چهاردهمین جلسه از دوره چهاردهم سری کارگاههای آموزشی_ خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی رز تهران، با استادی راهنما مسافر کتایون، نگهبانی مسافر اکرم و دبیری مسافر رومینا، با دستور جلسه «وادی دهم و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۹ آذرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۳:۴۵ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، کتایون هستم یک مسافر.
خداوند را شکر میکنم که فرصتی دیگر داده شد تا در جمع شما عزیزان خدمتگزار باشم. امروز با دو موضوع در خدمتتان هستیم؛ دستور جلسه اول «وادی دهم و تأثیر آن روی من» و موضوع دوم جشن تولد یکسال رهایی خانم پریا که در کنار یکدیگر آن را جشن میگیریم.
تمام وادیها به نوعی قوانین زندگی هستند؛ اما این وادی جزو زیباترین قوانین الهی است که برتری انسان را به واسطه داشتن اختیار به نمایش میگذارد. انسان بر اساس اختیاری که به او داده شده است، همیشه بر سر دو راهی قرار دارد؛ یک راه خیر و یک راه شر. خودش مسیرش را انتخاب میکند. همانطور که آموزش گرفتهایم، سرنوشت انسان با خواست خودش رقم زده میشود.
حالا این سؤال پیش میآید که اگر انسان در هر راهی قدم برداشت، آیا تا ابد محکوم است در همان مسیر بماند؟ در این وادی مطرح میشود که خیر! انسان اگر تصمیم بگیرد، میتواند مسیرش را عوض کند. یک فرد مصرفکننده از ابتدا مصرفکننده نبوده است؛ در نقطهای مسیرش را تغییر داده و وارد دنیای تاریک اعتیاد شده است. هر کدام از ما نیز در نقطهای خواستیم به سلامتی و حال خوش برسیم و مسیر کنگره به ما نشان داده شد و باز خودمان تصمیم گرفتیم در این راه قدم بگذاریم. انسان در هر لحظه در نقطهای قرار دارد و این نقطه، آغازگر نقاط دیگر است. خط بین این دو نقطه مسیر راه ما را نشان خواهد داد.
این وادی به ما نوید میدهد که قرار نیست تا ابد در دنیای تاریکی بمانیم. صفت یعنی مجموعهای از پندار، گفتار و کردار انسان که با بهکارگیری آموزشهای کنگره میتوانیم به پندار سالم برسیم. در هر مقطعی اگر مراقب افکار و اعمال خود نباشیم، قطعاً سقوط خواهیم کرد. برای حرکت درست، اولین قدم تزکیه است؛ یعنی دوری از ضد ارزشها و پرداختن به ارزشها. اولین حرکت برای تزکیه، داشتن تفکر سالم است. برای همهی ما در کنگره تکالیف و واجباتی تعیین شده است؛ مثل نوشتن سیدیها، سروقت و به میزان تعیینشده دارو خوردن، حضور در کارگاه آموزشی، داشتن رشته ورزشی، حضور در لژیون دژاکام و ویلیام و… که همگی بسترهایی هستند که اگر درست انجام شوند، ما را در مسیر درست قرار خواهند داد و به سلامتی، صلح و آرامش خواهیم رسید و صفات بد ما تبدیل به صفات نیک خواهد شد.
سخنان استاد در مورد اولین سال رهایی مسافر پریا:
جشن تولد یکسال رهایی خانم پریا را در رأس خدمت جناب مهندس، دیدهبان محترم گروه خانمهای مسافر، خانم مونا، ایجنت شعبه و گروه مرزبانی تبریک عرض میکنم. همچنین خدمت خانم پریا، خواهر ایشان و خانوادهی کنگرهایشان نیز شادباش میگویم. خانم پریا بسیار خواهان رهایی بود و دوست داشت تغییر در درونش ایجاد شود. همیشه سؤالات متعددی داشت. در جلسات و آموزشها حضور مستمر داشت و حدود دو سالی است که عضو لژیون سردار میباشد. مدتی در کلینیک خدمت کرد و عشق فراوانی به خدمت دارد. هفتهی گذشته کاندیدای نگهبانی بود که امیدوارم این جایگاه خدمتی را نیز تجربه کند.
همانطور که در پیام تولدشان آمده است، باید قدمهایشان استوار باشد تا به نتیجهی دلخواه برسند. از ایشان میخواهم آموزشها را جدیتر بگیرند، حضور مستمر داشته باشند و آنچه فرمان است انجام دهند.
پیام تولد:
خوشحالیم که در راه راست قدم برمیدارید. هر قدمی که با بلندی برداشته میشود، شما را به مقصد کل نزدیکتر میکند.
خواستهها:
خواسته اول: هر کسی که در تاریکی اعتیاد است، اذنش داده شود و مسیر کنگره را پیدا کند. خواسته دوم: بتوانم در این مسیر ثابتقدم باشم.
اعلام سفر:
راهنما: مسافر کتایون_ آنتیاکس مصرفی: شیره_ روش درمان: DST_ داروی درمان: OT_ مدت سفر: ۱۲ ماه_ مدت رهایی: یک سال و یک ماه_ ورزش در کنگره: پینگپنگ
سفر نیکوتین:
راهنما: مسافر مهری_ مدت سفر: ۱۰ ماه_ مدت رهایی: یک سال و سه ماه
صحبتهای مسافر پریا:
سلام دوستان، پریا هستم یک مسافر.
واقعاً شکرگزار و قدردانم که در این جایگاه توانستم تولدی دوباره داشته باشم. ممنونم از انرژی بالایی که در اختیارم گذاشتید. از جناب مهندس، خانم مونا عزیز، گروه مرزبانی و ایجنتهای قدیم و جدید، خانم معصومه و خانم الناز عزیزم که در این مسیر همراه من بودند، تشکر میکنم.
از راهنمای عزیزم خانم کتایون بسیار سپاسگزارم. هرگاه به مسئلهای برخورد میکردم و کتاب ۱۴ وادی را باز میکردم، وادی دهم میآمد و خیلی جالب است که روز تولدم با همین دستور جلسه مصادف شده است. همیشه فکر میکردم باید به خودم سختی بدهم تا بتوانم پیشرفت کنم. از راهنمایم سؤال میکردم که چطور میتوانم به خودم سختیِ آگاهانه بدهم؟ همیشه در مسیر در تلاطم بودم، اما متوجه شدم که در بعضی مسائل، برای اینکه تبدیل به الماس شوی، نیاز است سختی را تجربه کنی و بسیاری از تغییرات در حالِ خوش به دست میآید.
امیدوارم در مسیر تزکیه و پالایش بتوانم پویا و بهتر عمل کنم. از همسفرم که همیشه در سختیها همراه من بود، تشکر میکنم. زمانی که در سختی بودم و نمیتوانستم با راهنمایم تماس بگیرم، خواهرم همراهم بود. عشقی که به من داد را هرگز فراموش نمیکنم. امیدوارم روزی بتوانم کارهایی را که برای من انجام داده است، جبران کنم.
صحبتهای همسفر پریسا:
سلام دوستان، پریسا هستم یک همسفر.
از جناب مهندس و خانواده محترم ایشان، کل اعضا و خانم کتایون عزیز سپاسگزارم. ایشان قبل از اینکه راهنمای خواهرم شوند، صدایشان در پیامهایی که در سیدیها میخواندند، به قلب و جان من مینشست و نمیدانستم روزی با ایشان پیوندی داشته باشم و مسافرم را به رهایی برسانند. بهواسطه مسافرم با کنگره آشنا شدم و بعد متوجه شدم حال خواهرم مناسب نیست؛ ولی اطلاعی از نوع مصرفش نداشتم. پریا بسیار پرخاشگر بود و دوست داشت بیشتر وقتش را با دوستانش بگذراند. قبرستان میرفتیم و مدیتیشن میکردیم و استاد مدیتیشن هم خودِ پریا بود. با تکتک سلولهایم دوست داشتم پریا حال خوش را تجربه کند و مدام از کنگره برایش صحبت میکردم، اما حس درونی او اجازه نمیداد. حالت دفاعی پیدا کرده بود و بیشتر از مسیر دور میشد. بهعنوان یک همسفر اشتباه میکردم. خیلی وقتها سکوت ما جواب میدهد. یک سال سکوت کردم. حتی یک روز خودش گفت: «چرا دیگر از کنگره و آقای مهندس حرفی نمیزنی؟» سکوت من بیشتر جواب داد و پریا وارد سفر شد.
تایپ: راهنما مسافر کتایون – لژیون پنجم – نمایندگی رز تهران
ویرایش: مسافر سمیرا – نمایندگی رز تهران
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
10