جلسه پنجم از دوره دوازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی اردستان با استادی راهنمای ویلیام مسافر مجید، نگهبانی مسافر حمیدرضا و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه «وادی دهم، صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۱۱ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
شاکر خداوند هستم که اجازه داد امروز روی صندلی آموزش قرار بگیرم و سپاسگزار آقای مهندس بابت فراهم کردن چنین بستر آموزشی هستم. سپاسگزار راهنمای سفر DST مسافر پژمان و راهنمای سفر ویلیام مسافر حسین هستم و در کنار این راهنمایان بسیار آموزش گرفتم و به درمان رسیدم.
دستور جلسه وادی دهم میگوید: «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است». این وادی به افراد سفر اول که وادی اول تا نهم را بهدرستی سپری کردهاند و کسانی که تفکر سالم را انجام دادهاند امید میدهد. مسیر آموزشی درست، یعنی روی نظم و برنامه کنگره آمده و در مسیر قرار گرفته باشند و معنی صفت را میدانند؛ یعنی به فرد امید میدهد؛ مثل رودخانه روان است و کل هستی همیشه در حال تغییر است.
من قبل از ورود به کنگره فکر میکردم که هیچ تغییری بر روی ما ایجاد نمیشود. وقتی به اعتیاد روی آوردم، مسیر را گم کردم و خوب را دادم و بد را گرفتم؛ هیچوقت پیش خودم فکر نمیکردم که من معتاد شوم. در خانواده ما هیچکدام اعتیاد نداشتیم، فقط یک نفر بود که در تهران زندگی میکرد؛ اگر هم تریاک مصرف میکرد، من طوری با این فرد صحبت میکردم که انگار من برتر از او هستم و اعتیادی ندارم.

پدر خانم من اعتیاد به تریاک داشت و میگفتم چرا تریاک مصرف میکند؟ مصرف در شب چه فایدهای دارد؟ چرا صبح مصرف نمیکند؟ چرخید و چرخید و یک روز خودم اعتیاد پیدا کردم. یک رفیق داشتم که به من میگفت: با دم شیر بازی نکن؛ این یک طنابی است که دور تو میپیچد و تو را گرفتار و آلوده میکند. من میگفتم ماهی یک بست تریاک میکشم و اعتیاد پیدا نمیکنم و اصلاً اعتیادی وجود ندارد … طوری شد که این صفت بد به من انتقال پیدا کرد و من همیشه مصرف میکردم. از افرادی که آموزش نداشتند، میگفتند: «لب که رسید به بافور، شسته میشه با کافور» گفتم ای داد بیداد! من که معتاد شدم، دیگر ترک وجود ندارد و نمیدانستم درمان چیست؟ میگفتند کسی که تریاکی هست تا آخر تریاکی باقی میماند.
کسانی که هر نوع موادی را مصرف میکنند، یک صفت بد در آنها چه بخواهند و چه نخواهند وجود دارد؛ چرا؟ چون اوایل مصرف مقداری پول لازم را دارد؛ ولی هرچه رو به جلو میرود، پول یک بنزین و گازوئیل را ندارد؛ یعنی منبع درآمد کم میشود و به بیراهه کشیده میشود. اول از خودمان شروع میکنیم، بعد خانواده و جامعه که هر صفتی مانند دزدی، تجسس، غیبت و ... را به یک فرد مصرفکننده میچسبانند.
در پایان اگر یک سفر اولی بهطور کامل این وادی را عمل کند؛ یعنی هرچه راهنما گفت، چشم بگوید و چیزی غیراز آن نباشد و به بیراهه نرود، میتواند به یک رهایی ناب که مدنظر کنگره هست دست پیدا کند. از تمام خدمتگزاران شعبه کمال تشکر و قدردانی را دارم.
تایپیست: مسافر مجتبی (لژیون دوم)
ویراستار: مسافر رسول (لژیون دوم)
عکاس: راهنمای تازهواردین مسافر ابراهیم
ارسال: راهنما مسافر محمدرضا نگهبان سایت
مسافران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
58