English Version
This Site Is Available In English

انگشت اشاره‌ای به‌نام راهنما

انگشت اشاره‌ای به‌نام راهنما

هنگامی‌که از علم و خدمت در کنگره۶۰ سخن به میان می‌آید، ضمیر ناخودآگاه انسان به‌سوی رب، مربی و نماد بیرونی آن یعنی راهنمایان سوق پیدا می‌کند. زوج خدمتگزار کنگره۶۰ مسافر حامد و همسفر راحیل از راهنمایان نمایندگی کوروش آذرپور هستند که اعضاء کنگره۶۰، عشق و مهربانی‌هایشان را به واقع لمس کرده‌اند.

توجه شما را به مصاحبه صمیمی با مسافر حامد و همسفر راحیل، زوج خدمتگزار نمایندگی کوروش آذرپور که تجربه رهایی از اعتیاد را به عهده راهنمایی به دیگران تبدیل کرده‌اند، جلب می‌نماییم.

همسفر راحیل و مسافر حامد با آخرین آنتی‌ایکس مصرفی شیشه و هرویین وارد کنگره۶۰ شدند. به روش DST و شربت OT با راهنمایی مسافر محمد و همسفر فاطیما، ۱۰ ماه و ۱۴ روز سفر کردند. در حال حاضر ۶ سال و ۱ ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند.

مسافر حامد در جایگاه‌های OT، دبیر و نگهبان کارگاه‌ آموزشی، دبیر لژیون سردار،
عضو لژیون مالی، مرزبانی خدمت کرده و در حال حاضر افتخار خدمت در جایگاه راهنمای DST را دارا هستند‌. همسفر راحیل نیز در جایگاه‌های دبیر و نگهبان کارگاه آموزشی، مسئول صوتی، عضو لژیون سردار خدمت کرده و در حال حاضر با افتخار در جایگاه راهنمای تازه‌واردین خدمت می‌کنند.

چه انگیزه‌ای موجب شد تا به کنگره۶۰ روی آورید و اولین آشنایی شما با این مجموعه چگونه رقم خورد؟

راهنما مسافر حامد:

با توجه به مشکلاتی که در آن زمان (سال ۱۳۹۷) داشتم و وضعیت مالی‌ام که به ورشکستگی کشیده بود، انگیزه اولیه‌ام برای ورود به کنگره‌۶۰، کاهش هزینه‌های ناشی از مصرف بود. در ذهنم این فکر بود که مصرف را کم کنم؛ اما کم‌کم جرقه‌ای که باید در وجودم زده می‌شد تا از یک جرقه به روشنایی برسم، زده شد. اولین آشنایی‌ام با کنگره۶۰ به سال ۱۳۹۲ برمی‌گردد، زمانی‌که یکی از آشنایانم در کنگره‌۶۰ سفر می‌کرد و من آشنایی نسبی با این فضا پیدا کردم.

چه عاملی باعث شد؛ پس از کسب رهایی، در کنگره۶۰ ماندگار شوید و پذیرای مسئولیت‌های مختلف، از جمله راهنمایی باشید؟

راهنما مسافر حامد:

حقیقت ماجرا این بود که من در ابتدا قصد ماندن نداشتم. در سفر اول، تنها در فکر رهایی بودم تا از دام اعتیاد رها شوم و می‌خواستم خسارت‌های مالی‌ را که به خود و خانواده‌ام وارد کرده بودم، جبران کنم؛ اما با توصیه راهنمایم که تأکید کرد یک‌سال پس از سفر اول حضور در کنگره۶۰ الزامی است، در کنگره۶۰ ماندم و از خدمت‌های پایه‌ای شروع کردم: نگهبانی نظم، چیدن صندلی و … . بعد از مدتی احساس کردم هر روز حالم بهتر می‌شود، هم از نظر جسمی و روانی و هم از لحاظ مادی و معنوی. پذیرش مسئولیت‌ها باعث شد خودم را بهتر بشناسم و هرچه پیش‌تر می‌رفتم، بندها و قفل‌هایی که گویی به من چسبیده بود، یکی‌یکی باز می‌شد و سبک‌تر می‌شدم. برایم همه این مسئولیت‌ها حکم جبران همان خسارت‌ها را داشت. روزی که وارد کنگره۶۰ شدم، بسیاری زحمت کشیدند تا من طعم رهایی را بچشم. از نگهبان نظم گرفته تا تک‌تک اعضایی که خدمت می‌کردند و راهنمایان گران‌قدری که حضور داشتند. اکنون لطف خدا شامل حالم شده و در جایگاه راهنمایی خدمت می‌کنم. این جایگاه به من کمک کرده خود را بیش‌تر بشناسم، گره‌های زندگی‌ام را باز کنم و بفهمم که راهنما چیزی نیست، جز یک «انگشت اشاره».

به‌عنوان یک راهنما، چگونه بین تعهدات خدماتی خود در کنگره۶۰ و امور زندگی شخصی تعادل برقرار می‌کنید؟

راهنما مسافر حامد:

سؤال بسیار خوبی مطرح کردید. در سفر دوم، آقای مهندس یک مثلث ترسیم کردند که سه ضلع آن کار، خانواده و کنگره۶۰ است. برای ماندگاری در کنگره۶۰، باید بین این سه ضلع مهم تعادل برقرار باشد. جمله‌ای در کتاب الهی وجود دارد که می‌فرماید: بخواهید تا به شما داده شود. من هم همواره از قدرت مطلق می‌خواستم که بتوانم در کنگره۶۰ بمانم و اکنون نیز از خداوند می‌خواهم که همیشه بتوانم در کنگره۶۰ نفس بکشم؛ البته وجود یک همسفر کنگره‌ای نیز در تداوم این مسیر بسیار نقش مهمی دارد.

به‌نظر شما، آیا فردی که از بند اعتیاد رها شده است، ضرورتی دارد در کنگره۶۰ باقی بماند؟ لطفاً دیدگاه خود را با استدلال بیان فرمایید.

راهنما مسافر حامد:

کنگره۶۰ در اصل یک مکان فیزیکی نیست، یک تفکر است. یک مسئله‌ای که خیلی مهم است و هر روز سر جلسات در نوشتارها خوانده می‌شود، بعد از قطع مصرف یا رهایی آقای مهندس یک‌سال رهجو را الزام به ماندن کردند. یک‌سال بعد از رهایی در کنگره۶۰ ماندن واجب است؛ ولی بعد از آن هر شخصی بنا به اولویت‌های کار، خانواده و کنگره۶۰، می‌تواند تصمیم بگیرد، بماند یا نباشد
و یک موضوع دیگر، خیلی از اعضای  کنگره۶۰ را می‌شناسم که این‌ها شاید از فیزیک کنگره۶۰ فاصله دارند و نمی‌آیند یا کم‌تر می‌آیند؛ ولی حالشان خیلی خوب است؛ چون تفکرات آن‌ها کنگره‌ای است و کنگره‌ای زندگی می‌کنند. یک پرانتز باز کنم، این حرف دلم است (کسی‌که در کنگره۶۰ از صبح خدمت می‌کند تا شب و از نگاه ظاهر واقعاً به‌قول خودمان خدمت‌گزار است؛ ولی در خانه هنوز با فرزندان و همسر خود مشکل دارد و نمی‌داند چگونه رفتار کند، اصلاً از کنگره۶۰ چیزی را متوجه نشده است).

ورود همسفر شما به کنگره۶۰، به درخواست مستقیم شما بود یا تغییرات رفتاری شما باعث جذب ایشان به این مجموعه شد؟

راهنما مسافر حامد:

همسفرم با درخواست راهنما وارد کنگره۶۰ شد. در آن زمان، به‌دلیل افکار افیونی که داشتم، خودم دوست نداشتم که او به کنگره۶۰ بیاید؛ اما با دستور راهنمایم که به من گفت: تو نیاز داری همسفرت بیاید و آموزش ببیند تا بال پروازت شود، این موضوع را به همسفرم منتقل کردم و ایشان وارد کنگره۶۰ شدند. یکی از مهم‌ترین عوامل تداوم خدمت من در این چند سال، حضور و حمایت همسفرم بوده است. من به این جمله اعتقاد دارم که هرچه بخش همسفران در هر شعبه قوی‌تر باشد، رهایی‌ها زیباتر و باکیفیت‌تر خواهد بود. امیدوارم روزی برسد که تمامی مسافران به همراه همسفرانشان در کنگره‌۶۰ شرکت کنند و از این اقیانوس آرامش و آموزش بهره‌مند شوند.

با توجه به دستور‌ جلسه وادی دهم، دیدگاه شما نسبت به صفات گذشته‌تان چه میزان دچار تحول و تغییر شده است؟

راهنما مسافر حامد:

اصفات یا صفات از والاترین درجه الهی تا منفی‌ترین صفت‌های شیطانی، در درون انسان موجود است. انسان است که با قدرت اختیار خود تعیین می‌کند به کدام جهت حرکت کند. برای رسیدن به تکامل و در نهایت تعالی، باید صفات خوب را تقویت و صفات منفی را به صفات مثبت تبدیل کرد. من برای تغییر برخی از صفات گذشته‌ام، اولین قدم را رهجو بودن و آموزش‌پذیری قرار دادم و سپس با اجرایی کردن آن‌ها توانستم تا حدودی برخی را دگرگون کنم. در وادی دهم، کلید واژه‌ای وجود دارد که آقای مهندس اشاره می‌کنند: گیرنده و فرستنده باید موجشان تنظیم شود. به‌نظر من، وقتی بتوان انرژی را در مسیر درست خرج کرد، به‌طور خودکار حس‌های ما بهبود می‌یابند و در مسیر درست، اطلاعات را به ما منتقل خواهند کرد.

آیا پذیرش این همراهی و آغاز همزمان سفر خودتان در کنار مسافرتان، برای شما آسان بود؟

راهنمای تازه‌واردین همسفر راحیل:

حقیقت را بخواهید، پذیرش این همراهی هم‌زمان در ابتدا بسیار برایم سخت و دشوار بود. این‌که بخواهم هم‌زمان با سفر مسافرم حامد، سفر درونی خود را هم شروع کنم، نیازمند تغییر دیدگاهم بود. بزرگ‌ترین چالش، رها کردن بار مسئولیت کنترل او بود و قبول این نکته که درمان او در گرو پذیرش نقص‌های خودم است. مدتی طول کشید تا بفهمم همراهی کردن به معنای ندیدن مشکلات نیست؛ بلکه به معنای حمایت کردن با آگاهی و در مسیر درست است. وقتی دیدم که آرامش او با آرامش من گره خورده است، این سختی اولیه تبدیل به یک تعهد آگاهانه شد. این سفر برای هردو ما ضروری بود تا بتوانیم با درک متقابل، سفر به‌سمت رهایی را ادامه دهیم.

با توجه مسئولیت‌های خدماتی گذشته و فعلی شما به‌عنوان راهنمای تازه‌واردین، آیا این فعالیت‌ها خللی در امور زندگی شخصی شما ایجاد نکرده است؟

راهنمای تازه‌واردین همسفر راحیل:

خیر، به‌‌ هیچ وجه. من با عشق و آگاهی وارد این مسیر شدم. مسئولیت راهنمایی تازه‌واردین برای من یک وظیفه اضافه نیست. اصول کنگره۶۰ به من یاد داد که چه‌طور باید اولویت‌بندی کنم. وقتی خودم در تعادل باشم، می‌توانم بهتر خدمت کنم؛ در واقع این خدمت به‌جای این‌که خللی در زندگی شخصی ایجاد کند، باعث می‌شود نظم بهتری در همه امور برقرار شود و انرژی‌ بیش‌تری دریافت کنم.

اولین حس و تجربه‌ای که از حضور در لژیون سردار کسب کردید، چه بود؟ اگر ممکن است بیان فرمایید.

راهنمای تازه‌واردین همسفر راحیل:

احساس اصلی شور و غرور از دیدن ایثار دیگران بود. دیدن کسانی‌که شاید از نظر مالی در حد متوسط جامعه بودند؛ اما با تمام وجود برای حمایت از سیستمی که آن‌ها را نجات داده است، بخشش می‌کردند برایم تعریفی از ایمان بود. آن‌جا بود که فهمیدم کنگره‌۶۰ یک سیستم درمانی نیست؛ بلکه یک خانواده بزرگ است که همه برای پایداری‌اش تلاش می‌کنند.

چه عاملی باعث ماندگاری و تداوم حضور شما در کنگره۶۰ پس از رهایی شد؟

راهنمای تازه‌واردین همسفر راحیل:

تثبیت جهان‌بینی در تمام ابعاد زندگی و داشتن خدمت در جایگاه تازه‌واردین بود.

با توجه به این آموزه که با تغییر صفت، حس نیز تغییر می‌کند، آیا تجربه‌ عملی در این زمینه دارید که بتوانید بیان کنید؟

راهنمای تازه‌واردین همسفر راحیل:

بله. یک نمونه آن تغییر صفت از خودخواهی و منیت به بخشندگی و خدمت. روزی که وارد کنگره۶۰ شدم را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. انسانی خودخواه با منیت بسیار بالا، ولی با آموزش و کار کردن روی این صفات توانستم آن‌ها را اصلاح کنم.

لطفاً برخی از ویژگی‌های یک مسافر و همسفر نمونه در کنگره۶۰ را بیان فرمایید.

راهنمای تازه‌واردین همسفر راحیل:

همسفر: درک این‌که همسفر باید خودش رشد کند، نه فقط منتظر تغییر مسافر باشد. مسافر: کسی است که از مصرف‌کننده رنج به سازنده امید تبدیل شده و این تغییر درونی را از طریق احترام، عشق و خدمت صادقانه به دیگران نشان می‌دهد.

راهنما مسافر حامد:

صبور بودن، تحمل داشتن و باهم همبستگی داشتن برای یک هدف مشترک.

اگر امکان دارد از حال‌و‌هوای سفر اول خود برایمان بگویید و این‌که چه عاملی نقش را در موفقیت و ماندگاری شما در کنگره۶۰ ایفا کرد؟

راهنمای تازه‌واردین همسفر راحیل:

سفر اول سفری است از تاریکی مطلق به‌سوی روشنایی. حال‌و‌هوای اصلی در این سفر ترکیبی از درد، امید و کِشمَکش‌های درونی بود برای منِ همسفر و راهنماهای عزیزم بیش‌ترین نقش را در موفقیت و ماندگاری من داشتند و این‌جا از تک‌تک آن‌ها سپاس‌گزارم.

راهنما مسافر حامد:

اولین سفرم یکی از بهترین تجربه‌های زندگی‌ام شد. از ناامیدی به امید رسیدم. شروع آن سخت بود؛ اما آموزش‌ها و راهنمایی‌های دقیق راهنمای خوبم مسیر را به من نشان داد. راهنما مسافر محمد، دوستان کنگره‌ای و خدمت کردن، کمک بزرگی به من کردند تا بتوانم ثابت‌قدم بمانم.

از نظر شما، کلیدی‌ترین موضوع برای یک مسافر و همسفر در سفر اول چیست و آیا این درست است که همسفر می‌بایست تابع مسافر باشد؟

راهنمای تازه‌واردین همسفر راحیل:

به‌نظر من تغییر جهان‌بینی و حفظ تعادل کلیدی‌ترین موضوع برای هردو است. همسفر تابع مسافر نیست؛ بلکه همراه او در مسیر است؛ اگر همسفر تابع کامل مسافر باشد، در واقع وابستگی خود را حفظ کرده است؛ اگر مسافر دچار لغزش شود، همسفر تابع نیز دچار سقوط روحی می‌شود.

راهنما مسافر حامد:

مهم‌ترین عامل خواسته فرد برای درمان و پذیرش مسیر است.

بزرگ‌ترین مانع یا چالشی که در این مدت با آن روبه‌رو بوده‌اید و هنوز نتوانسته‌اید به‌طور کامل از آن عبور کنید، چه بوده است؟

راهنمای تازه‌واردین همسفر راحیل:

خدا را شکر با آموزش‌هایی که در کنگره۶۰  گرفته‌ام مانعی وجود ندارد؛ اما چالش این روزها داشتن اضافه وزن است که آن هم در کنگره۶۰ حل‌شدنی است و خدا را شکر مهم‌ترین عامل خواسته فرد برای درمان و پذیرش مسیر کاهش وزن اصولی را تجربه کرده‌ام و تا پایان این مسیر چیزی نمانده است.

راهنما مسافر حامد:

اضافه وزن بزرگ‌ترین چالش من در کنگره۶۰ بوده و است؛ چون بعد از یک مدت، وزنم برای طولانی‌مدت استپ می‌کند و پایین نمی‌آید، درحالی‌که معمولاً تغذیه سالمی دارم (نسبت به دو سال پیش ۱۴ - ۱۵ کیلو کاهش وزن داشتم)؛ ولی برای خودم راضی‌کننده نیست. امیدوارم بتوانم به وزن دلخواهم برسم.

در وادی دهم آموختیم که ایمان تجلی نور خداوند در انسان است. از نظر شما، کدام یکی از صفات الهی را توانسته‌اید در خود تقویت کنید؟

راهنمای تازه‌واردین همسفر راحیل:

بخشندگی و مهربانی خداوند را با تمام وجودم حس کردم و امیدوارم این صفت در وجودم تقویت شده باشد.

راهنما مسافر حامد:

قابل قیاس نیست؛ اما تمام تلاش من این بوده است که در مسیر ارزش‌ها بتوانم حرکت کنم.

لطفاً حس یا تصویر ذهنی خود را نسبت به کلید واژه‌های زیر بیان کنید:

راهنمای تازه‌واردین همسفر راحیل:

آقای مهندس: بنیان و پدر معنوی تمام اعضاء کنگره۶۰.
خانم آنی: نمادی از همسفر تمام عیار. ایشان یادآور این است که هیچ تحولی بدون حمایت خانوادگی کامل نمی‌شود.
لژیون سردار: بخشش و دریافت بی‌نهایت از کائنات.
گریز مسافران: اوج اضطراب یک همسفر.
جهانی شدن کنگره۶۰: نوری در حال گسترش فراتر از مرزهای کشورم.

راهنما مسافر حامد:

آقای مهندس: بنیان و نگهبان
خانم آنی: حامی
لژیون سردار: راهی برای ثروتمند شدن
گریز مسافران: جهل و نادانی
جهانی شدن کنگره۶۰: زحمات آقای مهندس، خانواده‌ محترمشان و افتخاری برای اعضاء کنگره۶۰.

فر انسانهای بربادرفته و در زیرخاکسترها مدفون شده، مانند گنجی به صاحبان اصلی آن‌ها برگرداننده خواهد شد، مشروط به این‌که خود را طلب کنند.

طراحان سؤالات: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون پنجم) و همسفر مهتاب رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون یازدهم)
مصاحبه‌کننده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فوزیه (لژیون نهم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فوزیه (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کوروش آذرپور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .