان آن تغییر را نبیند، ناآگاه است؛ اما اگر تغییر را ببیند، باید به آن قضیه عکسالعمل نشان دهد.
مسافرم قبل از کنگره درگیر اعتیاد بود و افکار و اندیشه من هم درگیر شده بود. در واقع، اعتقاد و ایمان خودم را ازدستداده بودم؛ انگار پردهای روی افکار و اندیشهام کشیده شده بود. ناسزا میگفتم و میپرسیدم چرا فقط من باید در این مشکل قرار بگیرم؟ اما وقتی با کنگره آشنا شدم، دیدم زیباییهای زیادی در اطراف من وجود دارد که قبلاً آن زیباییها را نمیدیدم. کنگره به من آموخت که از زاویههای مختلف به اطراف و به جهان هستی نگاه کنم.
در کتاب حال خوش آمده است: بودن، بزرگترین نعمت انسان است. قدرت مطلق، جسم، فیزیک و اندامی بسیار پیشرفته در انسان به وجود آورده است که من آن را نمیدیدم. قدر سلامتیام را نمیدانستم، قدر سقفی را که بالای سرم بود و قدر بچههای سالمی را که داشتم نمیدانستم. شاید معدودی از انسانها قدر این داشتهها را بدانند. بسیاری دیگر با افکار و جهانبینی نادرست، آنها را نادیده میگیرند، ناسپاسی میکنند و با سرعت تمام در مسیر تخریب و نابودی آن حرکت میکنند.
آقای مهندس در سیدی نقاش میفرمایند: اگر نقاشی جسم ما زشت یا زیبا میشود، به دست خود ماست. حالا اگر ما در کنگره چیزی میگوییم، فقط به سخن نیست؛ باید در عمل آن را انجام دهیم.
سنت کنگره، دادن پاکت است و هر کس بر اساس حس و علاقه خودش در مراسمها شرکت میکند. مراسمهای بسیار زیبایی که تدبیر بنیان کنگره۶۰ است و در مناسبتهای خاص برگزار میشود؛ مانند هفته مرزبان، هفته دیدهبان، هفته ایجنت و هفته راهنما. این عزیزان خالصانه در کنگره خدمت میکنند تا من، شما و سفر اولیها به حال خوش برسیم؛ پس آنطور که شایسته است، تمام توان خود را بگذاریم تا قدرشناس زحماتشان باشیم.
به نظر من، در کنگره۶۰ قدردان بودن و خدمتکردن، یک معاملۀ دوسر برد است؛ وقتی من در لژیون سردار مبلغی را پرداخت میکنم، اولین کسی که به آرامش میرسد، خودم هستم.
ناشکری و ناسپاسی، سمی مهلک است که انسان را به سمت نابودی و بدبختی میکشاند. خدا نکند کسی ناسپاس یا ناشکر باشد؛ زیرا جهان هستی و کائنات، آنچه را که داشته و برایش ارزشی قائل نبوده است، تک تک از او میگیرد و به او میآموزد برای داشتهها و خواستههایش ارزش قائل شود.
کلام آخر اینکه: ما باید قدردان باشیم تا قدردان ما باشند؛ ببخشیم تا به ما بخشیده شود.

مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر شهرام
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم) عکاس اول
ویرایش: همسفر پرستو رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
184