به نام قدرت مطلق الله
دومین جلسه از دور چهلم کارگاههای آموزشی ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، نمایندگی ایمان با استادی راهنمای محترم مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه "در کنگره 60 چگونه قدردانی میکنیم؟" در روز دوشنبه 24 آذرماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر. خداروشکر که در خدمت شما عزیزان هستم تا آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفته در کنگره ۶۰ "چگونه قدردانی میکنم؟" است. این علامت سؤال آخرش یعنی از من سؤال میکند؛ یعنی باید به خودم رجوع کنم، به خودم برگردم و نگاهی به خودم بیندازم و ببینم تا امروز چه کار کردهام؟
برای سفر اولیهایی که رها میشوند، مهمترین کار این است که اگر میخواهند قدردانی کنند، به وظیفهشان عمل کنند. جلسه پیش آقای حسین کوهرنگی گفتند که قدردانی من این است که اگر رها شدم، سه تا فالوآپ بدهم؛ ده روز بعد، ششماهگی و یکسالگی. اگر حتی یکی از اینها جا بیفتد، شک نکنید که اگر هم به مصرف مواد برنگردند، صددرصد در تاریکیای بدتر از مواد گرفتار میشوند. اولین کاری که باید بکنم این است که بدانم قرار نیست همه در کنگره بمانند. اگر قرار بود همه بمانند که اصلاً جور درنمیآمد، اما وظیفه من این است که این سه تا فالوآپ را انجام بدهم و همین یعنی قدردانی.
.jpeg)
قدردانی سه بُعد دارد که آقای مهندس هم اعلام کردند: "دلی، زبانی و عملی". عمل، یعنی خدمت کردن، بعضیها میمانند و خدمت میکنند؛ مثلا یکی مرزبان میشود، یکی در نشریات، یکی در OT و بعضیها راهنما میشوند، بعضیها هم توان این خدمتها را ندارند و خدمت مالی میکنند. بالاخره هر کسی هر کاری که از دستش برمیآید انجام میدهد، منِ مصطفی که در این مجموعه رها شدم، هر کاری از دستم بربیاید بهعنوان قدردانی انجام میدهم. اینطور نیست که همه باید بمانند و خدمتگزار شوند. نه، چنین چیزی نیست، مهم این است که وظیفهام را درست انجام بدهم. امروز لژیون سردار بود و من از طرف آنها آمدم و تشکر میکنم از اعضای لژیون سردار که اجازه دادند امروز اینجا بنشینم.

در مورد خدمت کردن در کنگره، برای خود من اینطور بود که نه از زمان رهایی، بلکه دو سه سال طول کشید تا خودم را پیدا کنم و به خودم بیایم. اما از زمانی که فهمیدم، چسبیدم به کنگره، حتی اگر فردا هم این خدمت را از من بگیرند، باز هم میایستم و هر خدمتی که بگویند انجام میدهم. من از اینجا نمیروم، چون اینجا واقعاً زنده شدم. بیرون از این در را نگاه میکنم و میبینم، من کجا میتوانم چنین آدمهای خوبی را پیدا کنم و کنارشان باشم؟ این خودش یک نعمت است و قدردانی میخواهد. با خیال راحت کنارشان هستم، استرس ندارم، انرژی میگیرم و مطمئنم آسیبی نمیبینم. بیرون از این در کجاست که من بتوانم اینقدر راحت بنشینم، صحبت کنم، درد دل کنم و مشکلاتم را بگویم و مطمئن باشم بهترین مشاوره را میگیرم.

من از وقتی توانستم تکانی به خودم بدهم، که فهمیدم پول مال من نیست. کسی که پهلوان میشود یا سردار میشود، آن پول مال خودش نیست که میدهد؛ به او اجازه داده شده که بدهد. اگر به بعضیها اجازه داده نمیشود، برای این است که هنوز آماده نیستند. اگر من امروز هزار تومان در جیبم دارم و میتوانم بدهم، یعنی به من لطف شده. من کمک نمیکنم؛ به من لطف شده که اجازه دارم پول بدهم چون بعد از پرداخت، اجازه خیلی چیزها برایم صادر میشود و میتوانم روی خیلی از صفات بد خودم کار کنم.
نکته دیکر درباره قدردانی که تمام هستی طبق این سیستم عمل میکند، این است که وقتی به کسی محبت میکنم و او قدردانی میکند، دلم میخواهد بیشتر به او محبت کنم. اما اگر ناسپاسی کند، غر بزند و همیشه طلبکار باشد، کمکم از او گرفته میشود. در خانواده هم همین است؛ آن بچهای که قدردان است، همیشه عزیزتر است، اما اونی که غر میزند، جایش هیچجا نیست. سیستم هستی هم همینطور است. وقتی کوچکترین خدمتی به من میشود، اگر ببینم و تشکر کنم، مسیرم باز میشود. من وارد کنگره شدم، با روی باز با من برخورد کردند، مشاوره دادند، هوایم را داشتند. اگر شروع کنم به غر زدن و نق زدن، شک نکنید آسیبها برمیگردد، شاید نه به همان شکل، ولی برمیگردد. من به گذشته خودم نگاه میکنم؛ میبینم زندگی من دگرگون شد! خواب نداشتم، آرامش نداشتم، با خانواده و پدر و مادرم مشکل داشتم، حتی نمیتوانستم ارتباط بگیرم. الان همه اینها کجا رفته؟ اینها همه قدردانی میخواهد.

در آخر هم آقای مهندس گفتند بچههایی که در لژیون سردار هستند، معنی قدردانی را فهمیدهاند؛ یعنی کسی که میخواهد رشد کند، باید در مسائل مالی هم حرکت کند. هیچ اجباری نیست، هیچ زوری نیست؛ چون این باید درونی شود و با عشق انجام شود، انگار برای بچه خودم یا خانه خودم خرج میکنم. حتی از خدا هم نباید طلبکار باشیم، قانون هستی این است: یک دانه میکاری، هفتاد تا برداشت میکنی. این سنت است؛ و نباید با توقع داشتن، خرابش کنیم.
ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش دادید.

تایپ : مسافر مهدی
ویرایش و ارسال : مسافر امیر
عکاس خبری : مسافر امیر
مسئول خبری : مسافر ابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
142