سلام دوستان زری هستم همسفر
من قدرشناسی و سپاسگزاری را در کنگره ۶۰ آموختم، چراکه قبل از ورود به کنگره هیچ آموزشی در این زمینه نداشتم. قدرشناسی و سپاسگزاری مسئلهای است که از طریق آگاهی و آموزش به دست میآید و هرچه انسان آگاهتر باشد، قدرشناستر میشود. قدرشناس بودن یعنی دیدن خوبیهایی که انسانها در حق ما انجام میدهند و اینکه منِ همسفر بتوانم آنها را بهدرستی عنوان کنم. اگر امروز به آرامش رسیدهام، اگر مسافرم حال خوبی دارد و اگر فرزندانم را میبینم که به آرامش درونی رسیدهاند، همه اینها نتیجه آموزشهاست و من باید قدردان کنگره، آموزشها و خدمتگزاران آن باشم و قدر این مکان مقدس را بدانم.
این جایگاه و این آرامش چیزی نیست جز حاصل آموزشهای ناب کنگره. من باید با خودم جمع و تفریق کنم و گذشتهام را به یاد بیاورم؛ روزهایی که در تاریکیها بودم و امروز ببینم به کجا رسیدهام. در مرحله اول باید قدردان نعمتهای خداوند و شاکر او باشم، چراکه شکرگزاری درهای لطف و رحمت الهی را به روی انسان میگشاید. این یکی از بزرگترین انواع قدرشناسی است؛ اینکه شکرگزار خالق هستی و خالق خود باشیم. اگر منِ همسفر قدرشناسی را آموختهام، این آموزش را در کنگره یاد گرفتهام و امروز آن را در زندگی به کار میبرم.
قدرشناسی هم مالی است و هم معنوی. اگر بتوانم بخشی از مال خود را برای قدردانی ببخشم، این نشاندهنده تعادل در من است و اگر در بُعد معنوی بتوانم به خدمتگزارانی که به هر نحوی در کنگره خدمت میکنند احترام بگذارم، یعنی آموزشها را گرفته و کاربردی کردهام و در مسیر سبز کنگره حرکت میکنم. در درگاه خداوند، انسانهایی که ناله میکنند رد میشوند، آنهایی که صبر میکنند پذیرفته میشوند و آنهایی که شکرگزاری میکنند شاگرد اول میشوند. خداوند میفرماید اگر در صراط مستقیم، که همان عدالت، معرفت و عمل سالم است، نباشیم بدترینها را بر ما حاکم میکند. هیچ میدانیم فرصتی که امروز از آن بهره نمیگیریم، آرزوی دیگران است؟ پس قدر صندلی خود را بدانیم؛ چراکه شکر نعمت، نعمت را افزون میکند و کفر نعمت، نعمت را از کف بیرون میبرد.
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
من در کنگره یاد گرفتم که قدردانی، قبل از اینکه یک رفتار بیرونی باشد، یک حال درونی است؛ یعنی اول باید بفهمم چه چیزهایی را از دست داده بودم و امروز دوباره به آنها برگشتهام. همین فهم دوباره، خودش آغاز قدردانی است. قدردانی در کنگره برای من یعنی اینکه آموزشها را به کار ببندم، نه فقط گوش بدهم. وقتی حرفها را تبدیل به عمل میکنم، انگار دارم میگویم: متشکرم که راه را به من نشان دادید. قدردانی یعنی بهجای اینکه فقط به دریافت فکر کنم، سهم خودم را هم ادا کنم.
قدردانی برای من یعنی نظم داشتن، حضور بهموقع، نوشتن سیدی، خدمت کردن و حتی یک لبخند ساده در لژیون. یعنی بفهمم هیچکس مجبور نیست برای من کاری انجام دهد؛ از راهنما گرفته تا مرزبانها و خدمتگزاران. همین آگاهی باعث میشود رفتارم نرمتر، محترمانهتر و صمیمیتر شود. قدردانی یعنی حال خوبم را خرج دیگران کنم؛ یعنی اگر توانستم از تاریکیها بیرون بیایم، دست کسی را بگیرم تا او هم امیدوار شود. این بزرگترین شکل شکرگزاری در کنگره است. هرچه قدر ما قدردان و سپاسگزار باشیم، نعمتها برای ما بیشتر میشود و اگر ناسپاسی کنیم، آن نعمتها را از دست خواهیم داد.
در کنگره ما میتوانیم هم مادی و هم معنوی قدردانی کنیم؛ مادی، که همان کمکهای مالی است، و معنوی، یعنی آموزشها را بگیریم، معلومات خود را بالا ببریم، به دیگران کمک کنیم، خدمت بگیریم، به قوانین کنگره احترام بگذاریم و تلاش کنیم همیشه در چهارچوب کنگره باشیم. کنگره ۶۰ تمام امکانات مالی، آموزشی و انسانی خود را با عشق و محبت در اختیار ما قرار داده است. پس باید در اندیشه، گفتار و عمل قدردان باشیم. اگر ما همسفران آموزشهای کنگره را کاربردی کنیم، ذرهذره به فرمانروایی عقل نزدیک میشویم؛ چرا که قدرشناسی یکی از نشانههای انسان دانا و عاقل است. قدردانی در کنگره ۶۰ یعنی بودن در مسیر ارزشها.
سلام دوستان شیوا هستم همسفر
در کنگره ۶۰ یاد گرفتم که قدردانی یعنی شکرگزاری؛ یعنی تشکر کردن بابت کاری که برای ما انجام شده است. وقتی از ما بابت کاری که انجام دادهایم قدردانی میشود، در وجودمان انگیزه و انرژی ایجاد میکند. همان ضربالمثل زیبایی که همه از قدیم شنیدهایم میگوید: «شکر نعمت، نعمتت افزون کند؛ کفر نعمت، از کفت بیرون کند.» اگر ما بابت داشتن یک نعمت شکرگزار خداوند باشیم، آن نعمت برای ما افزوده میشود و اگر شکرگزاری نداشته باشیم، کمکم باعث از دست دادن آن نعمت خواهد شد. این قانون در تمام بخشهای زندگی جاری است و به ما یاد میدهد که نگاه قدردانانه، مسیر رشد را هموار میکند.
ما باید در تمام مراحل زندگی شکرگزار باشیم؛ شکرگزاری از خداوند و تمام هستی و آفرینش، برای چیزهایی که داریم؛ مثل سلامتی، همسر خوب، پدر و مادر مهربان، فرزندان سالم و همه داشتههایی که گاهی برای بودنشان ارزشی قائل نیستیم. تا زمانی که چیزی را داریم باید قدر و ارزش آن را بدانیم، چون معمولاً در نبودش و از دست دادنش میفهمیم چه نعمت بزرگی همراه ما بوده است. قدردانی یعنی دیدن داشتهها قبل از آنکه به نداشتهها فکر کنیم و یاد بگیریم برای نعمتهایی که هر روز در کنار ما هستند، شاکر و سپاسگزار باشیم.
شکرگزاری و قدردانی سه حالت دارد: شکرگزاری با قلب، شکرگزاری با زبان و از همه مهمتر شکرگزاری در عمل. اگر کسی را دوست داریم، فقط دانستن آن کافی نیست؛ گاهی باید با زبان بگوییم و گاهی با عمل ثابت کنیم که چقدر برایمان ارزشمند است. قدردانی در کنگره ۶۰ یعنی احترام گذاشتن به راهنما، به لژیون و به تمام عزیزانی که در این سیستم زحمت میکشند. اگر میخواهم بهعنوان یک رهجو قدردان باشم، باید حرفگوشکن راهنمای خودم باشم و بدانم که تشکر فقط در گفتن خلاصه نمیشود، بلکه باید در رفتار و عملم دیده شود.
من اگر بهعنوان یک فرزند قدردان پدر و مادرم باشم، یعنی طوری زندگی و رفتار کنم که از من راضی باشند؛ این یعنی قدردانی واقعی. در واقع در هر جایگاهی که هستم، چه در جایگاه مادر برای فرزندانم، چه در جایگاه همسر برای همسرم و چه بهعنوان یک آفریده از بندگان خداوند، باید در برابر نعمتهایی که به من داده شده شکرگزار خداوند و هستی باشم. از خداوند سپاسگزارم که این راه را در مسیر زندگی من قرار داد تا بیاموزم چگونه قدردان و شکرگزار باشم، و از آقای مهندس و خانواده محترمشان صمیمانه تشکر میکنم که در مسیر زندگی، چراغ راهی شدند برای عبور از تمام تاریکیها.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
در کنگره ۶۰ یاد گرفتم که قدردانی فقط یک واژه یا یک جمله ساده نیست، بلکه یک جهانبینی و نگاه عمیق به زندگی است. قدردانی یعنی ابتدا نعمت را بشناسم و ارزش واقعی آن را درک کنم. در آموزشهای کنگره بارها گفته میشود که بزرگترین نعمت، نعمت بودن و هستی است. خداوند ما را با دقت، نظم و حکمت آفریده و جسم سالم، قدرت تفکر، اختیار و روح را به ما بخشیده است. وقتی این داشتهها را میشناسم و برایشان ارزش قائل میشوم، در واقع اولین قدم قدردانی را برداشتهام و نگاه من به زندگی آگاهانهتر میشود.
کنگره به من آموخت که شکرگزاری فقط با گفتن «خدایا شکرت» کامل نمیشود؛ زیرا خداوند کارهایش را از طریق انسانها به انجام میرساند. اگر قدردانی از مخلوق را بلد نباشم، شکرگزاری از خالق هم در وجود من عمیق و ماندگار نخواهد بود. وقتی متوجه شدم افراد زیادی در این مسیر برای من زحمت میکشند؛ از راهنما و کمکراهنما گرفته تا مرزبانان، ایجنت، دیدهبانان و بهویژه بنیان کنگره، فهمیدم که قدردانی یعنی دیدن این زحمات و احترام گذاشتن به آنها با تمام وجود.
قدردانی در کنگره ۶۰ برای من معنا و مصداق دارد؛ تشکر زبانی از کسانی که برایم وقت و انرژی گذاشتهاند، رعایت حرمتها و قوانین بهعنوان احترام عملی، آراستگی، نظم و حضور بهموقع در جلسات، خدمت کردن در هر جایگاهی که هستم و کمک مالی، زیرا کنگره برای ادامه مسیر خود به مالیه نیاز دارد. همچنین مراقبت از جسم و روانم که هدیه ارزشمند خداوند است، بخش مهمی از قدردانی من به شمار میآید. امروز میدانم اگر بگویم «الهی شکر»، باید پیشنیازهای آن را رعایت کرده باشم؛ یعنی هم خداوند را شکر کنم و هم بندگانش را.
کنگره به من یاد داد که لحظههای شکرگزاری، زیباترین لحظههای زندگی هستند؛ همان لحظاتی که انسان در صراط مستقیم قرار میگیرد و از تاریکی به سمت روشنایی حرکت میکند. این مسیر برای من سراسر نعمت بوده و وظیفه دارم در اندیشه، گفتار و عمل قدردان آن باشم. در پایان، از خداوند متعال، از بنیان کنگره ۶۰، از دیدهبانان گرامی و از راهنمای عزیزم صمیمانه سپاسگزارم که مسیر رهایی، آگاهی و سلامت را به من نشان دادند.
سلام دوستان نرگس هستم همسفر
سپاسگزار قدرت مطلق هستم که قلم را در دست من قرار داده و جهان هستی و طبیعت را در اختیار انسان قرار داده تا بتواند بهره لازم را ببرد و انسان را اشرف مخلوقات آفریده است. پس من باید سپاسگزار خدای خود باشم بهخاطر هر آنچه استفاده میکنم. این قدر دانی و شکرگزاری، انرژی مثبت و حال خوش برای من به همراه دارد و نگاه من را به زندگی عمیقتر و با ارزشتر میکند.
تشکر و قدردانی یکی از موضوعات مهمی است که در کنگره آموزش میبینیم و در جامعه ما اهمیت ویژهای دارد. قدردانی در کنگره ۶۰ جزئی از حرمت و قوانین کنگره محسوب میشود؛ یعنی باید حرمت مکان و قوانینی که گذاشته شده است را رعایت کنیم تا کنگره به رشد خود ادامه دهد. در کنگره، مرزبانان، ایجنت و راهنمایان همه در حال خدمت هستند؛ پس برای قدردانی از این خدمت، باید با عشق، پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک رفتار کنیم تا واقعاً شایسته قدردانی باشیم.
در کنار این همه خدمت، لژیون سردار نیز به راه خود ادامه میدهد. همانطور که دیگران کاشتند و ما برداشت کردیم، حالا ما نیز باید بکاریم تا دیگران بهره ببرند. با عضو شدن در لژیون سردار، لژیون دنور یا پهلوان، میتوانیم قطرهای کوچک از دریای بزرگ قدردانی کنگره باشیم و سهم خود را در استمرار این خدمت ادا کنیم. اگر روز اولی که وارد کنگره شدم را به یاد داشته باشم و فراموش نکنم—چرا که انسان فراموشکار و نسیانپیشه است—متوجه میشوم با چه حال خراب و چالشهایی وارد کنگره شدم و از چه مسیرهای سختی عبور کردم تا به نقطه اول بازگشتم.
آنوقت است که همیشه قدردانی و شکرگزاری میکنم؛ بهخاطر رهایی از چنگال اعتیاد و حال خراب خودم. در این مسیر، خدمتی که ارائه میشود را با جان و دل انجام میدهیم تا بتوانیم ذرهای از این اقیانوس بزرگ عشق و محبت که همواره در حال سیراب کردن است، باشیم و سهم کوچکی در قدردانی و استمرار حرکت کنگره داشته باشیم.
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر طیبه(لژیون سوم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
76