هشتمین جلسه از دوره پنجاه و دوم کارگاههای صبحگاهی عمومی کنگره۶۰، نمایندگی پارک لاله، به استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه « رابطه یادگیری و معرکه گیری» در روز پنجشنبه۰۶ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۶ صبح آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهدی هستم مسافر
در ابتدا خداوند را شاکرم که این اجازه را صادر کرد امروز در خدمت شما عزیزان باشم.
دستور جلسه امروز رابطه یادگیری و معرکهگیری است و چقدر قشنگ آقای مهندس این رابطه را برای ما شکافتند و در مورد آن صحبت کردند.
رابطه یادگیری و معرکهگیری یک رابطه معکوس است. یعنی هرچقدر یادگیری من زیاد بشود، معرکه گیری من کم میشود و هرچقدر سراغ معرکهگیری بروم از یادگیری غافل میشوم. داستان در کنگره 60 داستان یادگیری است. بازی در آگاهی است. هرچقدر من آگاه بشوم، یاد بگیرم و آموزش ببینم از معرکه گیری فاصل میگیرم. یادگیری باعث میشود من بدانم کجا آمده ام و قدر فرصتی که در کنگره است، قدر آموزش ها، قدر متون و مطالب آموزش که در اختیار من قرار میگیرد را بدانم و بتونم بیشتر از آنها استفاده کنم.
به قول فرمایش جناب آقای مهندس آن چیزی که ما در کنگره به دست میاوریم گوهری است بسیار گرانبها که اگر به قدر و اندازه این گوهر پی ببریم دیگر آن مطالب کوچکی که ممکن است وجود داشته باشد و در طول سفر ممکن است من با آن برخورد کنم، انقدر کوچک و ناچیز میشود که اصلا به آنها فکر نمیکنم. مثلا اینکه چرا امروز نگهبان به من خدمتی نداد، چرا مرزبان به من گفت ازاینجا بلند شو و آنجا بشین.
معرکهگیری از کجا آغاز میشود؟ معرکهگیری از آنجا آغاز میشود که من فکر میکنم خیلی میدانم.
از جایی آغاز میشود که من فکر میکنم بهتر میدانم. از جایی آغاز میشود که من فکر میکنم یک سری مطالب برای من نیست. من برای درمان اعتیاد وارد کنگره شدم. باید این را بدانم که هیچکس بهتر از راهنمای من در این مورد نمیتواند به من کمک کند. هیچ متدی بهتر از متد DST در دنیا برای درمان اعتیاد شناخته نشده است و این را بدانم که دانستههای من تا امروز هرچقدر هم که زیاد بوده، حتی اگر من از مقاطع بالای دانشگاهی فارغالتحصیل شده باشم در مورد مسئله درمان اعتیاد به درد من نخورده است.
اگر به درد من میخورد معتاد نمیشدم یا میتوانستم خودم را درمان کنم. پس اگر آمدم برای درمان اعتیادم باید تسلیم باشم و بدانم که در مورد درمان اعتیاد چیزی نمیدانم و باید یاد بگیرم. اینکه بپذیرم چیزی نمیدانم چیز بدی نیست. اتفاقاً وقتی این را فهمیدم، حرکت میکنم به سمت یادگیری و این باعث میشود که بتوانم ارتقا پیدا کنم و به سمت درمان و رهایی و تکامل حرکت کنم.
پس طبق فرمایش آقای مهندس من اولازهمه باید بپذیرم که چیزی نمیدانم و بعد باید بدانم که کسی هست که بیشتر از من بلد است حداقل در مسئله درمان اعتیاد. نشانهاش هم این است که تعدادی انسان را به رهایی رسانده است.
سومین مسئله که خیلیخیلی در کنگره مهم است مسئله تسلیم بودن، اطاعتپذیری و چشم گفتن است که بتوانم یاد بگیرم. بتوانم یک جا بنشینم و ظرفم را خالی کنم، منتظر و آماده باشم برای یادگرفتن و حرکت به سمت جلو و به سمت درمان و رهایی.
تایپ مسافر امین نمایندگی آکادمی
بارگزاری مسافر علیرضا نمایندگی امیرکبیر

- تعداد بازدید از این مطلب :
67