جلسه دهم از دوره اول سری کارگاه آموزشی خصوصی همسفران آقا نمایندگی خواجو، با استادی راهنمای محترم همسفر صالح، نگهبانی؛ همسفر مهدی و دبیری؛ همسفر حسن با دستور جلسه "هفتهبنیان"، شنبه پانزدهم آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز بهکار نمود.
.jpg)
سلام دوستان صالح هستم یک همسفر، خیلی خوشحالم که خداوند دوباره این فرصت را به من داد تا بتوانم در جمع شما حضور داشته باشم و در این فضای ارزشمند مشارکت کنم. هرگز فکر نمیکردم روزی به عنوان استاد جلسه دستور جلسه "هفته بنیان" در این جایگاه بنشینم؛ چراکه معمولاً این جایگاه را به افراد پیشکسوت میسپارند. اما طبق رسمی که آقای مهندس بنیانگذار گذاشتهاند، در هفته بنیان معمولاً درباره تاریخچه تأسیس کنگره ۶۰ و شکلگیری شعب صحبت میشود تا خاطرات زنده بماند و یادمان نرود از کجا شروع کردیم و امروز به کجا رسیدهایم.
من فقط بخشی از داستان آغاز کنگره ۶۰ را شنیدهام. در سال ۱۳۷۶، در چنین روزی، آقای مهندس آخرین وعدۀ مصرف خود را پشت سر گذاشتند، بیآنکه بدانند این آخرینبار است. همانطور که در کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» نوشتهاند، چند روز بعد متوجه شدند که دیگر هیچ نیازی به مصرف مواد مخدر ندارند. این نقطه، آغاز مسیری بود که امروز بیستوهشت سال از آن گذشته امروز تقریباً در تمام استانها و بسیاری از شهرهای ایران شعبه فعال وجود دارد و بعضی شعب حتی بیش از هزار نفر عضو دارند. این رشد، نتیجه برنامهریزی و سازماندهی بسیار دقیق بوده است.
پدر و مادر من در سال ۱۳۸۶ وارد کنگره شدند؛ حدود نه ماه پس از شروع فعالیت کنگره در اصفهان. از آن زمان بارها عکسها و خاطرات آغازین شعبه اصفهان را دیده و شنیدهام؛ دورانی که تعداد کل اعضای کنگره در اصفهان، از تعداد اعضای همین جلسهای که امروز در آن هستیم هم کمتر بود.
جلسات در آن زمان در محل بهزیستی خیابان احمدآباد برگزار میشد و تنها یک ساعت تا یک ساعت و نیم زمان در اختیار کنگره بود. بعد از جلسه، اعضا لژیونها را در پارک تشکیل میدادند؛ در سرما و گرما، بدون هیچ امکاناتی.
اولین راهنمایان کنگره در اصفهان سه نفر بودند:
آقای علی خدامی، آقای جمال کبیر رضایی و آقای مهدی حسینی؛ پایهگذاری کنگره در اصفهان این سه نفر گذاشتند.
پس از مدتی جلسات به کتابخانه ابر منتقل شد و سه روز در هفته سالن کوچکی را اجاره میکردند. اما یک سال بعد، محل را از آنها گرفتند. در همین زمان یکی از اعضا، آقای علی کردگاری که خدا حفظشان کند کارگاه خالی خود در خیابان ارغوانیه را در اختیار کنگره قرار داد. چهار تا پنج سال جلسات آنجا برگزار میشد. من نیز سال ۱۳۸۹ از همان شعبه وارد کنگره شدم.
یادم هست در تولد چهاردهسالگی آقای مهندس تنها سالی که ایشان تمام شعب ایران را برای تولدشان حضور یافتند وقتی به شعبه کردگاری آمدند، اعلام کردند که باید برای اصفهان زمینی خریداری شود. همان روز، در جلسه شصت و پنج میلیون تومان جمع شد و با پنجاه میلیون تومان، چهارصد متر زمین خریداری شد؛ اولین زمین اختصاصی کنگره ۶۰ در اصفهان.
در همان شعبه، کنار ورودی، لژیونی به راهنمایی آقای مجید اعتباریان تشکیل میشد که چند همسفر آقا نیز در آن حضور داشتند. آن روزها حضور همسفران آقا بسیار محدود بود و غالباً پدران مصرفکنندگان بودند که پس از رهایی فرزندشان دیگر ماندگار نمیشدند.
من در آن زمان مرتب از خودم میپرسیدم:
«چرا باید بهعنوان همسفر آقا در لژیون مسافران بنشینم؟ مشکلات و علائم مصرفکننده چه ارتباطی با من دارد؟»
وقتی چند نفر شدیم، پیش آقای مجید رفتم و پیشنهاد دادم همسفران آقا را جدا کنند. ایشان گفتند: «اگر دلت میسوزد، خودت شروع کن. قانونسازی نکن.» همین جمله جرقه تأسیس لژیون همسفران آقا شد.
اولین لژیون همسفران آقا ۲ فروردین ۱۳۹۲ شکل گرفت. از همان نسل اولیه، برخی امروز از خدمتگزاران برجسته کنگره هستند، در آن روزها امکانات و جایگاه امروز وجود نداشت. اما ممارست، پیگیری و تلاش جمعی، باعث شد همسفران آقا امروز به رسمیت کامل در کل کنگره شناخته شوند:
– در شورای ورزشی نماینده دارند
– در پارک شهدای شهرداری فعالیت رسمی دارند
– شعبه شیخبهایی و همین شعبه، ایجنت و مرزبانان همسفر آقا دارند
اینها حاصل همت دهها نفر است که پا به پا کنار هم ایستادند و این ساختار را شکل دادند.
جا دارد بهطور ویژه از دکتر امیندژکام تشکر کنم؛ بارها پیش آمده بود که بیش از دو ساعت تلفنی با من صحبت میکردند، راهکار میدادند و قدمبهقدم همراهی میکردند. همچنین از آقای مهدی صدیقی، آقای اصغر منصوری و بزرگوارانی که همیشه حامی ما بودند و هستند، تشکر میکنم. و بیتردید سپاس ویژه از خود آقای مهندس که بنیان این ساختار عظیم را ایجاد کردند.
امروز سالروز تولد آقای مهندس و بیستوهشتمین سال درمان اعتیاد ایشان است. اولین فردی در جهان که هم مصرفکننده بوده و هم درمان را شخصاً تجربه کرده است.
بارها معجزه درمان را از نزدیک دیدهام. مثلاً جوانی هجدهساله که مصرف شیشه داشت و بعد از درمان، وارد نیروی انتظامی شد؛ آن هم در واحد مبارزه با مواد مخدر. جایی که شیشه کیلویی در اختیارش بود، بدون اینکه کوچکترین لغزشی داشته باشد. این واقعاً یک معجزه بود.
امروز، در این سالروز مهم، سزاوار است کاری که آقای مهندس در چنین روزی برای بشر انجام دادند را با تشویقی درخور قدردانی کنیم.

عکس و تنظیم: همسفر امین لژیون ۱
ارسال: گروه سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
319