English Version
This Site Is Available In English

صفت در انسان قابل تغییر است

صفت در انسان قابل تغییر است

جلسه هفتم از دوره بیست و ششم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شیروان به استادی راهنمای محترم لژیون ویلیام مسافر محمد رضا، نگهبانی مسافر یوسف و دبیری مسافر مرادعلی با دستور جلسه "وادی دهم: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است"  پنج‌شنبه سیزدهم آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
راه جنت و آرامش، شرطش پرهیزکاری و درست زندگی کردن است. در حیات انسان‌ها باید آدم‌ها و انسان‌های مقرب پروردگار مشخص شوند. عدول از این قوانین، انسان را به قالب حیوانی سوق می‌دهد و راه مستقیم  آنان را به راه نور نزدیک تر می گرداند. ان‌شاءالله شما و یاران احتمالی‌تان مسیر نور را طی طریق نمایید، سردار.
سلام دوستان، محمدرضا هستم، مسافر. ابتدا از ایجنت محترم و گروه مرزبانی سپاسگزارم که به من اعتماد کردند و دعوت نمودند تا امروز در خدمت شما باشم. امیدوارم جلسه‌ای خوب و پرانرژی را با هم سپری کنیم. خب، دستور جلسه‌ی امروز ما «وادی دهم: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است» می‌باشد. به‌طور کلی، وادی‌ها را می‌توان مهم‌ترین بخش آموزشی کنگره ۶۰ دانست. جدا از وادی‌ها، همان‌طور که در جریان هستید، کتاب ۶۰ درجه، جهان‌بینی یک و دو نیز بسیار مهم و کاربردی‌اند؛ اما وادی‌ها مهم‌ترین محصول آموزشی هستند. در وادی دهم گفته می‌شود «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است». این جمله کوتاه بسیار مهم است. در بعضی وادی‌ها مثل وادی دوم گفته شده که «هیچ موجودی به جهت بیهوده خلق نشده»، که شامل تمام موجودات هستی می‌شود؛ اما در این وادی فقط واژه‌ی «انسان» ذکر شده است. یعنی، صفت در انسان قابل تغییر است، در حالی که در جامدات و حیوانات این قابلیت وجود ندارد . برای مثال، سنگ سیاهی را فرض کنید: این سنگ از هزاران سال پیش سیاه بوده و هزاران سال دیگر نیز سیاه خواهد بود؛ پس صفتش تغییر نمی‌کند. یا در حیوانات، گرگ را مثال بزنیم که از همان آغاز درنده بوده، امروز هم درنده است و در آینده هم چنین خواهد بود.  اما انسان فرق می‌کند، چون انسان موجودی مختار است و اختیار دارد. باید مسئولیت صفات و اعمال خود را بپذیرد.

در وادی چهار گفته شده که «در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن». اینجا برای ما روشن می‌کند که هر صفت بدی را باید اول بپذیریم؛ یعنی باید گردن بگیریم، نه اینکه آن را به خدا نسبت دهیم. هر اشتباهی، هر صفت منفی‌ای که داریم، باید قبولش کنیم تا بتوانیم آن را تغییر دهیم و به انسان دیگری تبدیل شویم.
اما برای تغییر صفت، چند پارامتر لازم است:
اول و مهم‌تر از همه **خواست شخص** است. فرد باید بخواهد صفت زشتش را کنار بگذارد. برای مثال، کسی که مصرف‌کننده مواد است، باید ابتدا بپذیرد و بگوید: «من آمده‌ام درمان کنم». این می‌شود خواست.
دوم، **مسیر درست** است. در وادی هفتم می‌خوانیم: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه». این یافتن راه بسیار مهم است. مثل اینکه بخواهیم به تهران برویم؛ راه زیاد است اما تنها یکی درست است. برای درمان اعتیاد نیز همین‌طور است؛ راه‌های زیادی هست، ولی فقط راه درست ما را به هدف می‌رساند. 
سوم، **بها دادن به خواست** است. می‌گویند «بهشت را به بها دهند، نه به بهانه». یعنی اگر سال‌ها مصرف‌کننده بوده‌ای، حالا نباید با بهانه‌گیری مانع درمان شوی. وقتی در ساختار درمان مواد وارد می‌شوی، باید بپذیری و با سختی‌هایش همراه شوی، بدون بهانه.
نکته‌ی بعدی، رسیدن به **آرامش، رهایی و حال خوش** است. اما زمانی که رسیدی، کار تمام نمی‌شود. این وادی اشاره می‌کند که انسان مانند شمشیر دو لبه است؛ یعنی هم امکان صعود دارد و هم سقوط.
رهایی پایان کار نیست. چون همان‌طور که صفات بد می‌توانند به خوب تبدیل شوند، صفات خوب نیز ممکن است دوباره به بدی بازگردند. نمونه‌هایی داشته‌ایم که افراد پس از چند سال رهایی، به هر دلیلی بازگشت خورده‌اند.
این وادی هشدار می‌دهد که مراقب باشیم. سقوط ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد؛ از رهجو گرفته تا لژیون، و حتی در سطح شعبه. شعبه‌ای که در بخش‌های آموزشی یا مالی درست عمل نکند، ممکن است دچار افت شود.
در نهایت، **امید** مهم‌ترین عامل است. در هر مرحله از زندگی، در هر تاریکی، می‌توان صعود کرد. باید امید داشت.
جناب مولانا اشعاری دارند برای کسانی که ناامیدند، کسانی که در راه قدم گذاشته‌اند اما احساس ضعف می‌کنند. ایشان می‌فرمایند:
بازگردد عاقبت این در؟ بلی
رونماید ماه سیمین بر؟ بلی
ساقی ما یاد این مستان کند
بار دیگر با می و ساغر؟ بلی
نوبهار حسن آید سوی باغ
بشکفد آن شاخه‌های تر؟ بلی
دامن پرخاک و خاشاک زمین
پر شود از مشک و از عنبر؟ بلی
این دو چشم اشکبار نوحه‌گر
روشنی یابد از آن منظر؟ بلی
آن بر سیمین و این روی چو زر
اندر آمیزد با سیم و زر؟ بلی
این دو بیت آخر، مخصوصاً برای مسافرانی است که تازه آمده‌اند و امید ندارند. یعنی اگر در مسیر باشی، امیدوار بمانی و برای هدف حرکت کنی، قطعاً به آن خواهی رسید. ان‌شاءالله که همه‌ی ما در راستای آموزش‌های کنگره ۶۰ حرکت کنیم و جهان‌بینی را نه فقط بیاموزیم، بلکه در زندگی خود **اجرا و عملیاتی** کنیم.

مرزبان خبری: مسافر صادق
تایپ: مسافر بهرام لژیون پنجم
ویراستاری: مسافر نظیر
ارسال: مسافر محمد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .