English Version
This Site Is Available In English

الگو باید درست باشد

الگو باید درست باشد

در خدمت دیده‌بان محترم مسافر سعید نمکی هستیم، نظر شما را به خواندن این مصاحبه جذاب جلب می‌کنم.

با عرض سلام لطفاً در مورد ترک‌های قبل از ورودتان به کنگره برای ما بگویید؟
قبل از ورود به کنگره تجربه ترک‌های سقوط آزاد، دارویی و همچنین زیر نظر پزشک را داشته‌ام، همچنین با آمپول‌های نورجیزک و تمجیزک سابقه ترک داشته‌ام که البته از چاله درآمده و به چاه می‌افتادم، مواد مصرفی قطع می‌شد و گرفتار آمپول‌های نورچیزک می‌شدم و یا زمانی که به روش سقوط آزاد ترک می‌کردم بعد از تحمل سختی بسیار، مجدد دنبال راهی برای برگشت به مواد بودم.

لطفاً از نحوه آشنایتان با کنگره ۶۰ بگویید؟
بعد از آن به دلیل این تخریب‌ها و ترک‌های ناموفق دنبال راه‌ حل دیگری بودم و خوشبختانه همسرم کنگره ۶۰ را پیدا کردند و بنده را تشویق به حضور در کنگره کردند. 

چطور سال‌های زیادی در کنگره ۶۰ خدمت کردید و ماندگار بودید؟
انسان از چیزی که باعث حال خوبش بشود، هم از لحاظ دانش و آگاهی و هم از لحاظ اینکه توانسته‌ است مسئله‌ای مثل مواد مخدر را حل کند و هم اینکه در سیستم به گونه‌ای رشد کرده‌ که در جایگاه خدمتی قرار گرفته‌، این‌ها همه انرژی‌ به انسان می‌دهد، زیرا در آن هنگام متوجه می‌شود که رشد کرده‌ است.
در واقع آن پیشرفت است که انسان را تشویق به ادامه می‌کند و داستان دیگر اینکه دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما نیز می‌کاریم تا دیگران بخورند که البته این سال‌ها مانند باد می‌گذرند. در واقع اطلاعات و دانش سبب آرامش در زندگی می‌گردد.

از نحوه راه‌اندازی شعبه ارتش به طور خلاصه برایمان بگویید؟
در آن زمان یعنی تقریبا سال ۱۳۸۸ شرایطی در شهرداری اوین درکه وجود داشت، سرای محله‌ای در آنجا بود که از آقای مهندس تقاضا کردیم آنجا نمایندگی داشته باشیم، با اجازه آقای مهندس انجام شد؛ نزدیک به یک سال آنجا فعالیت کردیم و آن محل ورودی بسیار خوبی داشت، هم از لحاظ مصرف کننده‌ها هم از لحاظ خانواده‌هایشان با حضور راهنمایان خوبی آموزش‌ها ادامه داشت تا جایی که به ما گفتند دیگر نمی‌توانیم با شما همکاری کنیم علت را جویا شدیم! به ما گفتند در سرویس‌های بهداشتی سُرنگ پیدا شده، بچه‌های کنگره این را می‌دانستند که باید حرمت این مکان را حفظ کنند و حتی اگر در شرایط بد مصرف هم بودند این مطلب را می‌دانستند که این مکان چگونه مکانی است؛ پیگیر این مسئله شدیم و متوجه شدیم که در طبقه پایین آنجا باشگاه بدنسازی وجود داشت که آنها آمپول‌های تقویتی که به خود می‌زدند را در سطل زباله می‌انداختند و هرچه ما این مسئله را گفتیم متاسفانه قبول نکردند و به هر حال قطع همکاری صورت گرفت، بعد از آن مدتی در پارک طالقانی فعالیت کردیم ولی به دلیل شرایط بد هوا، سرما و برف یک مکان چهل متری در پارک جمشیدیه گرفتیم که دو روز در هفته، شنبه‌ها و دوشنبه‌ها دو ساعت آنجا را در اختیار ما می‌گذاشتند، حتی جایی برای خدمتگزاران بخش اوتی نداشتیم که مهر و کاغذهای خود را در آنجا بگذارند و نامه بچه‌ها را بنویسند یا حتی نشریات که همه آنها مجبور بودند لوازم را با خود آورده و مجدد ببرند، یعنی فقط مکانی برای برگزاری جلسات داشتیم تا اینکه آقای مهندس فرمودند تا زمانی که چشمتان به شهرداری باشد وضعیت همین است، باید به خود متکی شوید و مکانی را رهن و اجاره کنید تا از این وضعیت خلاص شوید؛ البته آن زمان باورش برای ما بسیار سخت بود زیرا از لحاظ مالی نمایندگی در شرایط خوبی نبود ولی با راهنمایی‌های آقای مهندس این کار را انجام دادیم و به بهترین شکل اتفاق افتاد آن زمان از دفتر مرکزی مبلغی را به عنوان قرض برای رهن مکان گرفتیم، سال ۹۱ در میدان اقدسیه مکانی اجاره کردیم و بعد از آن اعضای کنگره دست به دست هم داده، ظرف یک ماه هم آن قرض پرداخت شد، هر ماه اجاره مکان را می‌دادیم، از آنجا به بعد شرایط بسیار تغییر کرد و مطلوب شد.

شما در راه‌اندازی شعب زیادی تاثیرگذار بودید اکنون که این شعب در حال بازدهی و رهایی هستند حس و حال شما چیست؟
بسیار خوشحالم از این بابت که این فرصت به من داده شد و شکر خدا اکنون این شعب با پیشرفت خوبی همراه هستند.

از حس و حالتان زمانی که دیده‌بان ورزشی بودید بفرمایید؟
در این مسیر کسی راهنمای ما بود که خودشان همیشه در هر کاری پیش قدم بودند آقای مهندس خودشان روزهای زوج همیشه در استخر هستند و جمعه‌ها اولین نفر در پارک حضور دارند در واقع الگویی شده‌اند که بر مبنای آن باوری برای منِ مسافر به وجود می‌آید که این کار درست است چون کسی که به من می‌گوید ورزش کن خودش اولین نفر ورزش می‌کند، به من در مورد خدمت مالی می‌گویند و خودشان اولین نفر در جایگاه مالی خدمت می‌کنند؛ پس زمانی که من خدمتی در کنگره انجام می‌دهم حس و حال خوبی دارم حس می‌کنم که کار درستی انجام می‌دهم و شک و شبهه‌ای برای من باقی نمی‌گذارد، در واقع در هر زمینه‌ای اگر الگویی که پیش رویتان است الگوی درستی باشد با قوت قلب انسان کارش را انجام می‌دهد.

به عنوان سوال آخر چگونه می‌توانیم در کنگره خدمتگزار سالمی باشیم؟
ما در کنگره رهجو هستیم و رهجو کسی است که باید طبق نقشه راه حرکت کند، اگر در سفر اول من از بند مواد رها شدم به دلیل این است که طبق آن نقشه‌ای که به من دادند حرکت کردم؛ در جایگاه‌های خدمتی نیز همین گونه است اگر طبق نقشه در مسیر حرکت کنم در درجه اول خودم از آموزش‌ها بهره لازم را می‌برم و می‌توانم الگویی برای رهجو باشم یعنی وقتی چیزی به رهجو می‌گویم در ابتدا آن رفتار را در من ببیند.

مصاحبه، تایپ و ارسال: مسافر محمد از لژیون دوازدهم

نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .