English Version
This Site Is Available In English

از بابت نعمت‌هایی که به تو داده شده است سوال می‌شود

از بابت نعمت‌هایی که به تو داده شده است سوال می‌شود

جلسه هفتم از دوره چهاردهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صادق قم، با استادی پهلوان محترم مسافر احسان، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مهدی، با دستور جلسه "در کنگره60 چگونه قدردانی می کنیم" یکشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۴ ساعت راس ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند خودم را هزاران بار شاکر و سپاسگزارم از آقای مهندس و خانواده‌ی محترمشان همیشه قدردان و سپاسگزارم خداوند حافظ و نگهدار این خانواده‌ی محترم باشد انشاالله سالیان سال سایه ایشان بر سر همه‌ ما مستدام باشد و از این خورشید تابان نور جذب کنیم.

دستور جلسه : در کنگره60 چگونه قدردانی می کنیم؟

خیلی خوشحالم در این شعبه حضور دارم قبلا هم به این شعبه آمده بودم اما در ملک دیگری، ولی دوستان همت کردند و قدر دانستند تلاش کردند آجر به آجر، قدم به قدم از معرفت و عمل سالم و عدالت بهره گرفتند تا من خیلی راحت اینجا نشستم و لذت میبرم کنار شما، از آقا مجتبی نگهبان لژیون سردار هم تشکر می کنم که این فرصت را برای من مهیا کردند که من امروز آموزش بگیرم.

من قبل از جشن گلریزان به این شعبه آمدم و حس خوبی به من داد واقعاً لذت بردم از این تلاش و کوشش از این ساختار و از این رنگ آمیزی و از تابلو های زیبا و از این سرامیک های زیبا این زیبایی واقعا به چشمم آمد، البته در تهران هم شخصی به اسم سرهنگ صالحی یک ساختمانی به ما اهدا کرده است و ما همیشه از این گذشت لذت برده ایم و استفاده کرده ایم ولی همه چیز به همین قدردانی تمام نمی‌شود و ما باید سپاس بداریم.

 من روی کلمه سپاس خیلی فکر کرده‌ام کلمه پاس یعنی من باید از این جا پاسبانی کنم و من باید از این جا پاسداری و نگهبانی کنم من باید از تک تک این سرامیک ها و سنگ ها که با عشق محبت کنار هم قرار گرفته‌اند نگهبانی کنم حتی من و من هایه بعد از من و نباید بگذاریم کوچک ترین آسیبی به این ها برسد چرا؟ چون همین باعث افزایش نعمت می‌شود و همچنین افزایش شعب دیگر، اگر امروز در این مکان می‌نشینیم و صحبت می‌کنیم تمام قضیه همین است که می‌خواهد درس زندگی به من بدهد و بگوید احسان 

شکر نعمت، نعمتت افزون کند

کفر نعمت، از کفت بیرون کند 

 وظیفه‌ی من این است که از این عشق و محبت که در این مکان جاری است نگبانی کنم و شکر گزار و قدردان تمام این عزیزان باشم اگر این قدر ها را نبینم به کفر تبدیل می‌شود آقای مهندس می‌گویند کفر یعنی پنهان کاری و من در جایگاه کافری قرار می‌گیرم؛ چند روز بیش تفسیر قرآن درمورد ابوجهل را میخواندم، باخود گفتم من که ابوجهل را نمیشناسم او هزار و خورده ای سال قبل بوده ولی واقعاً چقدر من در زندگی خودم ابوجهل بوده‌ام، خیلی نسبت به این موضوع که در قران درمورد بریده شدن دست ابو لحب سخن می‌گوید فکر کرده‌ام و واقعاً چقدر در زندگی ابو لحب وار فکر کرده‌ام بعضی از کلمات یک اسم هستند و پشت این اسم ها هزاران تفسیر است که من خودم را جای آنها قرار بدم اگر به صورت واقعی نگاه کنم صاحب نظر می‌شوم. به قول آقای مهندس که در مورد آیات قران می‌گویند آیا به خلقت خود نگاه کرده‌ای آیا به غذاهایت نگاه کرده‌ای؛ می‌گویند خوب نگاه کن آن موقع است که دیگر صاحب نظر می‌شوی و هنگامی که پرده از جلوی چشمانم کنار برود دید من وسعت پیدا میکند. 

اول اگر بخواهم بگویم قدردانی به چه معناست؟ قدر یعنی اندازه تو اول اندازه را بدان و باید یکسری اندازه را بفهمیم من باید قدر و اندازه‌ی خودم را بدانم یکی از بچه ها در لژیون به من گفت آقا من خیلی دوست دارم بین کارتن خواب‌ها بروم و ۵۰ تا غذا بین آنها پخش کنم به او گفتم نفس حرفت خیلی قشنگ است ولی ایراد آن عدد 50 است چون واقعا آن شخص اندازه ی 50عدد غذا نبود، من به او گفتم اگر دوست داری نفس بازی را ادامه بده و برای شروع حتی به دونفر هم که شده فقط نان و پنیر بده آن موقع است که تو قدر پیدا خواهی کرد و یک روز نگاه می‌کنی تعداد غذاهایت به ۲۰۰پرس رسیده است و کنگره این را به من یاد می‌دهد.

میگوید تو اول قدر خودت رابدان و اگر قدر خودت را دانستی آن موقع قدر و اندازه پیدا میکنی مثل بچه های کنگره در گذشته افرادی بودند که برای 6ملیون تومان دستشان می‌لرزید ولی امروز تمام تفکر آنان این است که چگونه در بازی نشان در بی نشانی بازی کنند چرا؟ چون حرکت از ترس به شجاعت است و در حرکت در صراط مستقیم سراسر برکت است، حکمت شکر گزاری در این است که وقتی تو شکر گزار هستی به اندازه‌ی همان شکرگزاری بزرگ خواهی شد و قدر پیدا می‌کنی و این خیلی جالب است. من واقعا شکر گزار آقای مهندس هستم که منظره‌ای را برایم باز کرد که بتوانم به دنیای پیرامونم نگاه کنم و گاهی اوقات از جلوی چشمانت پرده ای را کنار میزند و می‌گوید انسان نگاه کن و لذت ببر از این عظمت و بزرگی، هیچگاه آقای مهندس به کسی نمی‌گوید بیا پول به من بده، آیا تا کنون مهندس به شما گفته است که به کنگره بیا و پول بده؟ در ابتدا تو را آگاه می‌کند و بعد خودت می‌روی و به کنگره کمک می‌کنی و کل آگاهی در کنگره یعنی اینکه آموزش را بگیری و خودت بروی و کمک کنی.

بنده آیه‌ای از قرآن می‌خواندم که در آن نوشته بود روزی از بابت نعمت‌هایی که به تو داده شده است سوال می‌شود، می‌پرسند ما به تو نعمت دادیم و تو مالک این نعمت بودی و چقدر از این نعمت استفاده کردی، گاهاً به خداوند می‌گویم که اگر قبلاً بنده از دستم درست استفاده نکردم الان می‌دانم چطور استفاده می‌کنم و این دست برای کاشتن است برای کاشتن بذر درست است. 

هیچ وقت اولین روزی که به کنگره آمدم را فراموش نمی‌کنم که چه حال بدی داشتم، با خود می‌گویم احسان تو باید بدانی که چه حال خرابی داشتی و کنگره به تو زندگی داد و تو را احیا کرد باید قدر بدانی، زمانی که من این لطف را بدانم از آن نگهداری می‌کنم.

 بنده همیشه می‌گویم هنوز که هنوز است من احسان نمی‌دانم که کنگره کجا است هیچ ادعایی هم ندارم اما ایمان دارم که چند سال دیگه از روی کنگره پرده برداشته بشود و بگویم این جایگاه چه جایگاه مقدس و رفیعی بوده است. 

همیشه سپاسگزار خداوند خواهم بود و همیشه به گذشته خودم نگاه می‌کنم و دلیل حال خوب امروزم را می‌فهمم.

از اینکه به صحبت‌های بنده توجه نمودید متشکرم.

تایپ خبر: مسافر مسلم لژیون دهم 

عکاس: مسافر علی اصغر لژیون پنجم 

ارسال خبر: همسفر امیرمحمد 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .