جلسه هشتم از دوره چهاردهم کارگاه آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی شهباز به استادی اسیستانت همسفر منصوره، نگهبانی همسفر زینت و دبیری همسفر صفیه با دستور جلسه «در کنگره60 چگونه قدردانی میکنیم؟» روز یکشنبه 23 آذرماه 1404 ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا شاکر خداوند هستم و خیلی خوشحالم که در جمع شما همسفران صمیمی نمایندگی شهباز حضور دارم. از آقای مهندس بسیار سپاسگزارم که این بستر را برای ما فراهم کردند تا من هم بتوانم به کنگره بیایم، آموزش بگیرم و خدمت کنم. امیدوارم خدمتم مفید واقع شود؛ هم برای خودم و هم برای همه عزیزان. تشکر میکنم از ایجنت نمایندگی شهباز که این فرصت را در اختیار بنده گذاشتند و از همه شما خدمتگزاران نمایندگی و از راهنماها تشکر و قدردانی میکنم. هفته گذشته هفته بنیان را داشتیم؛ جا دارد یکبار دیگر این هفته را هم خدمت آقای مهندس و هم خدمت خانواده محترمشان و هم به شما عزیزان تبریک بگویم، امیدوارم قدر این فرصتی را که در اختیارمان گذاشتهشده بدانیم.
بهقولمعروف این سفره پهنشده و لطف و رحمت خداوند شامل حال ما شده تا همگی بتوانیم بهاندازه نیاز و ظرفیتمان از این سفره بهرهمند شویم. خوشا به حال کسی که نهایت تلاش خودش را میکند تا هر آنچه نیاز دارد از این سفره بردارد. من معتقدم در کنگره آبمیوههای متفاوتی وجود دارد و خوشا به حال کسی که به یک طعم قانع نمیشود و دوست دارد تمام این آبمیوهها را بچشد و از این فرصت استفاده کند. دستور جلسه این هفته ما در مورد «قدردانی کردن در کنگره۶۰» است. همانطور که میدانید قدردانی کردن یکی از آموزشهای اساسی است که ما در کنگره یاد گرفتیم و در اصل در ضلع جهانبینی ما فرود میآید و قرار است جهانبینی مسافر و همسفر را تغییر دهد؛ پس میتوانیم بگوییم قدردانی کردن یعنی همان تغییر نگرش و جهانبینی.
ما همگی قبل از کنگره شاید نگاه متفاوتی نسبت به قدردانی داشتیم و وقتی وارد کنگره شدیم متوجه معنای اصلی قدردانی شدیم؛ همانطور که من همیشه میگویم مفاهیم کلمات در کنگره خیلی متفاوتتر از بیرون از کنگره است و قدردانی کردن هم از این قضیه مستثنا نیست. قبل از اینکه وارد کنگره شویم، قدردانی را با یک نگاه دیگر میدیدیم؛ اگر برای کسی کاری انجام میدادیم انتظار داشتیم در قبال آن چیزی هم دریافت کنیم تا برایمان دلنشین باشد؛ اما در کنگره این موضوع برای من متفاوت شد. من خودم قبل از آمدن به کنگره همیشه متوقع بودم؛ یعنی مشکلاتم را روی دوش دیگران میانداختم و از دیگران انتظار داشتم که بیایند و مشکلات من را حل کنند؛ اما وقتی وارد کنگره شدم این آموزش به من داده شد که مسئولیت اداره زندگی و حل مشکلاتم با خود من است.
این آموزش به من کمک کرد که واقعاً این متوقع بودن را از خودم بردارم و دیگر دائم از دیگران انتظار کمک نداشته باشم. در اصل کسی بود که این آموزش را به من داد؛ راهنمایی که نگرش من را تغییر داد. این آموزشها وارد عمل شد و توانست نگاه من را نسبت به این موضوع متفاوت کند. حالا که این آموزش را یاد گرفتهام و به این دانش دست پیدا کردهام، وظیفه من چیست؟ این دقیقاً مثل همان موضوعی است که در هفته بنیان گفتیم؛ گفتیم آقای مهندس به علم و روش درمان DST دست پیدا کرد؛ اما آن را برای خودش نگه نداشت و با ما به اشتراک گذاشت. حالا که ما در کنگره به علمی دست پیدا کردهایم که خودمان را از تاریکی نجات دادهایم و حالمان خوب شده، آیا نباید نسبت به چیزی که دریافت کردهایم قدردان باشیم؟ پس ما باید نسبت به ذرهذره و جزءبهجزء مسائلی که در کنگره برایمان فراهمشده قدردانی کنیم.
قدردانی کردن ما باید عملی باشد، نه اینکه فقط به زبان اکتفا کنیم. هیچ تشکری برای یک راهنما بهتر از این نیست که وقتی سر لژیون مینشیند، رهجو منظم در لژیون حضور داشته باشد، سیدیها را گوش بدهد، آنها را عملیاتی کند و بتواند با آموزشها مشکلاتش را حل کند. این بهترین قدردانی از یک راهنماست. آقای مهندس همیشه میفرمایند: «بهترین قدردانی این است که آموزشها را برای خودمان به کار ببریم و قدر داشتههایمان را بدانیم.»
وقتی موضوع قدردانی مطرح میشود؛ باید نگاه کنیم ببینیم کجا بودهایم و در چه شرایطی قرار داشتهایم. آنوقت است که میفهمیم باید قدردان فرصتها و نعمتهایی باشیم که در کنگره در اختیار ما گذاشته شده است زحمات ایجنت، مرزبانان و راهنماهایی که ساعتها برای ما وقت میگذارند؛ اگر اینها را نبینیم، خودمان محروم میشویم. آقای مهندس میفرمایند: «وقتی نعمتی را داشته باشیم و از آن استفاده نکنیم، از آن نعمت محروم میشویم.» امروز سفرهای از آموزشها برای ما پهنشده و اگر از آن استفاده نکنیم، دچار ناسپاسی و کفر نعمت میشویم. شعر زیبایی میگوید: شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت، از کفت بیرون کند؛ اگر من همسفر قدر این صندلی، این زمان و این آموزشها را بدانم، بهموقع حضور داشته باشم، سیدی بنویسم، حرمتها را رعایت کنم و آموزشها را عملی کنم، این نعمتها برایم پایدار میماند.

مرزبان کشیک: همسفر مریم و مسافر محمد
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر زینت نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهباز
- تعداد بازدید از این مطلب :
294