سلام دوستان منصور هستم یک مسافر.
خدا را شاکر و سپاسگزارم که باز هم این فرصت را به من داد تا در جلسات کنگره حضور پیدا کنم. ما ابتدا باید آموزش سالم بگیریم تا بتوانیم تجربه مفیدی انجام دهیم. آموزش سالم را ما از کنگره ۶۰ آموختیم. در پی وقت، تلاش و کوششی و حرکت بهتری که برای رسیدن به خواسته خود انجام میدهیم، قوانین و اصولی وجود دارد که ما باید آن را رعایت کنیم. شاید روز اولی که وارد کنگره ۶۰ شدم صحبتها برای من مبهم و ناخوانا بود. و با خود میگفتم خدایا من برای درمان و ترک اعتیاد آمدهام این صحبتها چه ربطی به درمان اعتیاد دارد، در صورتی که آخرین چیزی که اینجا از ما گرفته میشود مصرف مواد مخدر است. در کنار آن، ما روش درست انجام دادن کارها و مسائل را آموزش میبینیم. تخریب در وجود من به این دلیل بود که بسیاری از مسائل را نمیدانستم و با کمبود انرژی مواجه میشدم و انرژی که از مواد میگرفتم سطحی بود و جسم و روان و جهانبینی من را تحلیل میبرد. افرادی که سیگار مصرف میکنند شاید دارای یک لذت آنی میباشد اما ندایی در درون میگوید که کشیدن سیگار مساوی است با حال بد. ندای خداوند و ندای روح یک مرتبه است، همانند خانهای است که ما روزنهی نور را با افکار و اندیشه و اعمال خودمان آن را کوچک کردهایم و باید با افکار و اندیشه بهتر کاری کنیم تا روزنههای نور را بیشتر کنیم اما نیروی بازدارنده مدام به ما میگوید که برو سیگار را بکش و این نیروی بازدارنده افکارو اندیشه ما را به کشیدن سیگار ختم میکند. ما در کنگره ۶۰ دستور جلسهای داریم با این عنوان که《 چگونه در کنگره ۶۰ قدانی کنیم.》ابتدا بایدحال خوبی داشته باشیم تا بتوانیم قدردانی کنیم. کسی که در مسیر آموزش کنگره قرار گرفته و واقعی و درست حرکت میکند غیرممکن است که حالش بد باشد. مسائل و مشکلات شاید باشند و زمان ببرد تا حل شوند اما باز هم غیر ممکن است که در اینجا انرژی نگیرید و بروید. زمانی که شخص وارد کنگره میشود چند حالت دارد یکی اینکه از بیرون حالش بد است و وقتی وارد کنگره میشود تخلیه میشود، دوم کسی است که حالش خوب است و وقتی به کنگره میآید پر به خانه میرود. زمانی که ما میخواهیم به کنگره بیاییم باید حواسمان به خودمان باشد که پر نیاییم تا بتوانیم از کنگره چیزی را با خود ببریم.
آقای مهندس فرمودند: شکر نعمت نعمتت افزون کند/ کفر نعمت از کفت بیرون کند. قدردانی یعنی سپاسگزاری از آن چیزی که یاد میگیرید، از راهنما از مسئولین، از خدمتگزاران، از شعبه و از کنگره ۶۰. سپاسگزاری درِ نعمت را به رویمان باز میکند و به من اجازه میدهد که به شما بیشتر اهمیت بدهم و به شما فرصت میدهد که بیشتر یاد بگیرید. کسانی که حالشان خوب است، خواستند و سپاسگزار هستند که حالشان خوب است. راهنما نیازمند سپاسگزاری رهجوهای خود نیست بلکه این نیاز یک رهجو است که سپاسگزار راهنمای خود باشد به این خاطر که حال خودشان بهتر شود. ما در خیلی جاها سپاسگزار نبودیم چرا که بلد نبودیم سپاسگزار باشیم. یک مصرف کننده مانند کفشی است که کف صاف دارد و مدام لیز میخورد و با آن کفش ماشین خود را هل میدهد و مدام بر زمین میخورد و یک مصرف کننده بلد نیست کمک بگیرد به این دلیل که خودش هم کمک نکرده است. نان ما در کمک و محبتی است که به انسانهای دیگرمیکنیم. من همیشه به خاطر وجود شما و افرادی که در کنگره حضور دارند خدا را شکر میکنم و تک تک شما را نعمت خداوند میدانم.
افرادی که دوست دارند در مسیر راه قرار بگیرند، نیازمند این هستند که به خودشان برسند. برای رسیدن به حال خوب باید وقت بگذارید و تلاش کنید. آقای مهندس میفرمایند: سه مدل قدردانی داریم؛ قلباً زباناً و عملاً و این سه کنار همدیگر هستند. حس من با کسی خوب باشد یعنی اینکه قلباً از او سپاسگزار هستم زباناً همین که افراد هر جلسه سپاسگزار میکنند. اما مهمترین موضوع قدرداني در عمل میباشد. اگر رهجو در زمان درمان خوددرست رفتار نکند، آیا عمل صحیحی دارد و آیا سپاسگزار من و کنگره آقای مهندس میباشد؟ زمانی که خودم به خودم احترام نگذارم توقعی از دیگران نداشته باشم که دیگران نیز به من احترام بگذارند. من با رفتار درست خودم انسانهای دیگر را مجبور میکنم که به من احترام بگذارند. این رفتار صحیح را قدردان جناب آقای مهندس میباشیم. این مسیر، این صندلی و این جایگاه را یک فرصت میدانم که اگر فرصتها را قدر ندانیم، از ما گرفته میشوند. زمانی ما لذت دنیا را در کشیدن سیگار میدیدیم اما اکنون لذت دنیا را در درست زندگی کردن میبینیم. شخصی که به رهایی میرسد و میخواهد از راهنمای خود قدردانی کند باید به بهترین شکل آن را انجام دهد. اگر کسی آن را به درستی انجام ندهد، ارزش قائل نشدن نسبت به چیزی است که به او داده شده است و جلوی خیر و برکت را برای خودش میگیرد.
قدردانی عملی این است که اول خودت سالم شوی و به قول شاعر که میگوید: گر مرد رهی میان خون باید رفت/ وز پای فتاده سرنگون باید رفت. درست است این راه آسان نیست اما ما قدرت و توانایی بیشتری داریم. توان من بیشتر از یک نخ سیگار میباشد. ما انسان هستیم و توانمند و ما باید توانایی خود را استخراج کنیم و مسیر آن همان است که کنگره میگوید. توانایی به سن و سال نیست بلکه نسبت به حرکت و تلاش است. آقای مهندس از ۵۷ سالگی شروع کرد و الآن به اینجا رسیدهاند.ما میتوانیم به جایی برسیم که لذت حالمان را ببریم و آن زمانی است که کار خود را به خوبی انجام میدهیم، زمانی است که از خودمان سپاسگزار باشیم و خداوند نیز از این کار ما لذت خواهد برد و به ما کمک خواهد کرد. خداوند خود محبت است، خود کمک استو به طور کل شغلش کمک کردن است. میشود تو بخواهی و او کمک نکند. میشود در مسیر باشید و کمک نکند. خداوند در این مسیر به تو انرژی و توانایی میدهد.
(2)(2)(3).png)
تایپ و ویرایش: مسافر مسعود
تنظیم خبر: مسافر کرامت
مرزبان خبری: مسافر سلمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
4656