خداوند انسان را از خاک یا گل آفرید و جان را از نار یا آتش خلق کرد. آنچه دیده میشود جسم، و آنچه میماند جان است.
هنگامی که میخواهند یک نقاشی بکشند؛ باید کاغذِ خوب ، رنگِ مرغوب و نقاشِ ماهر باشد.
خداوند یا هستی نقاش اصلی انسان است؛ ولی او را در جایگاه والایی قرار داد که بقیهی «آنرا خودش کامل کند»؛ هیچ موجود دیگری در این جهان اینگونه نیست.
برای هدایت انسان پیامبران آمدهاند که ما بتوانیم درست این نقاشی را کامل کنیم.
اینکه چه موضوعاتی در این نقاشی قرار بگیرد بر عهدهی خود ماست . این تابلو باید عالی و بینظیر باشد؛ هم از نظر ظاهر و هم از نظر باطن!.
از نظر ظاهر؛ یعنی ما باید در آغاز، جسم خود را از هر نظر سالم، درست و پاکیزه نگاه داریم. باید برای جسم ارزش قائل شد؛ چون به اندازه جان مهم است و به همین ترتیب، بایستی در حفظ جسم خود کوشا باشیم.
کیفیت نقاشی ما و اینکه چگونه به این جهان نگاه کنیم، به جهان بینی ما بستگی دارد.
خداوند انسان را در آغاز خلق، بر سر یک دوراهی گذاشت؛ راه خوبیها و راه بدیها.
راه بدی ها، ظاهرش جذابتر است ولی عواقب سنگین تری هم دارد که هر کس آن را برود، باید تحمل کند؛ اما راه خوبی ها اینگونه نیست و سخت به نظر میرسد . مسئله اینجاست که وقتی انسان از راه بد به نتیجه رسید، خیلی دل کندن و دست برداشتن از آن سخت میشود.
اما انسان باید خودش به جایی برسد که خودش بخواهد به سمت ضدارزشها نرود. مانند: به کنگره60 آمدن که باید با خواست و آگاهی خود فرد باشد.
هر حرکتِ ما می بایست بسیار عاقلانه باشد؛ ولی حسابگرانه نباشد!. عاقلانه یعنی بدانیم هر کاری بکنیم به خودمان بازمیگردد؛ نه اینکه برای هر چیزی سود و ضرر را حساب کنیم. اگر اینگونه رفتار کنیم باعث پیشرفت مادی و معنوی ما میشود. عمل درست و سالم ماست که جلوداری میکند.
آنچه ما در زندگی به جای میگذاریم، بذری است که توسط انسانهای آگاه کاشته میشود.
هرکس هر جایگاهی دارد، حساب و کتابی دارد؛ بنابراین ما نیز باید این قانون را رعایت کنیم و هر کاری را به هر کسی ندهیم. آموزگاران ما را به راه درست هدایت میکنند. زمانی که ما حرکت را آغاز میکنیم، باید ادامه بدهیم تا به نتیجه برسیم تا اعجاب آن را ببینیم. اگر حرکت ما ادامهدار باشد، به نتیجه میرسیم و در نهایت به دانش و پذیرش میرسیم، صعود میکنیم و آنگاه تشویق میشویم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
506