English Version
This Site Is Available In English

قدرنشناسی از فراموشی نشأت می‌گیرد.

قدرنشناسی از فراموشی نشأت می‌گیرد.

به‌طور کلی یکی از صفات ارزنده‌ای که یک انسان می‌تواند، داشته باشد، صفت قدردانی کردن است. در تعالیم کتاب آسمانی نیز آمده است: "لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق"، یعنی کسی که از مخلوقین خدا سپاسگزاری و قدردانی نکند، از خالق خود نیز قدردانی نمی‌کند؛ به عبارت دیگر برای این‌که بنده قدرشناسی برای خداوند باشیم؛ باید ابتدا از دروازه قدرشناسی از انسان‌ها عبور کنیم. به‌دین منظور باید بتوانیم تمام خدمات آن شخص یا اشخاص را همواره در نظر داشته باشیم و یا به قولی نسبت به خدمتی که در مورد ما انجام شده بی‌تفاوت و کافر نباشیم؛ در واقع قدرنشناسی از فراموشی نشأت می‌گیرد. برای مثال فردی که با حال خراب وارد کنگره می‌شود، پس از مدتی اوضاعش ذره‌ذره تغییر می‌کند و این تغییرات آن‌قدر نامحسوس اتفاق می‌افتد که ممکن است شخص متوجه آن نباشد؛ اما چیزی که در عمل اتفاق می‌افتد این است که یک فرد مصرف‌کننده تبدیل به یک فرد سالم شده است؛ حتی بهتر از دوران قبل از مصرفش و یا در مورد همسفر از یک انسان حال خراب و بهم ریخته تبدیل به یک انسان کاملاً متعادل شده است. در این‌جا باید شخص گذشته خود را به یاد بیاورد و با زمان حال مقایسه کند.

جناب مهندس بارها و بارها داستان ایاز را برای ما بیان کرده‌اند. در زمان‌های قدیم، سلطان محمود، غلامی به نام ایاز داشت که خیلی مورد اعتمادش بود. بعضی از وزیرها به سلطان گفتند: ایاز هر روز به اتاقش می‌رود و از اموال شما طلا ذخیره می‌کند. سلطان محمود دستور داد اتاق ایاز را کاملا بررسی کنند و نتیجه را به او بگویند؛ اما در نهایت متوجه شدند، او هر روز به این اتاق می‌آمد و فقط یک دست لباس و کفش کهنه‌اش را که قبل از ورود به قصر داشته، نگاه می‌کند. ایاز به سلطان گفت: من باید بدانم قبلا چه بوده‌ام و حالا چه هستم و از کجا به کجا رسیده‌ام. ما نیز باید ایاز زندگی خودمان باشیم، یادمان نرود با پوستین و گیوه‌ای که داشتیم شروع کردیم. یادمان باشد گذشته‌مان چه بوده و الان کجا هستیم. وقتی این سوال را هر روز در ذهن خودمان تکرار کنیم؛ مسلماً پاسخ‌هایی که برای آن پیدا می‌کنیم، ما را از آن برمی‌دارد که مراتب قدردانی و سپاسگزاری را به بهترین شکل انجام دهیم.

ناسپاسی و ناشکری، سم مهلکی است که زندگی ما را نابود و تباه می‌کند. خدا نکند انسانی ناسپاس و ناشکر باشد؛ چراکه سیستم روزگار و کائنات، داشته‌های او را که برای آن‌ها ارزشی قائل نیست، یک‌ به‌ یک از او می‌گیرد تا زمانی که یاد بگیرد، سپاسگزار داشته‌های خود باشد. برای قدرت مطلق بسیار مهم است که ما چگونه با داده‌های او برخورد می‌کنیم. اگر سپاسگزار داشته‌های خود باشیم، خداوند به آن‌ها برکت می‌دهد و بیشتر می‌شود؛ اما اگر ناسپاس باشیم آن‌ها را از ما پس می‌گیرد.

من همسفر به عنوان شخصی که مسافرش در کنگره به درمان قطعی اعتیاد رسیده است؛ باید با تک تک سلول‌هایم و با تمام بند بند وجودم قدردان این سیستم باشم و هر خدمتی را که از دستم برمی آید، انجام دهم، خواه مالی یا غیر مالی باشد. کنگره۶۰ به من آموزش داده است که در روزهای جشن که به ۴ مناسبت جشن همسفر، راهنما، ایجنت و مرزبان و دیده‌بان، برگزار می‌شود، در قالب پاکت‌های پول از خدمات این عزیزان در حد توانم قدردانی کنم؛ البته نه آن حد توانی که نیروهای بازدارنده تعیین می‌کنند؛ بلکه آن چیزی که نیروهای الهی درون به من القا می‌کنند.

کنگره۶۰ کمترین چیزی که به ما می‌دهد درمان مسافران در بند اعتیاد است و بالاترین چیز همان بند عشقی است که بین ما و قدرت مطلق "الله" برقرار می‌نماید. اگر این مسئله را همیشه در ذهن خودمان داشته باشیم، این قدردانی را در رده‌های مختلف به بهترین شکل انجام خواهیم داد؛ یعنی حتی فردی که یک لیوان چایی به دست ما می‌دهد یا صندلی می‌چیند و یا هرکسی که خدمتی انجام می‌دهد تا این سیستم سرپا بماند، برای ما قابل احترام و در خور سپاسگزاری می‌باشد.

خداوندا! دریا و آسمان و دشت، پوشیده از رقصنده‌های آسمانیست و روح ناآرام ما خواستار رهایی؛ نه از خلاصی، بلکه دیدار معشوق است.
خداوندا! تنها تو را می‌ستاییم و تنها تو را ستایش می‌کنیم. برای انجام این عمل عظیم
شکر، شکر، شکر

نویسنده: راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امام‌قلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .