اولین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی_عمومی کنگره 60 ویژه مسافران وهمسفران نمایندگی اندیشه با استادی راهنمای محترم، مسافر مرتضی، نگهبانی مسافر یدالله، دبیری مسافر حبیب با دستور جلسه "در کنگره 60 چگونه قدردانی کنیم؟ و در ادامه جشن اولین سالگرد رهایی مرزبان محترم مسافر میلاد" شنبه 22 آذرماه 1404 رأس ساعت 16:30 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر توفیق حاصل شد یکبار دیگر در جمع شما عزیزان باشم تا آموزش بگیرم و خدمت کنم. به نظر من دستور جلسهای خوب است که انسان را سوق بدهد به مهمترین وادی کنگره که همان تفکر میباشد، همه عزیزانی که اینجا تشریف دارند چه مسافران چه همسفران حتماً هدف و خواستهای دارند که این دستور جلسه به ما کمک میکند تا به هدف و خواسته خود برسیم.
اما در رابطه با دستور جلسه، در کنگره 60 چگونه قدردانی کنیم؟ خب این دستور جلسه سؤالی است که آیا در کنگره60 مگر باید قدردانی کنیم؟ یا چرا اصلاً باید قدردانی کنیم؟ این دستور جلسه و تمام دستور جلسات باعث تفکر انسان میشود و اینکه باعث میشود بیرون از کنگره 60 هم بتوانم این دستور جلسات را اجرا کنم.
تمام دستور جلساتی که در کنگره برگزار میشود از اهمیت بالایی برخوردار میباشد و با تکرار مکرر هر موضوعی ما میتوانیم به عمق و ارزش آن پی ببریم، با کمک همین دستور جلسات ما میتوانیم قانون زندگی کردن را بیاموزیم و راهحل مشکلاتی را که سر راهمان قرار میگیرد را پیدا کنیم.
کنگره 60 یک موجی دارد که ناخودآگاه باعث میشود با دیگران خوب باشیم وبه دیگران احترام بگذاریم اصلاً بدی وجود ندارد ولی بیرون از کنگره فرق میکند ولی من باید سعی خود را بکنم با انجام دادن این دستور جلسات بیرون از کنگره هم خوب باشم و قوانین زندگی را که در کنگره یاد گرفتهام به اجرا درآورم. قبلاً دستور جلسه بانام شکر گزاری بود من فکر میکنم قدردانی یک پله جلوتر از شکرگزاری میباشد به عبارتی ما باید اول قدردان باشیم و بعد شکرگزاری کنیم، وقتی ما یک آموزش، یک عمل و یا هر چیزی را اگر با تمام وجودمان حس کنیم میتوانیم شکرگزار باشیم وگرنه شکرگزاری بهمانند یک موج میباشد و یک روزی رو به خاموشی میرود و بهصورت کلامی شاید خیلی ها شکرگزار باشند، شکرگزاری و قدردانی مکمل یکدیگر میباشند، ما باید فهم یک موضوع را درک کنیم و اگر آن مطلب را کاملاً دریافت کردیم میتوانیم شکرگزار باشیم.
تعریف دیگر شکرگزاری به این معنی است که ما در هر جایگاهی که هستیم آن عمل را به نحو احسنت انجام دهیم اگر سفر اولی میباشم باید گوشبهفرمان راهنما باشم و اگر در کنگره 60حضور دارم باید تمام حرمتها و قوانین را کاملاً اجرا نمایم. در سی دی قاضی جناب مهندس میفرمایند: انسانهایی که در حال ناله کردن هستند مردود میشوند، انسانهایی که صبر میکنند موفق میشوند و انسانهایی که در حال شکرگزاری و قدردانی هستند شاگرداول میباشند.
و در ادامه اولین سال رهایی میلاد عزیز میباشد، اما میلاد با یک شرایط کاملاً عجیبوغریب وارد کنگره شد میلاد وقتی وارد کنگره شد که من تازه لژیونم را تشکیل داده بودم، برحسب حس و حالی که داشت بهعنوان راهنما من را انتخاب کرد، آقای مهندس میفرمایند کسانی که صبر میکنند به درمان میرسند و رها میشوند، در سفر اول برای میلاد این اتفاق نیفتاد ولی خوب در سفر بعدی که وارد کنگره شد، این بار با خواسته ایی قوی سفر خود را شروع کرد خوب من نمیخواهم شرایط میلاد را کاملاً بازگوکنم ولی اگر احساس میکنید در زندگی گره ایی یا مشکلی دارید حتماً به میلاد سری بزنید. خدا را شکر وقتی وارد کنگره شد شروع به خدمت کرد و تقریباً تمام جایگاه خدمتی را انجام داد و اکنون هم در جایگاه مرزبانی میباشد و متوجه این موضوع شد که باید قدردان و سپس شکرگزار باشد.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما عزیزان تشکر میکنم.

اعلام سفر: آنتی ایکس هروئین، روش درمان دی اس تی، داروی درمان شربت اوتی، مدت سفر 10 ماه و 10 روز با راهنمایی آقا مرتضی، ورزش کنگره شنا والیبال.
خواسته ی مسافر: امیدوارم که هیچ مادری، اسیر اعتیاد به مواد مخدر نباشد.


سخنان مرزبان محترم مسافر میلاد:
سلام دوستان میلاد هستم یک مسافر، خداوند را شاکر هستم که اولین سال رهایی خودم را با شما عزیزان در کنگره 60 جشن گرفتیم و از تمامی شما عزیزان بابت حضور گرمتان سپاس گزار می باشم. در راس از آقای مهندس و خانواده ی محترمشان که این بستر را برای من فراهم نمودند تا به رهایی برسم، نهایت قدر دانی و تشکر را دارم و امیدوارم با خدمت خالصانه خود، بتوانم باعث دلگرمی این عزیزان و اعضای کنگره60 بشوم.
از راهنمای عزیزم آقا مرتضی تشکر می کنم که با صبر و درایت خودشان من را همراهی کردند، تا بتوانم به رهایی و حال خوش برسم،
من در کنگره 60 یک سفر نصفه و نیمه داشتم که در سفرم فقط به دنبال معرکه گیری و سر پیچی از فرامین بودم، وقتی که از کنگره 60 رفتم خیلی حس وحال بدی داشتم و هر روز از حال بدی برخوردار می شدم، خداوند را شاکرم که این توفیق نسیب حال من شد که دوباره برگردم، قطعا یک حکمتی بود که من در آن زمان سفر خود را رها کردم و همیشه با خودم این موضوع را مرور میکنم که حتما وقتش نرسیده بود، یا خواسته ام آنطور که باید قوی نبود، بعد از رهایی ام من یاد گرفتم که باید قدردانی کنم، از سازمانی که من را از دل تاریکی ها به بیرون کشید، خیلی چیزها از کنگره 60 یاد گرفته ام که باید به دیگران یاد بدهم تا آنها هم بتوانند به حال خوب برسند.
من یک شخصی بودم که کارهایم را پشت گوش می انداختم، به عنوان مثال یک شناسنامه را من نمی توانستم تعویض کنم، یا در جمعی اگر قرار می گرفتم نمی توانستم با آن جمع مشارکت کنم یا از حق و حقوق خودم دفاع کنم، خیلی خیلی خوشحالم که الان در این جایگاه در کنار شما عزیزان قرار دارم و از این حس و حال برخوردار می باشم.
از همگی شما عزیزان بابت حضورتان در سالگرد رهاییام تشکر میکنم و ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش فرا دادید.

گروه سایت نمایندگی اندیشه
- تعداد بازدید از این مطلب :
536