جلسه دوازدهم از دوره چهارم سری کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی سنایی نیشابور، با استادی مسافر امیر، نگهبانی مسافر کاظم ، و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه «وادی دهم و تاثیر آن روی من» در روز یکشنبه ،9 آذرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
با سپاس از خداوند بزرگ که یکبار دیگر به من اجازه داد تا این جایگاه را تجربه کنم. خدا را شکرگزارم بابت این نعمت بزرگ. همچنین سپاس فراوان دارم از آقای مهندس که با محبت درِ این مکان مقدس را به روی ما گشود تا بتوانیم بیاییم، آموزش بگیریم و به حال خوش برسیم.از تمام راهنمایان، بهویژه راهنمای محترمم که با محبت و صبر یازده ماه مرا تحمل کرد و تا این حال خوش همراه من بود، سپاسگزارم. همچنین از عزیزان خدمتگزار، از مرزبانان محترم، مسئولین صوت و تصویر و همه بزرگوارانی که خدمت میکنند قدردانی میکنم.از برادر عزیزم محمود هم تشکر ویژه دارم؛ چون راه را ابتدا او به من نشان داد. او بود که مسیر کنگره را به من معرفی کرد تا این در به روی من باز شود. بابت محبت و همراهیاش بسیار ممنونم و آرزو میکنم آرامش و آسایش همیشه در زندگیاش جاری باشد.خدا را شکر که امروز در جمع شما عزیزان هستم. خیلی خوشحالم؛ البته کمی استرس دارم، اما بودن در کنار شما افتخار بزرگی است و تجربهکردن این جایگاه برایم ارزشمند است.
دستور جلسه امروز «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون انسان جاری است» میباشد. آقای مهندس در این وادی مثال زیبایی درباره تغییر صفات میزنند؛ مثالی درباره افراد بینام یا گمنام که در جای دیگر تا آخر عمر خود را معتاد میدانند، اما در کنگره اینگونه نیست. در وادی دهم توضیح داده میشود که انسان جاری است و صفتش قابل تغییر. ما هم ممکن است در گذشته صفات بدی داشته باشیم، اما امروز میتوانیم صفات خوب را جایگزین کنیم و تغییر کنیم.آقای مهندس مثال بسیار زیبایی درباره خیار و خیارشور میزنند؛ اینکه خیار وقتی تبدیل به خیارشور میشود، صفتش عوض شده اما ارزشش افزایش پیدا کرده است. شاید خیار کیلویی ۶۰ هزار تومان باشد، اما خیارشور کیلویی ۲۰۰ هزار تومان. یعنی تغییر صفت، باعث ارتقای ارزش شده است.در مورد خودم هم همین اتفاق افتاد؛ روز اول که وارد کنگره شدم، عنوانم «معتاد» بود، اما امروز بعد از یازده ماه آموزش، صفت معتادی از من گرفته شده و «مسافر» نامیده میشوم و از این صفت بسیار خوشحالم. به نظر من همه ما مسافر هستیم؛ مسافران این جهان که آمدهایم خدمت کنیم و یاد بگیریم.این تغییرات یکباره اتفاق نمیافتد. همانطور که ما قدمبهقدم خراب شدیم، همانطور هم قدمبهقدم ساخته میشویم. صفتها ذرهذره عوض میشوند. من خودم با تلاش و با کمکهای بیدریغ راهنمای عزیز و محبت آقای مهندس و لطف خداوند توانستم به این حال خوش برسم. نیرو هم یکباره به انسان داده نمیشود؛ کمکم و با حرکت و تلاش به ما میرسد.مصرف من هم یکباره شروع نشد؛ ذرهذره بود. یادم میآید زمانی در N.A بودم و شش ماه مصرف نکرده بودم. یک روز برادرم به خانه ما آمد و در حالی که من همیشه دزدکی و با ترس از همسرم مصرف میکردم، وقتی دود را بیرون میدادم میگفتم: «خانم، من که نمیکشم، فقط دودش را بیرون میدهم!» چون اصلاً آگاهی نداشتم. امروز میفهمم که غذای خام هم قابل خوردن نیست؛ همهچیز باید پخته و کامل شود. رشد و تغییر هم همینگونه است.در گذشته هم اگر به تهران میرفتم میگفتم: «ما از نیشابور آمدهایم.» اما امروز میدانم که سفر برای خودم است. برای ساختن خودم آمدهام.در پایان بسیار خوشحالم که در جمع شما بودم. از آقای نگهبان تشکر میکنم که مرا دعوت کردند و از همه عزیزانی که با حوصله به صحبتهایم گوش کردند، سپاسگزارم.

ضبط صدا مسافر بهروز
عکس مسافر مهدی
تایپ مسافر علی
لینک و انتشار خبر مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
80