قدردانی میتواند یک حالت و یا یک ویژگی شخصیتی باشد. به زبان ساده فرد میتواند در یک لحظه خاص از کسی یا چیزی قدردانی کند و همچنین میتواند بهطور بلند مدت قدردانی را به عنوان یک ویژگی شخصیتی مثبت داشته باشد و به دیگران ابراز کند. ما برای این که بتوانیم قدردان باشیم؛ باید به چند نکته توجه کنیم. ابتدا پذیرش خوبیهای زندگی؛ در این حالت ما تایید میکنیم که زندگی خوب است و عناصری دارد که آن را ارزشمند میکند. شناخت این که منبع خوبیها خارج از خود فرد هستند، انسان میتواند از خالق خود و از جهان هستی سپاسگزار باشد. در این مرحله انسان به درک میرسد که خوبیهایی که در زندگی وجود دارند از کجا آمدهاند و از چه کسی باید قدردانی کنیم. قدردانی، میتواند مزایای فردی داشته باشد؛ از جمله بهبود سلامت جسم و روان، افزایش شادی و رضایت از زندگی، افراد قدردان سالمتر هستند.
قدردانی را به عنوان مادر همهٔ فضیلتها میشناسند. انسان قدرشناس از زندگی لذت بیشتری میبرد و شادکامتر است. قدردانی از هر چیزی باعث جذب بیشتر آن در زندگی میشود. چرا قدردانی اینقدر روی زندگی ما تاثیر میگذارد؟ هنگامیکه قدردان و شکرگزار هستیم، در اصل بر روی آنچه که داریم تمرکز و توجه میکنیم و از آن چیز بیشتر دریافت میکنیم. وقتی ما در حال قدردانی هستیم، در حال بیشتر دیدن نعمتها هستیم و بدون هیچ چشمداشت و انتظاری قدردانی میکنیم و جهان به این قدرشناسی ما پاسخ میدهد و فراوانیهای بیشتر و بیشتر به ما نشان میدهد. حس قدرشناسی؛ توجه به اضافهٔ احساس مثبت است و این دو قطب بزرگ، انرژی مضاعفی بر زندگی ما ساطع میکند و در یک کلام، شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کفت بیرون کند.
چگونه میتوانیم از کنگره قدردانی کنیم ؟ در مرحله اول؛ باید آموزشهای کنگره را به خوبی دریافت کنیم و ضد ارزشهایی که درون ما هست را به ارزشها تبدیل کنیم و این موضوع زمان میبرد. هر لحظه نیروهای منفی و بازدارنده راه ما را سد میکنند و ما مدام در حال جنگ درونی هستیم؛ باید بتوانیم به آنها غلبه کنیم و قدردان آموزشهای کنگره باشیم. ما میتوانیم از کم شروع کنیم به اندازه ظرفیت خود قدردانی کنیم. سپاسگزاری فقط نباید به زبان باشد؛ باید به عمل نیز باشد. من فقط زبانی قدردان باشم، کافی نیست، من در هر مقطعی که باشم چه سفر اول یا سفر دوم یا در هر جایگاه خدمتی که باشم؛ باید در مسیر باشم و درست حرکت کنم و فرمانبردار باشم و این؛ یعنی قدردانی کردن. باید انسان بودن و انسانی اندیشیدن را یاد بگیرم و به همنوعان خود کمک کنم.
باید بتوانم از هر چیز با ارزشی که در زندگی دارم ببخشم. از خود عبور کنم تا به خود برسم. از زمان، آرامش، پول و مادیات؛ باید از آن مکان امنی که برای خود ساختهایم، خارج بشویم تا دنیای بیرون را بیشتر بشناسیم. وقتی که یک نفر در کنگره به درمان میرسد، هزینه خیلی زیادی صرف میشود. باید در نظر داشته باشیم که این هزینه ها از کجا تامین میشود؟ کنگره مکانی غیر دولتی است و از جایی کمک دریافت نمیکند و با همکاری اعضا به کار خودش ادامه میدهد. وقتی ما هم عضوی از کنگره شدهایم باید بدانیم که بعد از ماهم افرادی وارد کنگره میشوند که هیچ پیش فرضی در ذهنشان از کنگره نیست و ما باید پذیرای آنها باشیم، اگر ما سعی کنیم زکات آموزشهایی که از کنگره گرفتیم را پرداخت کنیم که در اصل به خود خدمت کردهایم و برای خود کاری انجام دادهایم؛ چون چندین برابر خیر و برکت به زندگی ما وارد می شود.
ما پول ناچیزی پرداخت میکنیم و چیزی بدست می آوریم که هیچ وقت با پول نمیتوانیم آن را خریداری کنیم. ما باید از کم شروع کنیم تا نقطه تحمل ما کمکم بالا برود، از قانون یازدهم شروع کنیم، سعی کنیم سردار، دنور یا پهلوان شویم تا آیندگان هم بتوانند مثل ما از این مکان مقدس بهره کامل ببرند. به نظر من آقای مهندس دژاکام میتوانستند پیشنهاد کمک ارگانهای دولتی را بپذیرند و نیازی به کمک اعضا نباشد؛ اما ایشان این فرصت را به ما دادهاند که ما خود را محک بزنیم. عشق و محبت درونمان را بروز دهیم و در مقابل چیزی دریافت کنیم که تمام ابعاد زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد، چیزی از جنس تفکر، عشق، عقل، ایمان، آرامش، خودشناسی، خداشناسی. ایمان دارم که در این زمینه فقط به خود خدمت میکنم و همه چیز به من برمیگردد و همه این ها از برکت وجود کنگره و بنیان کنگره است.
منبع: سایت کنگره۶۰
نویسنده: همسفر مژده رهجوی راهنما همسفر سوسن ( لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سوسن (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر زهرا (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
106